از نظر تاریخی، بهترین راه برای انجام این کار، حزب پیشتاز لنینی، یعنی حزب کمونیست بوده است. این موضوع نباید برای مارکسیست-لنینیستها ابهامبرانگیز باشد.
✭ راینرشی، ۲۵ ژانویه ۲۰۲۵
در آن زمانها و مکانهایی که حزب کمونیست وجود ندارد، وظیفه مارکسیست-لنینیستها تلاش برای ایجاد حزب است. از لحاظ تاریخی، حزبسازی به معنای برقراری ارتباط، مطالعه جمعی، درگیر شدن در تحقیقات اجتماعی، ایجاد رسانهها، مباحثه در دفاع از طبقه کارگر، پیوستن به سازمانهای تودهای، و پالایش ایدههای نظری بر اساس تجربیات مشترک در مبارزه ایدئولوژیک بوده است. حریفان باید یاد بگیرند که با افراد تیم خود سازنده باشند؛ یعنی به رفقای مورداعتماد در یک کار مشترک تبدیل شوند، بهگونهای که این مسیر را با هم هدایت کنند.
هنگامی که گروههای عملی در یک کشور خاص متحد شوند، میتوانند در ستاد مرکزی حزب کمونیست قرار بگیرند. این فقط آغاز تاریخ است –
در واقع، بسیاری از احزاب کمونیست با تجربه، آنچه را که به آن اشاره میشود، با ایمان و اعتقاد تأسیس کردهاند، هرچند در آن زمان اغلب با کمک کمینترن این کار انجام شده بود. این فرآیند تاریخی آشنا به نظر میرسد. مارکس در خورشید سرخ جهانی، غرب را ابتدا بهعنوان گروههای پژوهشی و سپس بهعنوان گروههای رسانهای برای گسترش دانش معرفی کرد. این گروهها بحث را در جهانبینی خود به دیگران منتقل نمودند. سپس این افراد با پیگیری از طریق کانالهای ارتباطی و سازماندهی در اعتماد به یکدیگر، تلاش کردند و در برابر چالشها پاسخگو بودند و راهحلهایی یافتند. درباره حزب کمونیست ایالات متحده نیز این موضوع صدق میکند. کسانی که طی سه سال تنها از طریق این فرآیند توانستند حزب عدالتخواه را ایجاد و توسعه دهند، نشان دادند که ارزش کار کمونیستها بسیار مهم است. (۱)
اگر نهاد جمعیای وجود نداشته باشد که تجربیات عملی اعضای خود را خلاصه و ارزیابی کند، خطاهای عملی اصلاح نمیشوند، موفقیتها بازتولید نمیگردند و نظریه انقلابی متناسب با شرایط جامعه توسعه نمییابد. بدون چنین ارگان جمعی، کار انقلابی در هوای – هوسهای ضعف فردی کور و خودانگیخته، از هم گسیخته میان مردم اینجا و آنجا – خواهد بود. همانطور که ژوزف استالین گفت: «در تاریکی دست و پا میزنند».
ارادت یک کمونیست به مردم بدون ارادت به حزب طبقه کارگر غیرممکن است. نه این یا آن شخص در حزب، نه هیئت این یا آن حزب، بلکه بدنه و شکل خود حزب اهمیت دارد. اگر نیاز به رهبری قدرتمند و انقلابی کنار گذاشته شود، مردم بیدفاع رها خواهند شد.
حزب بدون سر (ستاد رهبری)، سیستم اعضا بدون پیوستگی است. متأسفانه، افرادی هستند که به حزب پیوستهاند اما تجربهای چندان نداشتهاند. برخی دیگر نیز بر اساس رویه فردگرایانه به حزب علاقهمند شدهاند و صرفاً به این دلیل با ایدئولوژی حزب موافق بودهاند که مطابق با سلیقه شخصیشان باشد. این افراد تصمیم میگیرند کاری را انجام دهند که شخصاً به نفعشان است.
چرا این نگرش خردهبورژوایی است؟ ادعای اقتدار در رویه مارکسیست-لنینیستی در موقعیت پرولتاریا چیست؟
اگر بهطور شهودی فکر کنیم، این رویکرد مبتنی بر «نظرات فردگرایانه» یک انسان، بر اساس منافع فردی است: «کدام کار درست است که دیگران باید انجام دهند؟» این یک عبارت رایج است. رفتار آنان در زندگی اجتماعی اینگونه است و اینگونه امرارمعاش میکنند. اگر برخورد تجربی با آنان در مناسبات سیاسی داشته باشید، این نوع نگرش در میان صاحبان مشاغل کوچک، متخصصان مستقل، بوروکراتهای دولتی یا افراد مؤسسات خصوصی و غیره رایج است. این شباهت که متمایز از تفکر گروهی است، نمیتواند خود را خیلی دور کند، اما تا آنجا که مربوط به زندگی فردی میشود، باید توجه داشت که این ویژگی، یک خصلت پرولتری نیست.
با اینحال، اگر چنین افراد خردهبورژوا در حزب کمونیست پذیرفته شوند، نباید اجازه داد که «پرنسیبهای اخلاقی پرولتری» تحقیر شوند؛ در غیر این صورت، حضور آنها در حزب طبقه کارگر در سطح خصلت خردهبورژوازی تنزل داده خواهد شد.
تله تاریخی برای احزاب کمونیست این است که مارکسیسم-لنینیسم به ما میآموزد که خردهبورژوازی را نباید بر اساس کاپیتولاسیون (۳) پذیرفت، بلکه باید با سیاست مستقل پرولتری آن را مدیریت کرد.
برگرفته از خبرنامه راینر: تحلیل مارکسیستی-لنینیستی در ژئوپلیتیک و اقتصاد اجتماعی (۴).
✭ م. چابکی: ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ برابر با ۴ فوریه ۲۰۲۵
توضیحات:
(۱) حزب توده ایران، میراثدار ۱۰۰ ساله حزب کمونیست ایران، در شرایط ویژه جامعه ایران، با اهداف دور و نزدیک، مشی سیاسی و تشکیلاتی، بر پایه اندیشههای علمی مارکسیسم-لنینیسم، و از انطباق این جهانبینی انقلابی تا کنون (کنگره هفتم، خرداد ۱۴۰۱ «کنگره خاوری») دورنمای برنامه خود را بر اساس میهندوستی و همبستگی جهانی در راه رهایی طبقه کارگر و زحمتکشان یدی و فکری در دستور کار قرار داده است.
(۲) تصویر مقاله از مسکو، ۳۱ اوت – ریانووستی، نویسنده: صوفیا ملنیچوک، خبرنگار و پژوهشگر روس. او نوشت: «آزار و اذیت، سرکوب، ممنوعیتها و از دست دادن نقطه مرجع ایدئولوژیک اصلی، حامیان خارج از کشور ایده کمونیستی را در روزهای سخت پشت سر گذاشته است. با این حال، این سازمان سیاسی، که “بیگانه و حتی متخاصم با ارزشهای آمریکایی” توصیف شده، نهتنها زنده مانده، بلکه در سالهای اخیر محبوبیت فزایندهای یافته است.» ریانووستی از مسکو گزارش میدهد که چگونه کمونیستها در یک قرن تحول جان سالم به در بردهاند و چه برنامههایی برای آینده کشور خود دارند.
(۳) کاپیتولاسیون (علوم سیاسی): قضاوتسپاری. این واژه در زبانهای فرانسوی و انگلیسی بههمین صورت نوشته میشود. تلفظ فارسی کاپیتولاسیون بر اساس تلفظ در زبان فرانسوی است.
(۴) خبرنامه راینر امروز رایگان است. اما اگر از این پست لذت بردید، میتوانید به خبرنامه راینر بگویید که نوشته تعهد حمایت را دارد و ارزشمند است. هزینهای از شما کسر نمیشود، مگر اینکه خود پرداختی را فعال کنید.