به گزارش رسانه های چین «گراهام آلیسون» استاد و کارشناس روابط بینالملل در دانشگاه «هاروارد»، می گوید: جهان پس از فروپاشی شوروی تحت سلطه ایالات متحده قرار گرفت. دنیا مجبور شد با قوانین واشنگتن بازی کند یا هزینهای سنگین از تحریمهای فلج کننده گرفته تا تغییر رژیم را بپردازد.
با این حال جهان تغییر کرده است.
بر اساس دادههای «کتاب حقایق جهانی سیا» در سال 2024، چین از نظر تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید) با 31.2 تریلیون دلار در مقابل 24.7 تریلیون دلارِ ایالات متحده از آمریکا پیشی گرفته است.
به علاوه، مجموع تولید ناخالص داخلی (GDP) کشورهای گروه 7 — آمریکا، ژاپن، آلمان، فرانسه، انگلیس، ایتالیا و کانادا — با 48.5 تریلیون دلار کمتر از کل تولید ناخالص داخلی هفت کشور برتر غیر G7 یعنی چین، هند. روسیه، برزیل، اندونزی، ترکیه و مکزیک با 63.8 تریلیون دلار است.
این تغیییر قدرت اقتصادی دیپلماسی و امنیت را تحت تاثیر خود قرار داده است.
حالا بر خلاف گذشته، آمریکا نمیتواند خواسته خود را بر روسیه، فلسطین و چین تحمیل کند. ایالات متحده در خصوص بحران اوکراین نمیتواند آن طور که مد نظر داشت اقتصاد روسیه را به نابودی بکشاند.
با تغییر قدرت اقتصادی، جهان به دو گروه تقسیم شده است. گروه A خواسته آمریکا را بر دیگران تحمیل میکند در حالیکه گروه B با گروه مخالفت میورزد.
ایالات متحده به دلیل افول نسبی در قدرتش تقاضا برای پیروی از کشورهای همپیمانش را تشدید کرده به گونهای که در روابط آمریکا-ژاپن و آمریکا-آلمان مشاهده شده است.
گروه B هماهنگی ضعیفی دارد و ایده اصلی آن «پنج اصل همزیستی مسالمت آمیز» است که شامل ترویج احترام متقابل به حاکمیت و تمامیت ارضی، عدم تجاوز متقابل، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر، برابری و منافع متقابل و همزیستی مسالمت آمیز میشود.
این مفهوم احتمال تسلط یک کشور بر کشورهای دیگر را منتفی میسازد.
در حال حاضر جهان با سه درگیری و تنش مهم روبروست که عبارتند از بحران اوکراین، جنگ در غزه و تنش بر سر منطقه تایوان.
از لحاظ نظری تمام این سه مساله صورت صلح آمیز قابل مدیریت و حل شدنی است البته اگر جهان درباره دستیابی به صلح صادق باشد.
در خصوص بحران در اوکراین، یک توافق عدم گسترش ناتو به اوکراین جنگ را خاتمه خواهد داد. در مساله غزه هم پذیرش راه حل دو دولتی تنشها را کاهش خواهد داد.
برای مساله تایوان نیز اگر آمریکا موضعی که در «بیانیه شانگهای» در سال 1972 اعلام کرده را حفظ کند یعنی پذیرش اصل چین واحد و اینکه تایوان بخشی از چین است، تنش در این منطقه کاهش پیدا خواهد کرد.
با این وجود، متاسفانه بعید است آمریکا بخواهد تنش کاهش پیدا کند. و حالا، چین بزرگترین هدف واشنگتن است.
موسسه «گالوپ» در نظرسنجی افکار عمومی که با حضور 1016 برگسالی که تصادفی انتخاب شده بودند، پرسید کدام کشور را بزرگترین دشمن امروز آمریکا میدانند. 41 درصد آنها گفتند چین، 26 درصد به روسیه اشاره کردند، 9 درصد ایران را دشمن دانستند، 5 درصد خود ایالات متحده را دشمن آمریکا دانستند و 4 درصد هم گفتند کره شمالی.
در حال حاضر آمریکا به صورت غیرمستقیم در حال مشارکت در بحران اوکراین است. با این همه به نظر شهروندان آمریکایی «تهدید چین» به نظر بزرگتر از تهدید روسیه است. ما نباید این احساس را دستکم بگیریم.
هر چه بیشتر زمان میگذرد، چین شکاف قدرت اقتصادی خود را کمتر میکند. هر چه زمان بیشتر میگذرد، قدرت اقتصادی کشورهای غیر گروه 7 بیشتر میشود.
ما باید عنصر زمان را در تدوین سیاستها در نظر بگیریم و لحاظ کنیم.
چین میتواند «پنج اصل همزیستی مسالمت آمیز» را رعایت کند. اگر بقیه کشورهای غیر گروه 7، پنج اصل مذکور را بپذیرند جهان احتمالا به سوی صلح و رفاه حرکت میکند.
با این وجود، پیش از آن، آمریکا ممکن است دامهایی برای جلوگیری از این روند بگذارد، همانطور که در اوکراین این کار را کرد؛ جایی که روسیه را با تقویت جنبش پیوستن اوکراین به ناتو به جنگ کشاند، پارانویا در میان روسها را افزایش داد و مقادیر زیادی تسلیحات مانند موشکهای ضد تانک و موشکهای زمین به هوا برای مقابله با نیروهای روسیه به اوکراین داد.
مجموعه نظامی-صنعتی ایالات متحده نقشی مهم در تدوین سیاستهای امنیتی آمریکا بازی میکند که متاسفانه در جهت ایجاد اغتشاش سیاسی و مداخلات نظامی در جهان است.
آمریکا در خصوص آسیا قصد ایجاد تنش دارد و اگر امکان داشته باشد با استفاده از ژاپن، منطقه تایوان یا فیلیپین به عنوان مهرههای خود، تقابلهای نظامی به راه اندازد. تا آنجا که به ژاپن ارتباط دارد، این روند با ناآگاهی مردم در جریان است.
برای کشورهای غیر گروه 7، زمان شکیبایی و تلاش برای مدیریت تمام حوزههای دارای مشکل فرا رسیده تا از صلح و رفاه در آینده برخوردار شوند.