آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

گفتگو با دکتر بهزاد بهزادی: جنبش 21 آذر را چگونه ارزیابی می کنید؟ بخش اول

یکشنبه 21 آذر‌ماه سال 1389

پرسش- جناب آقای بهزادی شما در زمان حکومت ملی آذربایجان مقیم تبریز بوده و از نزدیک شاهد فعالیت های انجام شده بودید، لطفا” در خصوص اقدامات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی حکومت ملی آذربایجان برایمان صحبت کنید.

پاسخ- مایلم قبل از برشمردن فهرست‌وار اقدامات حکومت ملی آذربایجان، جمع‌بندی که آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» از اقدامات حکومت ملی آذربایجان کرده است، از صفحه 54 آن کتاب نقل کنم:

«حتی مخالفان فرقه هم به ناچار پذیرفتند که در عرض این یکسال خدمات و کارهایی بیشتر از دوران بیست‌ ساله رضاشاه انجام گرفته است».

کارهای انجام گرفته از طرف حکومت ملی آذربایجان را که براساس مفاد مرامنامه فرقه دموکرات آذربایجان و مصوبات کنگره و مجلس ملی آذربایجان انجام گرفته در دو بخش به اختصار نام می‌برم:

بخش اول- اقداماتی که برای نخستین بار در تاریخ ایران بوسیله حکومت ملی به مرحله اجرا درآمد.

بخش دوم- سایر اقدامات و خدمات.

بخش اول

ــ تفویض حق انتخاب کردن و انتخاب شدن به زنان در انتخابات مجلس، انجمن‌های ایالتی و ولایتی، انجمن‌های شهر و بخش و ده، با حقوق برابر با مردان.

طبق موافقت‌نامه مورخ 23/3/25 بین حکومت ملی و دولت مرکزی، دولت ضمن موافقت با این مصوبه حکومت ملی متعهد شد که لایحه‌ای مبتنی بر حقوق زنان برای انتخاب شدن و انتخاب کردن در سراسر ایران را به مجلس 15 تقدیم نماید

قوام‌السلطنه و شاه در این مورد نیز عهدشکنی کردند و آن را به فراموشی سپردند و حتّا دکتر مصدق نیز در اصلاحیه قانون انتخابات زنان را از این حق بشری محروم کرد.

دولت در اوایل دهه 1340 این حقوق زنان را تثبیت کرد.

ــ رسمیت تحصیل در تمام مقاطع تحصیلی به زبان آذربایجانی با این شرط که در سه کلاس اول ابتدایی تدریس فقط به زبان آذربایجانی بوده و از آن به بعد زبان فارسی به عنوان زبان مشترک تدریس گردد.

اقلیت‌های زبانی از آن جمله کردها، ارمنی‌ها، آسوری‌ها و… که در آذربایجان مقیم هستند حق داشتند که در سه کلاس اول ابتدایی به زبان مادری خود تدریس کنند.

در موافقت‌نامه مورخ 23/3/25 بین دولت و نمایندگان آذربایجان، ضمن تایید اصل مورد توافق مقرر شد که تحصیل در پنج سال ابتدایی به زبان مادری باشد.

در اجرای فرمان شماره 1 وزارت معارف آذربایجان به تاریخ 2/10/24 کمیسیون تالیف کتب درسی به زبان آذربایجانی تشکیل شد و در همان سال تحصیلی کتاب‌ها آماده و توزیع گردید.

ــ به موجب مصوبه مورخ 9/10/24 تاسیس دانشگاه ملی آذربایجان به مرحله اجرا درآمد.

درباره دانشگاه ملی آذربایجان بعدا” توضیح خواهم داد. در اینجا به ذکر این نکته اکتفا می‌کنم که تأسیس دانشگاه ملی آذربایجان انحصار دانشگاه تهران را در ایران شکست و لزوم و امکان تأسیس دانشگاه در سایر استان‌ها و نقاط کشور را به اثبات رساند.

ــ به موجب تصویب‌نامه مورخ 16/10/24 حکومت ملی، رسمیت زبان آذربایجانی اعلام و به موقع اجرا گذاشته شد. که به موجب آن علاوه بر تدریس در تمام مقاطع تحصیلی به زبان آذربایجانی، کلیه مکاتبات اداری، مذاکرات رسمی و رسیدگی‌ها در دادگاه‌ها و تابلوی مغازه‌ها باید به زبان آذربایجانی باشد.

در موافقت‌نامه مورخ 23/3/25 موافقت شد که زبان‌های فارسی و آذربایجانی رسمیت داشته باشد.

ــ قانون تقسیم اراضی خالصه و املاک مصادره شده مالکینی که آذربایجان را ترک کرده و برعلیه حکومت ملی توطئه‌چینی می‌کنند.

در ضمن اعلام شده بود که در آینده با تقویت امکانات سرمایه‌ای بانک کشاورزی اراضی سایر مالکین با تراضی از طرف بانک خریداری و مجانا” بین دهقانان تقسیم خواهد شد.

اراضی خالصه از زمان آغامحمدخان قاجار صورت‌برداری شد و آن اراضی خالصه که به فروش رفته بود نیز تقسیم شد. اراضی خالصه فروش رفته اگر درآمدی معادل بهای خریداری عاید خریدار نکرده بود مابه‌التفاوت آن از طرف دولت به خریدار پرداخت گردید.

تقسیم اراضی به وسیله کمیسیونی مرکب از 5 نفر معتمدین هر ده و با حضور نماینده اداره کشاورزی بین دهقانان تقسیم شد و این تقسیم اراضی هر سال باید با توجه به اوضاع و احوال موجود تجدید می‌شد.

در تقسیم اراضی، خوش‌نشینان (کارگران زراعی) و دهقانانی که ده را ترک کرده بودند به شرط آنکه به ده برگردند و به کار کشاورزی بپردازند، مشارکت داشتند و سهم می‌‌بردند.

تقسیم اراضی به نسبت عائله‌مندی دهقانان انجام می‌گرفت. برای سهولت در تقسیم‌بندی اراضی واحد اندازه‌گیری محلی ملاک عمل قرار گرفت.

قبل از تقسیم اراضی در هر ده زمین‌های مورد نیاز خدمات عمومی از قبیل احداث مدرسه، مریضخانه و غیره اختصاص می‌یافت و خانه‌های مسکونی هر یک از دهقانان متعلق به خودش بود.

مراتع و قنوات و… با سرپرستی شورای ده برای استفاده دهقانان در مقابل پرداخت مبلغی که برای دایر نگهداشتن آنها مورد نیاز بود اختصاص داشت.

دهقانان حق فروش زمین را نداشتند و اگر در اراضی سهم خود کشت نمی‌کردند، زمین از آنها پس گرفته می‌شد.

به این ترتیب 3000 پارچه خالصه و 437 پارچه املاک مصادره‌ای در زمان کوتاهی به طور عادلانه بین یک میلیون نفر تقسیم شد.

دولت در موافقت‌نامه مورخ 23/3/25 با تقسیم اراضی خالصه موافقت نمود و متعهد شد که قانون تقسیم اراضی خالصه در سراسر ایران را به دوره 15 مجلس شورا پیشنهاد نماید.

تقسیم اراضی در ایران تحت فشار کندی رئیس جمهور آمریکا در تاریخ 6/11/1341 جزء برنامه «انقلاب سفید شاه!» اعلام شد. تقسیم اراضی که اراضی مرغوب و آبی را به اربابان و خانواده آنها اختصاص داد، خوش‌نشینان از مشارکت در تقسیم اراضی محروم شدند. از دهقانان صاحب‌نسق نیز پشتیبانی مالی برای کاشت- داشت و برداشت نشد و بهای اراضی نیز از دهقانان وصول شد و… آن‌چنان نابسامانی در دهات به وجود آمد که دهقانان به شهرها هجوم آوردند و در گروه نیمه‌بیکاران و بیکاران بحران آفریدند و تولیدات کشاورزی کاهش فاحشی یافت

ــ تعدیل روابط مالک و زارع برحسب قانون خاص و با توافق و تراضی مالک و زارع و نظارت اداره کشاورزی با موفقیت انجام گرفت. و با تغییراتی در سهم هر یک از عوامل کشت و اختصاص بذر – کار- گاو به دهقانان و با توجه به سهم آب در کشت آبی و دیم و 20% از کل محصول برای برداشت محصول به زارعان، سهم زارعان به بیش از 80 درصد محصول افزایش یافت.

مالک مکلف شد که وام بدون بهره برای تهیه وسایل کشت در اختیار زارع قرار دهد و در سر خرمن وام را وصول کند ولی اگر بنا به دلیل موجهی بنا به تشخیص شورای ده، زارع قادر به بازپرداخت وام نباشد مدت آن تمدید می‌شود و به هر حال دولت ضامن بازپرداخت وام به مالک است.

و اگر بنا به تشخیص شورای ده مالک توانایی پرداخت وام نداشته باشد دولت اعتبار لازم را به کشاورز پرداخت خواهد کرد.

کاه حاصل متعلق به زارع است و حمل سهم مالک از خرمن به انبار مالک به عهده خودش است.

کلیه بدعت‌ها و رسومات و عوارض تحمیلی به دهقانان لغو گردید.

در قانون تقسیم اراضی و تعدیل روابط مالک و زارع مراجع خاصی برای حل اختلافات حاصله پیش‌بینی شده بود. به علاوه مالک و یا زارع می‌توانستند حتا به عالی‌ترین مراجع دادگستری شکایت کنند.

دولت قوام‌السلطنه در سال 25 و دولت مصدق در سال 1331 مقرر داشتند که از کل محصول ۱5% به دهقانان اختصاص یافته و بقیه طبق عرف رایج تقسیم شود. ولی هر دو تصویب‌نامه بلااجرا ماند و مالکین و ژاندارم‌ها از اجرای آن جلوگیری کردند!

ــ تشکیل کنگره دهقانی در 25/1/25 در تبریز با حضور 600 نماینده که در این کنگره راه‌کارهای اجرایی قوانین تقسیم اراضی و تعدیل روابط مالک و زارع مورد بحث و تصمیم‌گیری قرار گرفت و در اجرای درست و سریع مصوبات نقش مهمی داشت.

ــ تصویب و اجرای قانون کار و بیمه کارگران. ضمن حفظ حقوق کارگران و ایجاد انضباط در محیط کار موجبات افزایش تولید را فراهم ساخت. این قانون 8 ساعت کار روزانه، تعطیلی جمعه و ایام تعطیل رسمی با دریافت مزد، مرخصی سالیانه، دو دست لباس کار در سال، اجازه تشکیل اتحادیه کارگران و دخالت اتحادیه در تنظیم روابط و قرارداد کار بین کارگر و کارفرما، تعیین حداقل مزد در هر کارگاه و کارخانه و میزان اضافه کار و مزد اضافی متعلقه، اضافه مزد کار شبانه، ممنوعیت کار افراد کمتر از 13 سال و محدودیت ساعت کار جوانان بین 13 تا 16 سال به 4 ساعت در روز آن هم برای کارآموزی در مقابل دریافت مزد، نحوه پرداخت مزد و تأیید حق تقدم مزد کارگر و… تشکیل شورای حل اختلاف، برابری مزد زنان با مردان، ممنوعیت اشتغال زنان به کارهای سنگین، استراحت زنان باردار شش هفته قبل از زایمان و شش هفته بعد از زایمان با دریافت مزد، استراحت زنان در موقع کار هر سه ساعت نیم ساعت برای شیر دادن به کودک خود و… تشکیل‌ شرکت‌های تعاونی و غیره و غیره.

در این قانون حق اعتصاب برای کارگران ، تعطیلی روز اول ماه مه روز جهانی کارگر به رسمیت شناخته شد.

برای نخستین بار کنگره کارگران آذربایجان در تاریخ 2/3/25 در تبریز تشکیل یافت و راه‌کارهای اجرایی قانون کار و بیمه کارگران را مورد بررسی قرار داد و ضمن تأمین رفاه کارگران تأثیر مهمی در افزایش تولید داشت.

ــ لوله‌کشی آب شهرها به ویژه شهر تبریز یکی از برنامه‌هایی بود که در اعلامیه 12 مادة مورخ 12 شهریور 1324 فرقه دموکرات آذربایجان قرار داشت و در برنامه حکومت ملی نیز اجرای آن تأیید شد.

پس از تشکیل حکومت ملی و انجمن شهر تبریز در تاریخ 2/2/25 مرحله اجرایی آغاز شد. نقشه‌برداری و مطالعه برای منابع تأمین آب و تهیه مصالح بسرعت ادامه یافت و در تاریخ 19/7/25 احداث مخزن اصلی در باغ پیکریه تبریز آغاز شد. لوله‌کشی آب شهر خوی نیز در سال 1325 شروع شد.

دولت مرکزی در سال 1326 سازمان آب تهران را تأسیس کرد و مقدمات کار چند سال طول کشید و سال‌ها بعد آب لوله‌کشی به تدریج در دسترس اهالی تهران قرار گرفت.

ــ متشکل ساختن گروه «عاشق»ها، نوازندگان و خوانندگان سنتی آذربایجان در جنب ارکستر ملی به سرپرستی شاعر و نوازنده توانا، عاشق حسین جوان، به منظور آموزش، تشویق و حمایت از این هنرمندان که پاسداران واقعی هنر موسیقی قومی آذربایجان هستند.

ــ  به منظور تجلیل از قهرمانان ملی آذربایجان از آن جمله ستارخان سردار ملی، باقرخان سالار ملی، ثقه‌الاسلام، خیابانی و… نام‌گذاری خیابان‌ها و میادین و پارک‌ها به نام این قهرمانان و نصب مجسمه و تندیس آنها در در پارک‌ها، به نحوی که چهره شهر تغییر یافت.

در تاریخ 27/2/25 مجسمه ستارخان در باغ گلستان طی مراسم باشکوهی نصب گردید و پیشه‌وری ضمن نطق مفصلی اعلام داشت که تجلیل از قهرمانان ملی آذربایجان وظیفه مقدس ماست و اظهار داشت ملتی که از قهرمانان خود تجلیل نکند نمی‌تواند قهرمان پرورش دهد.

بخش دوم- سایر خدمات

ــ تأمین امنیت- با گماردن اشخاص خوشنام محلی در رأس ادارات و به ویژه در شهربانی و انحلال ژاندارمری و ادغام آن در نیروهای انتظامی و سپردن امور انتظامی به فدائیان و جلب مشارکت عمومی و دفع اشرار توانست آن چنان شرایط امنی فراهم آورد که داگلاس قاضی عالی‌رتبه آمریکایی در این باره می‌نویسد:

«بازرگانان به من می‌گفتند که اگر شب‌ها مغازه ایشان باز می‌ماند اموالشان تأمین داشت و چیزی به سرقت نمی‌رفت. اهالی اظهار داشتند که برای اولین بار با اطمینان می‌توانستند شب یا روز ماشین‌هایشان را در کنار خیابان یا پس کوچه بگذارند، بدون اینکه کسی جرأت دزدیدن چرخ، لاستیک و آینه و سایر اثاث آن را داشته باشد؛ حتا اگر در ماشین باز می‌ماند».

موریس هیندروس خبرنگار روزنامه نیویورک هرالد تریبون می‌نویسد: «شهربانی منظمی ترتیب داده شده بود و زن‌ها بدون رعب و ترس آزادانه در کوچه عبور می‌کردند».

زندان‌های آذربایجان که قبل از قیام 21 آذر 24 پر بود، بخصوص از دهقان‌ها که با توطئه و دسیسه اربابان و مباشرین آنها و ژاندارم‌ها به زندان افتاده بودند، با عفو عمومی صادره از طرف حکومت ملی آزاد گردیدند. در اول آذر 25 که شهر زنجان به مأمورین دولتی تحویل شد در زندان زنجان فقط 8 نفر بازداشت بودند. این نمونه‌ای از کاهش جرم و مجرم در تمام آذربایجان بود.

ــ مبارزه با فساد اخلاقی و اجتماعی

به موجب قوانین و مراقبت‌های دستگاه‌های انتظامی و عمومی رشوه، روسپی‌گری، استعمال مواد مخدر، احتکار و … از بین رفت

داگلاس نامبرده می‌نویسد: «از بین بردن رشوه- پیشه‌وری رشوه دادن به مأمورین دولت را خیانت به حقوق عمومی اعلام کرد و برای مرتکبین مجازات سختی قایل شد. این قانون اثر برق‌آسایی داشت».

ــ بالا بردن تولید و رفع بیکاری

در پایان جنگ دوم جهانی بحران اقتصادی در کشور تشدید شد و واردات بی‌رویه کالاهای خارجی و بنجلهای ارزان‌قیمت آمریکایی این بحران را وخیم‌تر کرد. در تبریز اغلب کارخانجات در آستانه ورشکستگی قرار گرفتند و کارخانه بوستان تعطیل گردید. فرقه دموکرات آذربایجان حمایت از صنایع و تولیدات داخلی به ویژه تشویق تولیدات کارگاهی را در سرلوحه برنامه خود قرار داده بود. حکومت ملی علی‌رغم فشارهای مالی و پولی که دولت مرکزی ایجاد کرده بود و بانک‌ ملی 150 میلیون ریال سپرده مردم را به تهران انتقال داده بود، و از برگشت بهای کالای صادره به سایر نقاط ایران به آذربایجان مشکلاتی تولید می‌کرد، معذلک حکومت ملی با تدابیر سنجیده این موانع را رفع کرد و از طریق کمک مالی به کارخانجات نه فقط تولید آن کارخانجات را افزایش داد، بلکه کارخانه بوستان را دوباره به تولید تشویق کرد. کارخانه ظفر را در عرض یک ماه با سرعت بی‌سابقه‌ای وارد، نصب و به کار انداخت.

سیاست مدبرانه واردات و صادرات را طرح و اجرا نمود و مصرف و صدور تولیدات داخلی را تشویق کرد. شرکت دولتی تجارت را سازمان داد. به این ترتیب تولید کارخانجات و کارگاه‌ها افزایش و قیمت‌ها کاهش یافت.

ــ امور مالی و اقتصادی

حکومت ملی بانک ملی آذربایجان را با پنجاه میلیون ریال سرمایه تأسیس نمود. نزول‌خواری را از بین برد. با تشکیل شرکت‌های تعاونی و فروشگاه‌های دولتی کالاها با قیمت ارزان‌تر در دسترس مصرف‌کنندگان قرار گرفت. با چاپ یک میلیون ریال اسناد خزانه در رفع بحران نقدینگی کوشید. مالیات‌های غیرمستقیم و مالیات بر مصرف را بسیار تقلیل داد. از طریق مالیات مستقیم تصاعدی بر درآمد و سود درآمد دولت را تأمین نمود.

همه این تدابیر مربوط به افزایش تولید و امور اقتصادی و مالی موجب فراوانی مایحتاج عمومی و ارزانی آنها گردید. آیت‌الله مجتهدی در کتاب «بحران» این حقیقت را تأیید نموده و ویلیام داگلاس می‌نویسد: «قیمت کالاهای مورد مصرف عموم 40% پایین آمده بود».

ــ عمران و آبادی

می‌توان گفت که یادگارهایی از عمران و آبادی که در زمان حکومت ملی و یا با همیاری مردم هر محل انجام گرفته، در هر شهر آذربایجان موجود است.

ساختمان بانک ملی آذربایجان و مجلس ملی آذربایجان و دانشسرای دختران و ساختمان دانشگاه و موزه و… در تبریز، ساختمان ده‌ها مدرسه در تبریز و شهرها و دهات، ساختمان باشگاه‌ها، سینما و سالن اجتماعات در شهرهای متعدد، احداث خیابان‌ها، پارک‌ها و آسفالت خیابان‌ها در تبریز و شهرستان‌ها، احداث جاده بین دهات و تعریض جاده‌های اصلی و تعمیر و نوسازی پل‌ها، بازسازی قنوات و مخازن آب و اقدامات نظیر آن را می‌توان نام برد.

خبرنگار روزنامه نیویورک هرالد تریبون در ایران می‌نویسد: «دموکرات‌ها در مدت یک سال حکومت خود در شهر تبریز اصلاحات مهمی انجام داده‌اند. در عرض این یک سال بیش از کلیه کوچه‌هایی که در سال‌های قبل احداث شده بود، خیابان‌سازی شده است. چهار میل مسافت بین شهر و ایستگاه راه‌آهن آسفالت و گدایان از کوچه‌ها رانده شده بودند… تعریض و ترمیم جاده‌های بین شهرها از فعالیت‌های چشمگیر حکومت ملی بود».

ــ خدمات فرهنگی و مطبوعات

تألیف کتب درسی کلاس‌های ابتدایی در مدت کوتاه و چاپ و ارسال آنها به مدارس در سراسر آذربایجان، تأسیس چاپخانه آذربایجان، تشویق انتشار 50 روزنامه و مطبوعات در تبریز و شهرستان‌ها، تهیه وسایل و امکانات ورزشی برای جوانان و سالن‌های ورزشی برای بانوان، تشکیل انجمن شعرا و نویسندگان در تبریز و شهرستان‌ها و ایجاد امکانات و تسهیلات برای نویسندگان و شعرا، مبارزه گسترده با بیسوادی در شهرها و کارخانجات و دهات و… از اقدامات مهم و فراموش‌نشدنی حکومت ملی است.

ــ خدمات بهداشتی و بهداری

حفظ سلامتی مردم مورد توجه خاص بود. به منظور مبارزه و پیشگیری از بیماری‌های مسری از طریق آموزش عمومی و واکسیناسیون خدمات ارزنده‌ای صورت گرفت. پنجاه بیمارستان و درمانگاه در نقاط مختلف به کار افتاد و درمانگاه‌های سیار برای اعزام به دهات سازمان داده شد.

دانشکده طب در دانشگاه تبریز تأسیس شد و آموزشگاه عالی مامایی و آموزشگاه پرستاری به فعالیت پرداخت.

ــ امور خیریه

مجلس ملی و حکومت ملی قانونی برای تشکیل جمعیت خیریه‌ای از شخصیت‌های سرشناس و معتمدین تبریز برای تأسیس پرورشگاه کودکان، تأسیس خانه سالمندان، کمک به مادران و شیرخوارگاه‌ها، گسترش شعب آنها در شهرستان‌ها به تصویب رساند و با جدیت قابل تحسینی آنها را به مرحله اجرا درآورد.

پرورشگاه برای کودکان بی‌سرپرست دو بخش بود. کودکان بی‌سرپرست 3 تا 14 سال و کودکان کمتر از 3 سال.

این اقدامات و ایجاد کار برای بیکاران بساط تکدی‌گری را برچید.

ــ اقدامات در زمینه‌های هنری

احیای تئاتر ملی آذربایجان و تشکیل گروه‌هایی از هنرپیشگان بااستعداد سابقه‌دار و جوانان در تبریز که چندین نمایش‌نامه را به صحنه آوردند و آنها را در سایر شهرهای آذربایجان به تماشا گذاشتند.

در هر شهر نیز گروه‌های محلی برای هنرنمایی تشویق شدند. گروه موسیقی ملی برای اولین بار در تبریز به شکل سازمان یافته و با اسلوب مترقی فعالیت خود را آغاز کرد و ده‌ها هنرمند در رشته‌های مختلف موسیقی و رقص به هنرنمایی پرداختند.

موزه نقاشی استاد بهزاد و نمایشگاه دایمی نقاشی و خط افتتاح شد.

در این‌جا مناسب می‌دانم که سرگذشت حسن ذوالفقارزاده، یکی از نقاشان تبریزی را بازگو کنم. ایشان در سال 1297 در تبریز به دنیا آمده و در پرورشگاه بزرگ شده و تحت تعلیم استادان در هنر نقاشی استعداد درخشان خود را نشان داده است. ایشان اواخر آذر 25 در یورش اوباش و اراذل به موزه نقاشی بهزاد به دفاع از تخریب آثار هنری می‌ایستد. او به دست اوباش مضروب و دستگیر و چند روز بعد در دامنه کوه‌های پربرف سرخاب تبریز به جوخه اعدام سپرده می‌شود.

خانم فکور با این جمله زیبا یاد او را عزیز می‌دارد:

«… بدین ترتیب حسن ذوالفقارزاده در زیر آسمان مه‌آلود تبریز، بر بومی از برف و یخ با خون خویش آخرین تابلوی نقاشی‌اش را آفرید. او اولین نقاشی است که در مدافعه از هنر خویش به شهادت رسیده است. یادش گرامی باد»!

ــ  دانیشیر تبریز

هنگامی که در تاریخ 26/1/25 به طور آزمایشی و در تاریخ 6/2/25 به طور رسمی این کلام از ایستگاه فرستنده رادیو تبریز طنین افکند، دل‌های هر آذربایجانی و ایرانی آزادی‌خواه لبریز از شادی گردید.

حکومت و شهرداری‌ها به علت اینکه تعداد رادیو در منازل کم بود و همه قادر به خرید آن نبودند، تعداد مورد نیاز رادیو در محل‌های عمومی نصب کردند تا مردم بتوانند به رادیوی خود گوش کنند.

این برای اولین بار بود که خارج از تهران در استان‌ها رادیوی محلی به کار می‌پرداخت.

این بود شمه‌ای از اقدامات و خدمات تاریخی حکومت ملی آذربایجان در یک ‌سال که بدان اشاره شد. این اقدامات خاطره‌ای را نزد آذربایجانی‌ها به یادگار گذاشت که هرگاه عناصر صالح و مدبر با دلسوزی و برنامه صحیح در رأس حکومت به مردم خدمت کنند، چه انقلاب عظیمی را می‌توانند آفرید

پرسش- جناب بهزادی، با توجه به اینکه شما دانشجوی اولین دوره آموزشی دانشگاه آذربایجان به سال ۱۳۲۵ بودید، درباره نحوه تأسیس و همینطور سیستم آموزشی آن نکاتی را بیان بفرمایید.

پاسخ- درباره تأسیس دانشگاه ملی آذربایجان جداگانه و کمی گسترده‌تر صحبت خواهم کرد. زیرا یکی از اقدامات پرارزش و انقلابی حکومت ملی است.

تأسیس دارالفنون ملی آذربایجان در تبریز در سرلوحه مرامنامه فرقه دموکرات آذربایجان، مصوبات مجلس ملی و برنامه مورخ 21 آذر 1324 حکومت ملی قرار داشت و به خصوص پیشه‌وری توجه ویژه‌ای به این امر داشت.

فرمان مورخ 9/10/24 حکومت ملی تأسیس دانشگاه را در اولویت قرار داد. به موجب این مصوبه دانشگاه ملی در اول مهر ماه 1325 می‌بایستی شروع به کار کند. بدین منظور دو راه‌حل پیش‌بینی شد. نخست اینکه ساختمان دانشسرای مقدماتی تبریز که ساختمانی مجهز و مناسب بود تخلیه و به دانشگاه تحویل شود. به سرعت محلی برای انتقال دانشسرای مقدماتی پسران تهیه شد و ساختمان در اختیار دانشگاه قرار گرفت و برای پذیرش دانشجو در سال تحصیلی آینده آماده گردید.

دوم اینکه محلی مناسب برای دانشگاه در نظر گرفته شود و ساختمان و تجهیزات یک دانشگاه مدرن در آنجا پیاده شود.

دکتر جهانشاهلو به ریاست دانشگاه و کمیسیونی 7 نفره برای تدارک مقدمات افتتاح دانشگاه در مهر سال 25 جهت تعیین دروس و استاد و تنظیم امور و غیره تعیین گردیدند.

در تاریخ 22/3/25 مراسم کلنگ‌زنی و یا گذاشتن سنگ بنای ساختمان اصلی ابتدا در ساختمان دانشسرای مقدماتی برگزار شد و سپس مدعوین با حضور پیشه‌وری به محل اصلی دانشگاه رفتند و پیشه‌وری در داخل بطری یادبودنامه‌ای را در بتون پی‌ستون اصلی قرار داد و کار ساختمانی آغاز گردید. در این مراسم یکی از ناطقین صفوت، فرهنگی باسابقه بود که خاطره خود را چنین نقل کرد: (ترجمه به فارسی)

«چند روز پیش جهت انتخاب زمین مناسب برای دانشگاه با حضور آقای پیشه‌وری به سوی مدخل شرقی شهر رفتیم. در مدخل شهر باغ قدیمی صاحب‌دیوان را دیدیم که دیوارهای ضخیم همانند قلعه‌ها داشت و در آن ساختمان جدید وحشت‌آوری قرار داشت. این ساختمان را برای ما زندانی بنا کرده بودند تا واردین به شهر با دیدن بنا به خود بلرزند. این مدفنی بود که برای آزادی‌خواهان ساخته بودند، اما فرصت نیافتند. برای بنای این ساختمان مبلغ 400 هزار تومان قبل از جنگ خرج کرده بودند. نصف این پول را به جیب زده بودند و نصف دیگر را هزینه کرده بودند.خلاصه ما وارد این ساختمان شدیم. آنجا را بازدید کردیم. آقای پیشه‌وری پس از ملاحظه آن گفت: من طرفدار زندان نیستم. من طرفدار مدرسه‌ام. مسافری که به شهر وارد می‌شود نه زندان و بازداشتگاه بلکه باید مرکز علم و عرفان، یعنی دارالفنون را ببیند».(روزنامه آذربایجان 24/3/1325).

به این ترتیب محل ساختمان دانشگاه تعیین شد و همان طوری که پیشه‌وری در این مراسم گفته بود، به شهر بزرگ دانشگاهی تبدیل گردید.

مبلغ 2 میلیون تومان برای ساختمان و هزینه اداری آن بودجه اختصاص دادند که نصف آن برای مرحله اول ساختمان بود و نصف دیگر برای تجهیزات و سایر هزینه‌های جاری. باید گفت که مبلغ دو میلیون تومان از کل بودجه سالیانه وزارت معارف آذربایجان بیشتر بود.

چه نیکوست که دانشجویان دانشگاه تبریز سالگرد این روز یا روز نهم دی‌ماه 24 را جشن بگیرند و به بنیادگزاران آن به ویژه به پیشه‌وری درود بفرستند.

اسم‌نویسی برای سال تحصیلی جاری ( اول مهرماه 25) آغاز و از تاریخ 10 تیر ماه لغایت 15 مرداد 25 انجام گرفت.

آنهایی که دیپلم ششم متوسطه داشتند، بدون کنکور و فارغ‌التحصیلان پنجم متوسطه و دانشسرای مقدماتی با گذراندن کنکور پذیرفته شدند. کنکور در شهریور ماه انجام گرفت و در موعد مقرر کلاس‌ها تشکیل یافت.

دانشگاه مرکب از دو دانشکده بود: 1) دانشکده پزشکی، مدت تحصیل 6 سال و تعداد پذیرش دانشجو 60 نفر. 2) دانشکده تربیت معلم شامل 4 رشته: زبان و ادبیات- تاریخ و جغرافیا- طبیعیات و شیمی، ریاضیات و فیزیک. دوره تحصیل در این دانشکده 3 سال بود و در هر رشته 30 دانشجو پذیرفته شد.

قرار بود که در آینده دانشکدههای کشاورزی و حقوق نیز دایر گردد.

استادان از پزشکان، دبیران باسابقه و سرشناس تبریز و مهندسین برگزیده شده بودند. تنها یک نفر استاد ریاضیات عالی از باکو استخدام شده بود. دکتر محمدوف مردی بود بلندقامت، چهارشانه، گندمگون و شیک‌پوش. او قبل از انقلاب اکتبر کارگر معادن نفت باکو بود. بعد از انقلاب در کلاس‌های شبانه به تحصیل ادامه می‌دهد و سپس با استفاده از بورس دولتی در باکو لیسانس ریاضیات را اخذ می‌کند و از دانشگاه مسکو در رشته ریاضیات به اخذ درجه دکترا نایل می‌گردد.

پیشه‌وری در رشته زبان و ادبیات، ادبیات باستانی را تدریس می‌کرد و پنجشنبه‌ها به دانشکده می‌آمد و در موقع تنفس، دانشجویان دورش حلقه می‌زدند و با اشتیاق فراوان با این معلم پیر و رهبر حکومت ملی صحبت می‌کردند. حضور پیشه‌وری در دانشگاه موجب توجه خاص به امور جاری دانشگاه بود.

دروس در تمام کلاس‌ها به زبان آذربایجانی بود و درس زبان آذربایجانی برای همه رشته‌ها اجباری بود. استاد این درس گنجعلی صباحی بود که در مدیریت داخلی دانشکده هم فعالیت می‌کرد. صباحی با تسلط کامل به دستور زبان ترکی آذربایجانی و با شیوایی و فصاحت قانون هماهنگی اصوات ترکی آذربایجانی را آموزش می‌داد. باید اذعان کنم که این درس گیرایی ویژه‌ای داشت، زیرا برای اولین بار از قانونمندی زبان مادری اطلاع یافتیم و در حقیقت ایشان دری به روی ما گشودند که بعدها با خودآموزی آن را ادامه دادیم.

اوقات درس دانشگاه از ساعت 2 تا 8 بعد از ظهر بود. به این ترتیب استادان شاغل و آن دسته از دانشجویان که شاغل بودند می‌توانستند به کار و درس خود برسند.

کارمندان و آموزگاران هم می‌توانستند در صورتی که در دانشگاه پذیرفته می‌شدند با ارائه گواهی قبولی دانشکده به اداره مربوطه به تبریز منتقل گردند و در ادارات به این افراد کار سبک‌تر ارجاع می‌شد.

من در آستارا آموزگار بودم، به اداره معارف تبریز به دایره تعلیمات منتقل شدم و کارم ثبت نامه‌های وارده و صادره بود. تا ساعت 12 کار می‌کردم.

دانشجویان شهرستانی اعم از اینکه کارمند بودند و یا غیرکارمند در صورتی که در تبریز مسکن نداشتند و دانشجویان بی‌بضاعت از تسهیلات شبانه‌روزی، از خوابگاه و رستوران (صبحانه، ناهار، شام) رایگان استفاده میکردند. قرار بود به این دانشجویان کمک خرج نقدی هم پرداخت شود.

در نیمه آبان ماه 1325 اتحادیه دانشجویان دانشگاه ملی آذربایجان تشکیل شد. بنا به دعوت هیئت مؤسس که من یکی از آنها بودم، دعوت شد که از هر کلاس به نسبت هر ده نفر دانشجو یک نفر نماینده برای شرکت در مجمع عمومی مؤسس انتخاب و معرفی گردد. این انتخابات به طرز دموکراتیک برگزار شد، نمایندگان منتخب مرکب از همه گروه‌های فکری بودند. مجمع عمومی مؤسس اساسنامه را تصویب و هیئت مدیره 9 نفری را انتخاب کرد. من عضو هیئت مدیره بودم و به دبیری اتحادیه برگزیده شدم. دبیر اتحادیه موجودیت اتحادیه را به دکتر جهانشاهلو رئیس دانشگاه اطلاع داد و آمادگی اتحادیه را برای همکاری با دانشگاه در مسایل مربوط به دانشگاه و دانشجویان اعلام داشت. این پیشنهاد با استقبال اولیای دانشگاه مواجه شد و همکاری در زمینه نظارت بر کار رستوران و خوابگاه‌ها و کتابخانه و بوفه آغاز گردید. نمونه این همکاری در نظارت بر رستوران را شرح می‌دهم.

دکتر برازش که دکتر دامپزشک بود و اینک در دانشکده پزشکی تحصیل می‌کرد، برادربزرگ دکتر محمدتقی زهتابی، شخصیتی مورد احترام و علاقه‌مند و عضو هیئت مدیره اتحادیه بود. ایشان مسئول نظارت بر امور رستوران گردید و به اتفاق گروهی از دانشجویان تمام مواد غذایی را که به انبار رستوران تحویل می‌شد و همه روزه مقداری از آنها به آشپزخانه تحویل می‌شد از لحاظ کمیت و کیفیت کنترل می‌کردند. رعایت بهداشت در آشپزخانه و سهمی که به دانشجویان داده می‌شد از طرف این عده کنترل می‌شد. غذا مطلوب و کافی بود. از حیف و میل جلوگیری می‌شد. یک نفر فدایی هم در این امور نظارت داشت

(جنایاتی که آرتش شاهنشاهی و ژاندارم‌ها و چاقوکشان ذوالفقاری در دوم آذرماه و روزهای بعد در زنجان مرتکب شدند، همه آذربایجانی‌ها را به هیجان آورد. طبیعی است که عکس‌العمل دانشجویان چشمگیر بود.

می‌دانیم که طبق موافقت‌نامه بین دولت مرکزی و نمایندگان آذربایجان و بنا به پیشنهاد دولت قرار شد که چون زنجان در تقسیم‌بندی کشوری جزء آذربایجان نبوده مؤقتا به دولت مرکزی تحویل داده شود. امنیت شهر به وسیله 300 ژاندارم (نگهبان) و 300 فدایی حفظ شود و دولت تعهد کرد که پس از تشکیل دوره 15 مجلس لایحه‌ای به مجلس تقدیم نماید و زنجان جزء استان آذربایجان بشود. در اجرای این موافقت‌نامه در تاریخ 30 آبان صورت‌مجلس تحویل بین نمایندگان دولت مرکزی و آذربایجان به امضا رسید و شهر از اول آذر تحویل نمایندگان دولت داده شد. ولی آرتش ریاکارانه و عهدشکنانه در اول آذر با توپ و تانک به شهر حمله کرد، شهر بی‌دفاع و تحویل داده شده را «فتح!» کرد. تحت حمایت آرتش ژاندارم‌ها و عوامل ذوالفقاری‌ها به شهر ریختند. مرتکب جنایات هولناکی شدند….)

اتحادیه دانشجویان آذربایجان اعلامیه اعتراض‌آمیزی چاپ و منتشر کردند و میتینگی در سالن اجتماعات دانشگاه برگزار نمودند و تصمیم گرفته شد که دانشجویان به حالت دمونستراسیون از دانشگاه تا کمیته مرکزی فرقه دموکرات آذربایجان که محل کار پیشه‌وری بود، حرکت کنند. همزمان کارگران کارخانه ظفر به طرف کمیته مرکزی راه‌پیمایی کردند. دو مظهر روشنفکری و کارگزی آذربایجان در جلوی کمیته مرکزی اجتماع کردند. پیشه‌وری در بالکن مشرف به خیابان ستارخان ظاهر شد و مورد استقبال پرشور دانشجویان و کارگران قرار گرفت و نطق هیجانانگیزی ایراد کرد. این آخرین نطق پیشه‌وری در اجتماعات تبریز بود.

پس از یورش وحشیانه آرتش شاهنشاهی به تبریز یکی از اهداف اولیه آنها و اوباشان سلطنت‌طلب تعطیل دانشگاه بود. شاه و دولت قوام‌السلطنه با امحای یادگاری‌های پرارزش حکومت ملی تلاش کردند که این خاطرات را از حافظه آذربایجانی‌ها بزدایند. تعطیلی دانشگاه و سرنگون ساختن مجسمه ستارخان و قهرمانان آذربایجان و… از آن جمله بود. آنها به رذالت آلوده بودند، آلوده‌تر شدند، ولی به آرزوهای پلیدشان نرسیدند. دانشگاه آذربایجان به همت مردم احیا شد و ستارخان‌ها الهام‌بخش مبارزات مردمی گردیدند.

شاه با بازگشایی دانشگاه تبریز خصمانه مخالفت می‌کرد. و در اوایل خرداد ماه 1326 که «فاتحانه» به تبریز سفر کرد در باسمنج شخصیت‌های سرشناس تبریز به استقبالش رفتند و در این ملاقات یکی از خواست‌های اساسی اهالی بازگشایی دانشگاه آذربایجان بود که شاه با اکراه قبول کرد. و بالاخره پس از تأخیرهای فراوان چاکران شاهنشاهی حاکم بر آذربایجان چاپلوسانی نظیر دکتر بیانی رئیش دانشگاه تبریز آن را «به نام نامی اعلیحضرت همایون شاهنشاهی»! افتتاح کردند.

تأسیس دانشگاه ملی آذربایجان یکی از اقدامات درخشان حکومت ملی آذربایجان است و برنامه‌ریزی و اجرای آن نمونه‌ای از واقع‌بینی و استفاده بهینه از امکانات موجود و مدیریت مدبرانه و کارهای انقلابی است.

تا سال‌ها این دانشگاه نقایص جدی از لحاظ استاد و وسایل فنی داشت، به نحوی که دانشگاه تهران این تصمیم تحقیرآمیز را گرفت که دانشجویان دانشکده پزشکی تبریز که به دانشگاه تهران منتقل می‌شوند یا باید یک سال پایین‌تر تحصیل بکنند و یا امتحان مجدد بدهند! در حالی که اگر هم تحصیل آنها نقصی داشت گناه به گردن دولت بوده است.

مبارزات دانشجویان در دوره‌های اول افتتاح مجدد دانشگاه بسیار درخشان بود. در نتیجه مبارزات آنها بود که نسبت به رفع نقایص اقدام شد. یاد این دانشجویان گرامی باد!

پرسش- جناب آقای بهزادی، حالا که به طور اجمالی با برخی از فعالیتهای حکومت ملی آذربایجان آشنا شدیم، دوست داریم نظر شما را درباره علل و شرایط ظهور و سقوط حکومت ملی آذربایجان بدانیم.

پاسخ- توضیح درباره علل و شرایط آغاز نهضت دموکراتیک ملی آذربایجان و گسترش و پیشرفت گام به گام و سریع آن و نیل به اهداف خود، تشکیل حکومت ملی و نیز علل و شرایط عقب‌نشینی بدون دفاع و مسالمت‌آمیز آن، مستلزم بحث مفصلی است. ولی من کوشش می‌کنم هر چند به اختصار جمع‌بندی آن را ارائه دهم.

حقیقت این است که شایعات و تبلیغات دشمنانه به قصد انحراف افکار عمومی آن چنان گسترده بود که هاله‌ای از ابهامات بر روی حقایق کشیده است. واقعا” تاریخ این دوره را باید بازنویسی کرد. نظام دیکتاتوری درباری و ساواکی به مدت طولانی 32 سال بر روی توجیه این شایعات کوشیده است و به نحوی که برخی اشخاص ساده‌لوح نیز تحت تأثیر آن قرار گرفته‌اند.

Facebook
Telegram
Twitter
Email