در ۲۶ آذر ۱۳۲۵، یکی از تلخترین وقایع فرهنگی تاریخ معاصر ایران رخ داد که به نام فاجعه کتابسوزی در آذربایجان شناخته میشود. این رویداد در پی سرکوب حکومت خودمختار آذربایجان به رهبری فرقه دمکرات آذربایجان توسط دولت مرکزی ایران به وقوع پیوست.
در شهر تبریز، نیروهای دولتی در چندین نقطه، از جمله میدان ساعت، میدان شهرداری، و مراکز آموزشی نظیر دانشسرای تبریز، اقدام به جمعآوری و سوزاندن کتابهای درسی به زبان ترکی آذربایجانی کردند. دانشآموزان، بهویژه کودکان دبستانی، مجبور شدند کتابهای درسی خود، بهخصوص کتاب “آنادیلی“ (زبان مادری)، را با دستان خود در آتش بیندازند. شاهدان عینی گزارش دادهاند که بسیاری از کودکان به دلیل امتناع از این کار مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفتند و حتی در مواردی، کف دستان آنان را سوزاندند.
این کتابسوزی چنان گسترده بود که ستونهای غلیظ دود برای ساعتها از نقاط مختلف شهر قابل مشاهده بود. در همان روز، علاوه بر نابودی آثار فرهنگی، تعدادی از جوانان تُرک در میدان دانشسرا به دار آویخته شدند و بر اساس برخی ادعاها، چند معلم نیز زندهزنده در آتش سوزانده شدند. در دیگر شهرهای آذربایجان، از جمله ارومیه، زنجان، و اردبیل، خانههای بسیاری از روشنفکران و مبارزان به دلیل مقاومت در برابر این اقدامات، به همراه اعضای خانوادهشان به آتش کشیده شد.
در کنار این فجایع، دانشگاه تازهتأسیس آذربایجان نیز توسط نیروهای دولتی تخریب شد. کتابسوزی و ممنوعیت آموزش به زبان ترکی آذری، بخشی از تلاشهای دولت پهلوی برای تحمیل زبان فارسی و یکسانسازی فرهنگی بود. در این راستا، چاپخانههایی که به زبان ترکی آذری کتاب چاپ میکردند تعطیل و مهروموم شدند و تدریس به زبان ترکی رسماً ممنوع اعلام گردید. کتابهای درسی فارسی جایگزین کتب ترکی شده و آموزش به زبان فارسی اجباری شد.
این رویداد نمادی از تلاشهای دولت پهلوی برای سرکوب هویت فرهنگی و زبانی آذربایجان بود. کتابسوزی نه تنها خسارتهای مادی و معنوی جبرانناپذیری به همراه داشت، بلکه به شکافهای عمیق اجتماعی و فرهنگی دامن زد. این فاجعه، همچنان در حافظه تاریخی مردم آذربایجان بهعنوان نمادی از مقاومت فرهنگی باقی مانده است.
واکنش جهانی و بازتاب تاریخی
فاجعه کتابسوزی آذربایجان در سال ۱۳۲۵، بهرغم اهمیت فرهنگی آن، در سطح بینالمللی بازتاب محدودی داشت. در آن دوران، تحولات جهانی مانند جنگ سرد و پیامدهای جنگ جهانی دوم، توجه جهانیان را از مسائل داخلی ایران منحرف کرده بود. علاوه بر این، محدودیت رسانهها و ارتباطات، مانع از انتشار گسترده اخبار این فاجعه شد.
برخی پژوهشگران خارجی این رویداد را بخشی از سیاستهای ملیگرایانه دولت پهلوی برای همسانسازی فرهنگی و تقویت هویت ملی مبتنی بر زبان فارسی دانستهاند. آنان تأکید کردهاند که این اقدامات سرکوبگرانه میتواند به شکافهای عمیق اجتماعی منجر شود.
مقایسه با سایر فجایع فرهنگی
این رویداد گاه با دیگر فجایع مشابه، مانند کتابسوزی نازیها در آلمان یا نابودی آثار فرهنگی در جنگها، مقایسه شده است. چنین مقایسههایی نشان میدهد که کتابسوزی نه تنها نابودی فیزیکی آثار فرهنگی، بلکه تلاشی آگاهانه برای حذف هویت یک جامعه است.
فاجعه کتابسوزی ۲۶ آذر ۱۳۲۵، یادآور یکی از تلخترین تلاشها برای سرکوب تنوع فرهنگی و زبانی در ایران است. این حادثه همچنان بهعنوان نمونهای از نقض حقوق فرهنگی و هویتی مردم آذربایجان در ادبیات حقوق بشر و محافل دانشگاهی مورد بحث قرار میگیرد. با گذشت ۷۹ سال از این رویداد، یاد و خاطره آن بهعنوان نمادی از مقاومت در برابر سرکوب فرهنگی زنده مانده است.