آنچه در سوریه اتفاق افتاد رمز ناشناختهای نیست.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، یکی از مهمترین ابزار تهاجم امپریالیستی که «نظم نوین جهانی» نام گرفت، تجزیه کشورها و تقسیم جهان به واحدهای کوچک بود. برخی از این موضوع استقبال کردند زیرا «هر ملتی حق دولت دارد»، برخی دیگر سعی کردند آن را سادهسازی کنند زیرا «دولتهای ملی مورد حمله قرار میگیرند». از آن زمان ما سعی کردیم توضیح دهیم که موضوع صرفاً یک موضع طبقاتی است، که انحصارات چندملیتی هیچگونه محدودیتی در حرکت سرمایه، استثمار کارگران و تصرف منابع طبیعی نمیخواهند. موضع واقعاً ملی نبود، بلکه یک موضوع طبقاتی بود.
بدیهی است، جناحهای جدیدی که با مداخلات و جنگهای امپریالیستی به وجود آمدند در خدمت امپریالیسم خواهند بود. ما میتوانیم وضعیت بالکان را ببینیم. عملیات موسوم به «بهار عربی» پروژهای برای انتقال پویایی آغازشده در بالکان به خاورمیانه با بهرهگیری از واکنشهای عادلانه مردم فقیر بود. سوریه تحت حاکمیت اسد وارد بهار عربی شد. اسد که بر آسایش مکانیسمهای سرکوب تکیه میکرد و فکر میکرد از طریق اعمال لیبرالیسم با غرب به توافق میرسد، واکنش مردم فقیر را برانگیخت. اما وقتی بخشی از مردم سوریه متوجه خطر جهادیها و تجاوزات امپریالیستی با استفاده از دولتهای مرتجع منطقه شدند و شروع به مقاومت کردند، اسد رهبری این مقاومت را بر عهده گرفت.
دلیل نفرت حزب عدالت و توسعه ترکیه و دیگر دولتهای مرتجع منطقه از اسد واضح است:
اگر اسد قاطعانه مقاومت نمیکرد، امپریالیسم آمریکا و ائتلاف جهادی تمام منطقه را آنطور که میخواستند طراحی میکردند. ایران و روسیه بدون شک به نفع خود این مقاومت را تقویت کردند و آنها نتوانستند سوریه را به زیر بکشند.
با این حال، از آنجایی که ماهیت موضوع ملی نبود، بلکه طبقاتی بود، قوانین سرمایهداری به کار خود ادامه داد. در سوریه مردم خسته از جنگ، سیاستهای اقتصادی که زحمتکشان در پشت آن بایستند اجرا نشد و دولت اسد با تصور اینکه «خطر گذشته است»، با سیاستهای لیبرالی جدید شروع به پرورش بدبینی برای مردم کرد. از سوی دیگر، بهاصطلاح «جبهه مقاومت» یا بهطور کلی بریکس که بهعنوان اتحاد جایگزینی برای نظام تکقطبی به رهبری ایالات متحده مطرح میشد، بر اساس نظام استثمار سرمایهداری مانند ایالات متحده آمریکا و متحدانش بود. هرچند در نظام سرمایهداری اصولی وجود ندارد، اما رقابت، تضاد و مشارکت منافع وجود دارد.
چه بر سر مردم فلسطین آمد؟
کسانی که مقاومت فلسطین را به خاطر تصویری که اکنون به وجود آمده مقصر میدانند، آنهایی که میگویند اگر اسرائیل را تحریک نمیکردند، به خوبی میدانند که دلایل طبقاتی پشت حمایت آشکار آمریکا و متحدانش و حمایتکنندگان خجالتیشان وجود دارد. بقیه جهان که با سرمایه یهودیان اسرائیلی بهطور کلی قدرتمند هستند. اما مردم غزه فقیرند. تعداد معدودی از سرمایهداران فلسطینی که به همدستان تبدیل شدهاند عمدتاً با کشتیهای شناور آنها حرکت میکنند.
اکنون سوریه به سرنوشت خود رها شده است. به عبارت دقیقتر، در راستای یک توافق تقسیم میشود. این یک توافق امپریالیستی است. ما سه ماه است که با تکرار میگوییم توافق در راه است. اکنون مغزهای «رهبران» سوریه که یک به یک تحت حمایت امپریالیسم صیقل داده شدهاند. رسانههای انحصارات مالی بزرگ، از «معامله» به گونهای صحبت میکنند که گویی در سوریه یک چیز عادی است. در مورد پایگاه بسیار گفته میشود، در ازای پایگاه اوکراین هم گفته میشود «ایران و روسیه نتوانستند کنار بیایند». گفتهها بسیار است.
جنگ امپریالیستی پیامدهای غیرقابل پیشبینی دارد، صلح امپریالیستی هم همینطور. این روند همچنان ادامه مییابد. معادله به نتیجه نمیرسد، مقاومتهای غیرمنتظره ظاهر میشود، درگیریهای جدید در نبرد برای تقسیم آغاز شد. به همین دلیل هنوز نمیتوان و نباید از بحران نتیجهگیری کرد. اما باید دانست:
بدون دیدگاه طبقاتی نمیتوان در مقابل امپریالیسم ایستاد و بدون دیدگاه طبقاتی هم نمیتوان از کشور دفاع کرد. این نقطهای است که باید از طریق تضاد منافع بین کشورهای سرمایهداری و سیاستهای «امنیتی» ایجاد شده علیه این یا آن ملت یا خلقی به آن رسید.
در مورد ترکیه… آنهایی که فریاد میزدند “یک دولت کردی در حال ایجاد است” و “HTS و PYD در حال همکاری هستند” به نئوعثمانیگرایی اردوغان خدمت کردهاند.
کمال اوکیان
دبیرکل حزب کمونیست ترکیه (ت.کا.پ)
برگرفته از سایت سالیدنت احزاب کمونیست کارگری اروپا و آسیا (SolidNet)
م. چابکی: 10 دسامبر 2024