سرمایهدار همیشه به دنبال اهریمنسازی طبقه کارگر است.
کمونیستها به دنبال اتحاد هستند؛ کارگران با فروش نیروی کار زندگی میکنند و برای موجودیت خود در سرمایهداری رقابت میکنند. با این حال، همکاری مشترک دارند نه تنها با کاربرای تولید کالاها و خدمات، بلکه با سازماندهی علیه کارفرمایان بر سر حقوق و شرایط کار مبارزه میکنند.
اکثر قریب به اتفاق مردمی که در بریتانیا کار و زندگی را تشکیل میدهند، از طبقه کارگر (کار و زحمت) هستند. هر جریانی که طبقه کارگر را از هم جدا سازد به نفع کارفرمایان یعنی طبقه حاکم عمل میکند.
کمونیستها به گونهای فکر نمیکنند که طبقه کارگر را از هم جدا سازند. ما نه “چپ” هستیم و نه “راست”. ما طبقه خود را به مترقی و مرتجع تقسیم نمیکنیم. ما کمونیستها برای اتحاد عمل در تلاش هستیم. آنچه در مبارزه به نفع طبقه کارگر است، به نفع اکثر مردم است.
ایدئولوژی سوسیال دموکراسی – زندگی را با سرمایهداری که توسط حزب کارگر تجسم یافته است – با انترناسیونالیسم بیریشه میپذیرد. با لفاظیهای بیارزش که نشان تحقیر نسبت به زحمتکشان است – کسانی را که از منافع ملی استقبال میکنند به عنوان “راست” محکوم میکند.
سوسیال دموکراسی معتقد است که زندگی سیاسی به دو بخش «چپ» و «راست» تقسیم میشود و چون چپگرا هستند، در کنار فرشتگان قرار دارند. این تقسیم سطحی به انقلاب فرانسه 220 سال پیش برمیگردد – واقعیت امروز در بریتانیا را منعکس نمیکند.
بنابراین آنها میگویند که جناح “چپ” هستند و از سرمایهگذاری عمومی، اشتغال کامل، اتحادیهها، دستمزدهای خوب و حقوق بازنشستگی مناسب حمایت میکنند. همه این سیاستها توسط اکثریت طبقه کارگر بریتانیا حمایت میشود. از سوی دیگر، استفاده و حمایت از انرژی هستهای برای رفع نیازهای انرژی، مخالفت با دادن اختیارات بیشتر به کمیسیون اروپا، مخالفت با اولویتبندی سیاستهای هویتی، و حمایت از کنترلهای مهاجرتی درست تلقی شده است. باز هم تمام این سیاستها توسط اکثریت طبقه کارگر بریتانیا حمایت میشود.
در آلمان، دو حزب سیاسی اصلی اکنون میخواهند به سرعت به جنگ اوکراین پایان دهند، خطرناکترین جنگ در اروپا از زمان جنگ جهانی دوم. هر دو حزب خواهان حل مسالمتآمیز این جنگ هستند. هر دوی آنها با ارسال تسلیحات بیشتر به اوکراین مخالفند. با این حال، یکی، جناح چپ تلقی میشود زیرا ضد سرمایهداری و ضد ریاضت است. همچنین ضد اتحادیه اروپا است. حزب دیگر، به دلیل مخالفت خود با مهاجرت، به عنوان جناح راست توصیف میشود. این دو حزب کاملاً برخلاف دولت سوسیال دموکراتیک آلمان در حال فروپاشی و کاملاً برخلاف دولت کارگری اینجا، در حال جلب حمایت هستند.
آیا خوب نیست که آلمان که بارها در جنگهای اروپا شرکت کرده است، دو حزب اصلی داشته باشد که جنگ را رد میکنند؟ با این حال، افکار سنتی سوسیال دموکراتیک تهدید مشترکی از سوی هر دو حزب به عنوان احزاب «ضد غربی و ضد ناتو» «که ارزشهای غربی را رد میکنند» میبیند.
کمیسیون اروپا، حزب کارگر و احزاب سوسیال دموکرات در سراسر اروپا میگویند که آنها “در مقابل راست افراطی” میایستند تا وجود خود را توجیه کنند و سیاستهای خود را مشروعیت بخشند. شعار آنها “اجازه ندهید راست افراطی ما را از هم جدا کند” است؛ اتحادیههای زیادی در بریتانیا همین خط را دنبال میکنند.
رسانهها درباره تهدید تروریستی «راست افراطی» در بریتانیا اغراق میکنند. آنها افرادی را “راست افراطی” مینامند که اجماع سیاسی سوسیال دموکراتیک (طرفدار اتحادیه اروپا، طرفدار ناتو، طرفدار مرزهای باز) را نمیپذیرند.
راهپیمایی گلاسکو در 7 سپتامبر سال گذشته حامی بریتانیا، ضد جداییطلبی، ضد SNP طرفدار برگزیت و ضد مهاجرت تودهای بود. بیبیسی به ما گفت که این راهپیمایی ضد مهاجرت بود و هرگز به پیام خود مبنی بر وحدت و حاکمیت اشاره نکرد.
این چپهای خودخوانده خواستار «بدون مرز» هستند. راستگرایان خواستار اخراج جمعی مهاجران هستند. در هر دو موقعیت، کارگران را تحقیر میکنند. در هر دو امنیت کسانی که در اینجا زندگی و کار میکنند، انکار میشود.
طبقه حاکم همیشه از اتحاد طبقه کارگر ترسیده است، به همین دلیل همیشه از احزاب کمونیست شیطانسازی میکند. هرچند حاکمان سرمایه دروغ بیشتری بگویند، تهدید آنان بیشتر است.
مسئولیتپذیر باشید! در سال 2025 عمل کنید!
برگرفته از سایت حزب کمونیست بریتانیای کبیر مارکسیست-لنینیست
م. چابکی: 16 دی 1403 برابر با 05 ژانویه 2025
توضیح:
برگزیت به معنی خروج بریتانیا از اتحادیهٔ اروپا در پی یک همهپرسی (1) است که در سال ۲۰۱۶ برای خروج از اتحادیهٔ اروپا برگزار شد. دولت بریتانیا اعلام کرد که در ۲۹ مارس ۲۰۱۷ رویهٔ خروج را آغاز خواهد کرد و نهایتاً بریتانیا روز جمعه ۳۱ ژانویهٔ سال ۲۰۲۰ میلادی ساعت ۱۱ شب به وقت محلی از اتحادیهٔ اروپا جدا شد.