آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

بمناسبت صد و هفتمین سالگرد انقلاب کبیر اکتبر. دیدگاهی از چین،نویسنده: لی یان/ ترجمه- رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی

پرچم مارکسیسم- لنینیسم برافراشته است

[سالگرد] … انقلاب اکتبر بطور اجتناب ناپذیری به یکی از مهم ترین موضوع بحثهای سیاسی- اجتماعی در کشورهای پسا شوروی تبدیل می شوند. و. ای. لنین و انقلاب اکتبر را در حال حاضر چگونه می بینند؟ ما باید چگونه نسبت به امر سوسیالیستی که توسط و.ای. لنین آغاز شده است برخورد کنیم؟ لنین و لنینیسم کدام جایگاه تاریخی را دارند؟ اینها موضوعات هم قدیمی و هم جدید هستند. در سال 1917 انقلاب کبیر اکتبر در روسیه، دولت موقت بورژوازی را سرنگون کرد و اولین دولت سوسیالیستی در تاریخ بشر را ایجاد کرد. دیرتر تحت رهبری و.ای.لنین و ای.و. استالین حکومت و قدرت سیاسی جدید شوروی توانست تعرض امپریالیسم را دفع و اقدامات ضدانقلابی را سرکوب کند. دولت شوروی توانست در یک محیط سرمایه داری دوام بیاورد، قوی تر شود و طی کمتر از ده سال آن مسیر توسعه ای را طی کرد که سرمایه داری در آن بیش از صد سال صرف کرده بود، صنعت سوسیالیستی ایجاد کرد و در جنگ کبیر میهنی پیروز شد و به تحسین و احترام در سراسر جهان دست یافت. در فرآیند ایجاد و رهبری حزب بلشویک، تقویت قدرت سیاسی شوراها و ساختمان جامعه سوسیالیستی، و. ای. لنین تحلیل کاملی از انقلاب پرولتری و راه های ساختمان سوسیالیسم انجام داد. او تئوری امپریالیسم را مطرح کرد و تشخیص داد که به دلیل توسعه نابرابر امپریالیسم، لازم است در ابتدا به پیروزی انقلاب سوسیالیستی در یک یا چند کشور دست یافت. در ساختمان سوسیالیسم و.ای. لنین توسعه جدی و شدید نیروهای تولیدی را به عنوان وظیفه اصلی مطرح کرد و استفاده از سرمایه داری دولتی و روابط کالایی- پولی را پیشنهاد کرد. اینها آن ایده‌ها و نوآوری‌های تئوریکی بودند که وی برای اجرای عملی ایده‌های مارکسیسم در ساختمان سوسیالیسم در روسیه ارائه کرد. و. ای. لنین ایده ایجاد یک حزب سیاسی پرولتاریا طراز نوین را ضمن تأکید بر اینکه این حزب مسلح به ایدئولوژی مارکسیسم باید به نیروی رهبری کننده دیکتاتوری پرولتاریا در ساختمان سوسیالیسم و پیشتاز پرولتاریا تبدیل شود را پیشنهاد داد. او این ایده بدیع و نوآورانه را مطرح کرد که کشورهای دارای اقتصاد عقب مانده می توانند بر مرحله سرمایه داری غلبه کنند و به سمت سوسیالیسم گذار کنند.

و.ای. لنین و حزب بلشویکی ضمن تداوم و توسعه آموزه های مارکسیسم، محتوای اصلی لنینیسم را تشکیل دادند. بعدها، مارکسیسم- لنینیسم به یک ایدئولوژی تبدیل شد و بطور وسیع در سراسر جهان گسترش یافت و خود لنین به نماد انقلاب سوسیالیستی و سوسیالیسم شوروی تبدیل شد. برای بیش از 60 سال پس از مرگش، او یک چهره فعال و مثبت در تاریخ باقی ماند. در دوره “اصلاحات” گورباچفی، تحت شعارهای “دموکراتیزه کردن”، “گلاسنوست” و آشکار کردن “نقاط ناشناخته” تاریخ در حوزه های گوناگون جامعه در انتقاد از استالین گسترش یافت که به زودی بر و.ای. لنین، ف.ا. دزرژینسکی و دیگر رهبران شوروی اصابت کرد. ادعاهایی ظاهر شدند که  و.ای. لنین در آغاز سال 1917 کمک های مالی قابل توجهی از دولت آلمان دریافت کرده ، که او یک “جاسوس آلمانی” بوده است و توسط آلمان برای شرکت در فعالیت های خرابکارانه فرستاده شده بود. بسیاری با استناد به سخنان گ.و. پلخانف،  “تاریخ روسیه آن آردی را که از آن  کیک گندم سوسیالیسم در نهایت پخته خواهد شد، آسیاب نکرده است”، شروع به تبلیغ این ایده کردند که انقلاب اکتبر با قوانین تاریخی تکامل انطباق نداشته است. برخی انقلاب اکتبر را  مبنی بر آنکه بهای هولناکی برای آن پرداخته شده است، متهم کردند و از این رو ارزش انجام آن را نداشت و اگر این انقلاب از منظر تمدن بشری در نظر گرفته شود، در این صورت بهای پرداخت شده بسیار بیشتر از بهبود زندگی مردم است که در نتیجه آن به دست آمده است. استدلال می‌شد که و. ای. لنین ” انسان نیکی” نبود، بلکه « انسانی بود که  قساوت انقلابی» نشان داد.  شخصیت و.ای.لنین از رهبر انقلاب و بنیانگذار دولت سوسیالیستی به یک “جاسوس” و “توطئه گر” تبدیل شد. هدف اصلی نوع آوری شده توسط گارباچف انتقاد از رهبران حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی، ای . و. استالین، و.ای. لنین و دیگران و شامل انکار کامل تاریخ حزب کمونیست اتحاد شوروی و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، نظام سوسیالیستی بود.

نتایج گسترش این نیهیلیسم تاریخی، بدنام کردن و تحقیر خشن سیمای رهبران  حزب کمونیست اتحاد شوروی، تحریف تاریخ اتحاد شوروی و حزب کمونیست شوروی، ظهور هرج و مرج در آگاهی اجتماعی، بی‌ثباتی کشور،  تشدید تجزیه طلبی ناسیونالیستی، و در نتیجه-  نابودی حزب کمونیست شوروی و اتحاد جماهیر شوروی بود. در ابتدای کار پس از نابودی اتحاد جماهیر شوروی در جمهوری‌های شوروی سابق، انکار لنین، لنینیسم و ​​انقلاب اکتبر ادامه یافت، دولتهای جدید  با تمام قوا تلاش کردند  گسست خود از حزب کمونیست اتحاد شوروی و “امپراتوری شوروی” را نشان دهند. در روسیه تحریف تاریخ شوروی ، سخنرانی های متعددی در انکار و انتقاد از حزب کمونیست و نظام شوروی در رسانه های گوناگون و حتی کتاب های درسی تاریخ رونق گرفته و به اوج خود رسید. رئیس جمهور ولادیمیر پوتین این سالها را اینگونه توصیف کرده است: ” هرج و مرج و سردرگمی در جامعه- و همچنین هرج و مرج  و سردرگمی بین آموزگاران”. رهبری روسیه درپژوهش تاریخ و در زمینه ایدئولوژی اقدامات متعددی انجام داد تا  از چنین هرج و مرجی جلوگیری کند. در اثر تلاش دانشمندان علوم تاریخ روسیه به تدریج به مسیر احترام به حقایق ترویج میهن پرستی، دفاع از منافع ملی برگشت شد. مردم پس از گذر از نابودی دولت و رکود اقتصادی، قدرت دولتی و ثبات زندگی در دوره شوروی را به یاد آوردند. از این رو ، “بازگشت به لنین به یک جنبش اجتماعی در روسیه تبدیل شد که در برخی از واقعیات تجلی یافتند. نخست. بویژه این امر درپالایش و روبراه کردن مبانی و پالودن منابع در عرصه علمی بازتاب یافت. پس از نابودی اتحاد جماهیر شوروی، در جامعه تاریخی نتایج عمده و جدی در مورد شخصیت و.ای. لنین، پیش نیازهای انقلاب اکتبر، انتخاب راه ساختنمان سوسیالیسم شوروی ظاهر شد. در ابتدا، اشتباهات دولت گارباچف و یلتسین منجر به تأثیرات جدی تحقیقات دانشمندانی که دارای دیدگاه های راست گرایانه بودند شد.

آنها درک از انقلاب اکتبر را به عنوان یک “کودتا” تبلیغ کردند که توسط مشتی از انقلابیون حرفه ای به رهبری و. ای .لنین انجام شده بود که از اوضاع بی ثبات جامعه استفاده کرده بودند  و آن را بعنوان “نه تنها یک تراژدی در تاریخ روسیه ” بلکه بزرگترین تراژدی در تاریخ بشریت ارزیابی کردند. البته دانشمندان دارای سمتگیری چپ‌ هم بودند که می‌گفتند انقلاب اکتبر بطوراتفاقی رخ نداده و تأثیر بسیار مساعدی هم بر روسیه و هم کل تمدن بشری داشته است. اما صدای آنها نسبتا ضعیف بود. با فرا رسیدن هزاره جدید، به دنبال انتشار حقایق تاریخی قابل اعتماد، و همچنین در سایه  خط مشی و سیاست درست دولت، نگرش جامعه علمی روسیه نسبت به لنین و انقلاب اکتبر معقول تر و منصفانه تر شد. پریماکف نخست وزیر سابق  خاطرنشان کرد که در نشریات سیاسی، انقلاب اکتبر 1917 اغلب “کودتا” نامیده می شود ، اما این رویکرد کاملاً نادرستی است. تاریخ انقلاب اکتبر را نمی توان از نو نوشت.این انقلاب نه تنها پیش درآمدی برای ساختمان سوسیالیسم، بلکه برای پیدایش روسیه نو، نیرومند و پیشرفته بود. دوم اینکه  شناسایی و برسمیت شناختن جدید و  دوباره  لنین و انقلاب اکتبر را می توان نه تنها در محافل آکادمیک، بلکه در اقدامات توده ای به افتخار سالگرد آنها دید. هر سال در 21 ژانویه و 22 آوریل، درروز مرگ و تولد لنین، رسانه های روسی مقالاتی را منتشر و به رهبر انقلاب کبیر اکتبر اختصاص می دهند. هر سال در 7 نوامبر، راهپیمایی های بزرگ و کوچکی در بسیاری از شهرهای روسیه برگزار می شود: مردم به طور گسترده این “جشن سرخ” گرامی می دارند. مقیاس و اهمیت رویدادهای بزرگداشتی که توسط حزب کمونیست فدراسیون روسیه در مسکو و سایر مناطق و نواحی به افتخار پیروزی انقلاب اکتبر سازماندهی می شود، هر ساله افزایش می یابند. در دیگر تاریخ های بیاد ماندنی، مردم خود به میدان سرخ می آیند و تاج های گل را در آرامگاه لنین می گذارند و بدین وسیله احترام خود را ابراز می کنند. از زمان انهدام اتحاد جماهیر شوروی، برخی از احزاب و نمایندگان اغلب با پیشنهاد حذف جسد  لنین از میدان سرخ در برابر پارلمان سخنرانی می کنند، اما حزب کمونیست فدراسیون روسیه و مردم بارها و بارها با آن مخالفت کرده و در برابر حملات به لنین واکنش نشان می دهند.

سوم اینکه. نتایج تحقیقات افکار اجتماعی تا حدی معینی روحیات شهروندان روسیه را بازتاب می دهند.

نمودار یک.

چه چیزی را انقلاب اکتبر برای مردم روسیه به ارمغان آورده است؟

نمودار یک  ارزیابی های مثبت انقلاب اکتبر را تأیید می کند: این انقلاب”عصر نوینی را در تاریخ روسیه آغاز کرد” ، ” به توسعه اجتماعی- اقتصادی” که محبوبیت آن بسیار فراتر از ارزیابی های منفی انقلاب است تحرک بخشید ، به ویژه پس از فرا رسیدن سده بیست و یک . اهمیت انقلاب اکتبر به مثابه محرکی برای پیشرفت اجتماعی به طور فزاینده برسمیت شناخته می شود. هنگام انتخاب علل انقلاب اکتبر، اکثریت پاسخ دهندگان از وضعیت سخت کارگران و ضعف قدرت دولتی نام بردند. به ندرت به اصطلاح از افراط گرایی ماجراجویان سیاسی نام می برند. این حکایت از آن دارد  که ایده اجتناب ناپذیر بودن انقلاب اکتبر نیز گسترده تر به رسمیت شناخته می شود.

نمودار دوم.

 به نظر شما کدام دلایلی به انقلاب اکتبر منجر شدند؟ (دردرصدها)

بدین ترتیب، در روسیه شمار افرادی که لنین و انقلاب اکتبر را مثبت ارزیابی می کنند، رو به افزایش است. و این گرایش بیشتر روشن تر می شود: در آغاز سال 2016، در یک نظرسنجی در مورد بزرگترین رهبران روسیه در طول 100 سال گذشته، و.ای. لنین ، ای.و.استالسن و و. پوتین مناصب رهبری را به دست آوردند. هر چند ارزیابی مثبت و.ای. لنین و انقلاب اکتبر و همچنین ای.و. استالین در جامعه کنونی روسیه هر چه بیشتر آشکار می شوند، این ارزیابی هنوز متداول نشده است. به دنبال انتشار آرشیوهای  تاریخی و تعمیق تحقیقات تاریخی در سال های اخیر، مطالب بیشتری در مورد “لنین واقعی” و “سیمای راستین انقلاب اکتبر” منتشر می شوند. گذشته از برسمیت شناختن جایگاه تاریخی و. ای. لنین و انقلاب در مبادلات علمی نشانه ها و شواهد تاریخی جدیدی، از جمله- در مورد جنبه های منفی دوره اولیه موجودیت حکومت شوروی ارائه می شوند. از سال 2016، موضوعات مربوط به تاریخ روسیه جایگاه هر چه بیشتری را  اشغال می کنند. پاسخ پوتین در همایش جبهه همه خلق در باره برخورد به لنین و تاریخ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی  مورد توجه شماری از رسانه ها قرار گرفت. برخی عنوان هایی را  در عباراتی مانند “پوتین لنین را کشت”، “پوتین دوباره لنین را محکوم کرد” برخورد منفی پوتین نسبت به  و.ای. لنین را اغراق و بزرگنمایی کردند.

نخست، برحورد دیالکتیکی و تاریخی نسبت به  لنین و انقلاب اکتبر ضروری است. پس از پیروزی انقلاب اکتبر، حکومت شوروی در موقعیت خطرناکی قرار گرفته و با یک حمله خارجی امپریالیستی و ضد انقلابی داخلی مواجه شده بود. در این دوره کلیدی بین زندگی و مرگ، حزب بلشویک تحت رهبری و.ای. لنین استراتژی و روش های سخت مبارزه را انتخاب کرد.  خود او بارها  اذعان داشت که روسیه شوروی تجربه یا نمونه ای نداشت که بر مبنای آنها سمتگیرهایی ممکن و اشتباهات اجتناب ناپذیر بوده باشد: «ما دقیقه ای فراموش نمی کنیم که واقعاً ناکامی ها و اشتباهات زیادی داشتیم و کارهای زیادی در حال انجام است.کاش بدون شکست و اشتباه در چنین امر جدیدی برای کل تاریخ جهان مانند ایجاد نوع بی سابقه ای از نظام حکومتی عملی می شد! برای اصلاح ناکامی و اشتباهات مان ، برای بهبود ما که بسیار دور از تعالی نظام است و تطبیق پرنسیپ های شوروی با زندگی بلا انحراف مبارزه خواهیم کرد.» (لنین V.I. مجموعه کامل آثار. ت 44. ص 148). از آنجایی که لنین اجتناب ناپذیر بودن اشتباهات را اذعان میداشت، رسانه های معاصر باید به حقایق احترام بیشتری از خود نشان دهند. نباید فراموش کرد که انقلاب رهبری شده اکتبر توسط لنین، مرحله نوینی را در تاریخ بشریت آغاز کرده و بر ویرانه های امپریالیسم یک دولت کاملاً جدید سوسیالیستی و به نتایج درخشانی در ساختمان آن دست یافته بود. این یک کار نوآورانه بزرگی بود. البته ضمن پذیرفتن و بجا آوردن نتایج، باید اشتباهاتی را نیز دید، باید شخصیت تاریخی  و اعمال او را با توجه به شرایط آن دوران  همه جانبه بررسی کرد و تحلیل دیالکتیکی و تاریخی انجام داد-  تنها در این صورت است که تحقیقات تاریخی معتبر خواهد بود. دوم اینکه نمی توان از یک شخصیت تاریخی نهایت کامل بودن را  طلب کرد. نمی توان از او با توجه به دیدگاه ها و تصورات دوران کنونی مطالبات را مطرح کرد: او را باید در چارچوب اوضاع تاریخی که در آن زندگی کرده در نظر گرفت و ارزیابی کرد.

این امر یکی از اصول اساسی برای ارزیابی لنین و اقدامات او است. و.ای. لنین یک شخصیت برجسته سیاسی در تاریخ روسیه است، ما به او به عنوان یک مرد بزرگ برخورد می کنیم، اما نمی توانیم از او بخواهیم که یک “انسان کامل و ایده آل” باشد. دو “انقلاب بزرگ” در تاریخ جهان وجود دارد: انقلاب بزرگ فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه. انقلاب فرانسه با ترور، جنگ داخلی، هرج و مرج اقتصادی، قحطی و سپس جنگ های ناپلئونی همراه بود، اما مورخان فرانسوی با گذشت زمان آن را انقلاب بزرگ نامیدند که در سراسر جهان به رسمیت شناخته شد. بسیاری افراد  و حتی مورخان لیبرال فرانسوی، ترور ژاکوبن ها را با این باور که آنها با مقاومت در برابر مداخله خارجی، از فرانسه دفاع کردند موجه و تبرئه کردند. اگر چه ناپلئون با پیروزی‌ ها شروع کرده بود و با شکست به پایان رسید که منجر به اشغال فرانسه شد،-  اما همچنان یک سیاستمدار و فرمانده بزرگ به حساب می‌آید و هیچ‌کس مسئولیت خسارات غیر قابل ارزیابی را به عهده او نمی گذارد. این تحلیل همچنین برای ارزیابی و درک صحیح از لنین و انقلاب اکتبر مفید خواهد بود. سوم اینکه، باید به طور عینی به «انتقاد پوتین از لنین» پرداخت. پوتین یک دانشمند تاریخ نیست: به گفته سخنان او،  تاریخ کار مورخان و کارشناسان است.” به عنوان یک سیاستمدار، پوتین اغلب دیدگاه های خود در موضوعات تاریخ را به شرایط کنونی در داخل و خارج از کشور مرتبط می کند. وی ضمن ارزیابی لنین و بیان دیدگاه خود نسبت به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، تأکید کرد: “لنین طرف دار اتحاد جماهیر شوروی بر اساس برابری کامل با حق جدایی از اتحاد جماهیر شوروی بود – این حرکت آهسته یک بمب ساعتی در زیر بنای دولت ما است». او همچنین به کاستی های دوره اولیه حکومت دولت شوروی و رویکرد لنین به «ایدئولوژی واحد» اشاره کرد. این اظهارات را باید در پرتو مشکلاتی که روسیه امروز با آن مواجه است درک کرد.

با شروع بحران در اوکراین، به دلیل تحریم های غرب و کاهش بهای نفت، اقتصاد روسیه با دشوارهایی دست به گریبان است و سیاست داخلی و خارجی روسیه در شرایط سختی قرار گرفته است. ثبات و وحدت دولت به مهمترین مسائل تبدیل شده است. در چنین اوضاعی، سخنان پوتین درباره « حرکت آهسته بمب ساعتی»-  تا حد زیادی بازتاب رویکردی واقع بینانه برای حفظ وحدت ملی است. همین دیدگاه را او در انجمن رسانه ای “حقیقت و عدالت” در سن پترزبورگ بیان و بر اهمیت استثنایی میهن پرستی و احساس هویت ملی روسها برای روسیه مدرن تاکید کرد. از نظر دورنمای بلندمدت، لنین یکی از مهم ترین سیاستمدارانی بود که بر مسیر تاریخی روسیه تأثیر گذاشت، اما اظهارات و اقدامات وی ارتباط تنگاتنگی با اوضاع داخل و خارج از کشور در آن زمان داشتند. پس از… [سال‌ها] مرگ لنین، ارزیابی وی توسط  پوتین،  مهم ترین شخصیت سیاسی روسیه کنونی، تا حد زیادی با وضعیت کنونی در ارتباط است.هم منتقد و هم شرکت کننده رویدادها توسط بافت و زمینه تاریخی محدود می شوند؛ ما باید شرایط را مشخص تر و تاریخی تر تحلیل و درک کنیم. پیروزی انقلاب اکتبر دوران نوینی را در تاریخ بشریت آغاز و راه پیروزی را برای انقلاب های پرولتری، برای جنبش های آزادیبخش ملی در مستعمرات و نیمه مستعمرات در سراسر جهان هموار کرد.

لنینیسم نه تنها ساختمان و انقلاب سوسیالیستی شوروی را هدایت کرد، بلکه مبارزه در راه آزادی طبقات تحت ستم و مردمان تحت ستم را الهام و تحرک بخشید و در بیش از نیم سده به رسمیت شناختن دولت های سوسیالیستی و احزاب کمونیستی دست یافت. امروز، علیرغم تغییرات عمیق در اوضاع بین‌المللی، لنین و آموزه‌های او از رهنمون مهمی برخوردارند و لنینیسم، مانند گذشته، پرچم بزرگی است که سوسیالیسم جهانی را به پیش می برد. نابودی اتحاد جماهیر شوروی و تغییرات جدی در اروپای شرقی فقط زیگزاگی در روند جستجوی مسیر سوسیالیسم جهانی است که به هیچ وجه به معنای نامشخص بودن چشم اندازهای سوسیالیسم جهانی نیست. و هرچند  مجسمه های لنین در برخی جاها سرنگون شدند، اما امر سوسیالیسم که توسط لنین آغاز شده بود ادامه دارد.  کمونیستهای واقعی پرچم مارکسیسم- لنینیسم را دائماً برافراشته نگه داشته، بر انواع دشواری ها غلبه می کنند، از درس های تاریخ تجربه می گیرند و پیوسته به پیشبرد امر کمونیسم یاری می رسانند.

منبع. نشریه “آموزش سیاسی” ارگان چاپی حزب کمونیست فدراسیون روسیه.

https://www.politpros.com/journal/read/?ID=10502&journal=319
Facebook
Telegram
Twitter
Email

از کتاب: انقلاب ایران سالهای 1978-1979 .آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار انستیتوی شرق شناسی/ ترجمه- رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی بخشی از فصل چهارده/سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مناسبات اقتصادی خارجی جمهوری اسلامی ایران

ادامه مطلب