نقش آمریکا در خاورمیانه، بهعنوان یکی از مهمترین و پیچیدهترین عوامل سیاست خارجی این کشور، دارای ویژگیهای دوگانهای است. این نقش همواره با اهداف متناقض و سیاستهای گاه متضاد همراه بوده است. در ادامه به برخی از جنبههای این نقش دوگانه پرداخته میشود:
ــ پشتیبانی از رژیمهای استبدادی در برابر ارزشهای دموکراتیک
آمریکا از یک سو همواره ادعای دفاع از حقوق بشر، دموکراسی و آزادیهای مدنی را داشته است. با این حال، در بسیاری از موارد از رژیمهای استبدادی و غیر دموکراتیک در خاورمیانه حمایت کرده است. نمونههای برجسته این سیاست شامل پشتیبانی از عربستان سعودی، مصر و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس است. هدف اصلی این سیاستها، جلوگیری از نفوذ کشورهای رقیب نظیر چین و روسیه بوده است.
ــ حمایت از اسرائیل در مقابل روابط با کشورهای عربی
از سوی دیگر، آمریکا از زمان تأسیس اسرائیل همواره از این کشور حمایت کرده است. این حمایت نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک، بهویژه در جنگهای اعراب و اسرائیل نقش کلیدی داشته و به نارضایتی گسترده در میان کشورهای عربی و اسلامی منجر شده است. آمریکا همواره تلاش کرده تا با میانجیگری، توافقهای صلح نظیر “کمپ دیوید” یا “توافقات ابراهیم” را به دست آورد و تعادلی در روابط با کشورهای عربی ایجاد کند.
ــ دخالت نظامی و ترویج دیپلماسی
آمریکا همواره از قدرت نظامی خود برای پیشبرد منافعش در خاورمیانه استفاده کرده است. جنگ عراق (2003) و افغانستان (2001) نمونههایی از این سیاست مداخلهگرانه هستند. با این حال، این کشور تلاش کرده است از ابزارهای دیپلماتیک نیز برای رسیدن به اهدافش بهره بگیرد؛ مانند مذاکرات هستهای با ایران. سیاستهای نظامی آمریکا اغلب به بیثباتی در منطقه منجر شدهاند، در حالی که رویکردهای دیپلماتیک گاهی به کاهش نسبی تنشها انجامیدهاند.
ــ نقش در منازعات انرژی و نفت
یکی دیگر از انگیزههای اصلی حضور آمریکا در خاورمیانه، کنترل و دسترسی به منابع انرژی منطقه است. امنیت نفت و گاز خاورمیانه، بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، در اولویتهای سیاست خارجی آمریکا بوده است. آمریکا تلاش کرده است تا ضمن حفظ روابط اقتصادی با کشورهای نفتخیز، از قدرت این منابع برای مقابله با رقبای خود بهرهبرداری کند.
ــ مبارزه با تروریسم و حمایت از نیروهای نیابتی
پس از حملات 11 سپتامبر، مبارزه با تروریسم به یکی از اصول اصلی سیاست آمریکا در خاورمیانه تبدیل شد. آمریکا عملیاتهایی علیه گروههایی مانند القاعده و داعش در عراق، سوریه و افغانستان انجام داده است. اما همزمان، با برخی نیروهای نیابتی، در سوریه، همکاری کرده است؛ موضوعی که موجب تنش با دیگر همپیمانان منطقهای مانند ترکیه شده است.
این نقش دوگانه آمریکا در خاورمیانه، اغلب به تناقضاتی در سیاست خارجی این کشور منجر شده و باعث افزایش بیاعتمادی و تنش میان متحدان و دشمنان آن در منطقه شده است.
حمایت ایالات متحده از اسرائیل
حمایت آمریکا از اسرائیل یکی از پایدارترین جنبههای سیاست خارجی این کشور در خاورمیانه است. این حمایت که شامل کمکهای مالی، نظامی، دیپلماتیک و سیاسی میشود، در بسیاری از موارد به عنوان پشتیبانی از اقدامات اسرائیل، بهویژه در زمینههای نظامی و امنیتی، تلقی شده است. در اینجا به برخی از جنبههای اصلی این حمایت پرداخته میشود:
ــ حمایت مالی و نظامی
ایالات متحده بزرگترین حامی مالی و نظامی اسرائیل است. از زمان جنگ جهانی دوم، کمکهای نظامی آمریکا به اسرائیل بالغ بر دهها میلیارد دلار بوده است. این کمکها شامل ارسال سلاحهای پیشرفته، تجهیزات نظامی و تأمین فناوریهای دفاعی مانند سیستمهای ضد موشکی “گنبد آهنین” میشود. این حمایت نظامی، اسرائیل را قادر ساخته تا اقدامات نظامی خود را در برابر فلسطینیها و کشورهای همسایه تقویت کند. چنین حمایتهایی به اسرائیل آزادی عمل بیشتری برای پیشبرد سیاستهای سرکوبگرانه علیه فلسطینیان و تداوم اشغال سرزمینهای آنها داده است.
ــ پشتیبانی دیپلماتیک
آمریکا همواره از اسرائیل در نهادهای بینالمللی مانند سازمان ملل متحد حمایت کرده است. این کشور بارها از حق وتوی خود برای جلوگیری از تصویب قطعنامههای شورای امنیت علیه اسرائیل استفاده کرده است. این قطعنامهها معمولاً شامل محکومیت اقدامات نظامی اسرائیل، شهرکسازیهای غیرقانونی در کرانه باختری و نقض حقوق بشر فلسطینیها بودهاند. استفاده آمریکا از حق وتو به اسرائیل اجازه داده است تا بدون نگرانی از تحریمها یا محکومیت بینالمللی، به سیاستهای خود ادامه دهد.
ــ بیتوجهی به نقض حقوق بشر
یکی از انتقادات اساسی به سیاست آمریکا در قبال اسرائیل این است که واشنگتن بهندرت از اسرائیل به دلیل نقض حقوق بشر و جنایات جنگی احتمالی علیه فلسطینیان انتقاد میکند. در جریان درگیریهای نظامی میان اسرائیل و گروههای فلسطینی، مانند جنگهای غزه، اسرائیل به دلیل استفاده نامتناسب از نیروی نظامی و کشتار غیرنظامیان مورد انتقاد قرار گرفته است، اما آمریکا معمولاً این اقدامات را به عنوان “دفاع از خود” توجیه کرده است.
ــ حمایت از شهرکسازیها
اسرائیل بهطور مداوم به ساخت و گسترش شهرکهای یهودینشین در کرانه باختری ادامه داده است که بر اساس قوانین بینالمللی غیرقانونی محسوب میشود. آمریکا اگرچه بهطور رسمی این شهرکسازیها را محکوم کرده است، اما در عمل گامهای ملموسی برای متوقف کردن آنها برنداشته است. دولت ترامپ حتی برخی از سیاستهای شهرکسازی اسرائیل را به رسمیت شناخت.
ــ مبارزه با هرگونه انتقاد از اسرائیل
در داخل ایالات متحده، انتقاد از سیاستهای اسرائیل معمولاً با واکنشهای شدید مواجه میشود. گروههای لابی طرفدار اسرائیل، نظیر آیپک (AIPAC)، نقش فعالی در سیاست داخلی آمریکا دارند و به سیاستمداران فشار میآورند تا از اسرائیل حمایت کنند. همچنین، آمریکا قوانینی برای مقابله با جنبش بایکوت، عدم سرمایهگذاری و تحریم (BDS) تصویب کرده که هدفش فشار بر اسرائیل برای تغییر سیاستهایش است. این قوانین محدودیتهایی بر آزادی بیان و فعالیتهای ضد اسرائیل در آمریکا ایجاد کردهاند.
جمعبندی
حمایت همهجانبه آمریکا از اسرائیل، بهویژه در زمینههای نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی، عاملی اساسی در ادامه منازعه فلسطین و اسرائیل و تشدید بحرانهای انسانی در سرزمینهای اشغالی تلقی میشود. این حمایتها به اسرائیل اجازه داده است تا جنایت های خود را بدون ترس از مجازاتهای بینالمللی ادامه دهد .