تیم تراکتور در پایان نیمفصل اول لیگ برتر به عنوان قهرمان نیمفصل دست یافت. این تیم با کسب ۱۰ برد، ۲ تساوی و ۳ شکست، ۳۲ امتیاز کسب کرد و با تفاضل گل بهتر نسبت به سپاهان، در صدر جدول قرار گرفت.
این موفقیت برای تیم تراکتور دستاوردی مهم بود، چراکه نشان میدهد این تیم به آنچه که استحقاقش را داشت، رسید. تراکتور در ۱۵ بازی خود ۲۴ گل به ثمر رساند و تنها ۷ گل دریافت کرد که نشاندهنده عملکرد خوب در حمله و دفاع است.
در موفقیت تراکتور تا نیمفصل، عواملی مختلف نقش داشتند. نخستین عامل باید به دراگان اسکوچیچ، سرمربی تراکتور اشاره کرد. اسکوچیچ که پیش از این در تیم ملی ایران موفق به کسب پیروزیهای پیاپی شده بود، توانسته است در تیم تراکتور نیز عملکرد خوبی داشته باشد.
حواشی برای تراکتور بهمنظور زیر سوال بردن موفقیت این تیم در لیگ برتر، رویکردی است که بهطور معمول در فوتبال ایران شاهد آن هستیم. این حواشی غالباً بهطور عمدی ایجاد میشوند تا موفقیتهای تیمهای محبوب و پرطرفدار، بهویژه تیمهایی همچون تراکتور، تحت تاثیر قرار گیرد. در چنین شرایطی، معمولاً از مسائلی مانند اتهامات سیاسی و قومی برای زیر سوال بردن این تیمها استفاده میشود. یکی از رایجترین این اتهامات، تجزیهطلبی است. بهدلیل هواداران پرشور و عمدتاً آذریزبان این تیم، گاهی اوقات تلاش میشود تا آنها بهطور نادرستی به اتهام تجزیهطلبی و تحریک احساسات قومی متهم شوند. این اتهامات نه تنها موفقیتهای ورزشی این تیم را زیر سوال میبرد، بلکه باعث ایجاد تنشهای اجتماعی و قومی نیز میشود.
این نوع حواشی میتواند تأثیرات منفی زیادی بر روحیه بازیکنان و هواداران تیم داشته باشد. البته تراکتور و هواداران آن معمولاً با قدرت و ایمان به تیمشان، در برابر این حواشی مقاومت کردهاند و نشان دادهاند که هیچچیز نمیتواند آنها را از هدفهای بزرگشان منصرف کند.
محمدرضا زنوزی، مالک باشگاه تراکتور، در برنامه شبهای فوتبالی به دفاع از هواداران پرشور تیم تراکتور پرداخت و واکنش تندی به اتهامات تجزیهطلبی که به طرفداران تراکتور نسبت داده میشود، نشان داد. زنوزی با تأکید بر تاریخ و جایگاه آذربایجانیها در ایران، گفت:
«ما را به تجزیهطلبی محکوم کرده بودند، من گفتم این حرفها چیست؟ تجزیهطلب شما هستید که به این مسائل دامن میزنید. شما ۹۰۰ سال گذشته ایران را میبینید. ترکها اگر قرار بود زبان عوض کنند و تمامیت ارضی کشور را زیر سوال ببرند، همانموقع میکردند که اختیار همه چیز دستشان بود. همین الان رهبر ما میگوید من ترک هستم. وقتی با بچهای صحبت میکند، ترکی حرف میزند. چرا این حرفها را میزنند؟ ما حافظ ایران بودهایم. تا ما حرف میزنیم، میگویند اینها تجزیهطلب هستند. من خودم چهار سال در جبهه بودم. مگر جنگ در آذربایجان بود؟ ما در جنوب و غرب بودیم و از کشورمان دفاع میکردیم. چرا این تهمتها را به ما میزنند؟»
باید گفت که اتهام “تجزیهطلبی” به خلقهای ایران بهویژه آذربایجانیها تاریخ دیرینهای دارد. این اتهام به رهبران خلق آذربایجان در تاریخ معاصر ایران، از جمله ستارخان، باقرخان، شیخ محمد خیابانی و سید جعفر پیشهوری، در واکنش به فعالیتهای ملی و سیاسی آنان از سوی مخالفان مطرح میشود.
این اتهامات از سوی نیروهای مخالف سیاسی، اعم از حکومتهای استبدادی داخلی یا قدرتهای استعمارگر خارجی، به این افراد وارد میشد تا آنان را از چشم مردم بیاعتبار کنند و راه را برای تحکیم سلطه خود هموار نمایند. در حالی که، مبارزات آنان در جهت دفاع از حقوق ملت ایران، استقلال و آزادیهای اجتماعی بود.
کمونیسم ستیزی و شوروی ستیزی، درآستانه سدههای بیست و بیست و یک. نویسنده: اُ. و. میلایوا/ترجمه . رحیم کاکایی
گرفته شده از فسبوک رحیم کاکایی کمونیسمستیزی و شورویستیزی بمثابه سیستمی از نظریات، در جهت تقبیح و محکومیت ایدئولوژی کمونیستی