در واکنش به فراخوان احمد میدری، وزیر کار، برای ارائه ایدههای تعیین حداقل دستمزد، فعالان کارگری این اقدام را تلاشی برای آمادهسازی جامعه کارگری جهت پذیرش تصمیمات از پیش تعیینشده دولت میدانند.
کارگران به نرخ تورم اعلامی بانک مرکزی و مرکز آمار اعتماد ندارند، چراکه این ارقام با واقعیتهای اقتصادی نظیر افزایش شدید قیمت دلار، مسکن و کالاهای اساسی همخوانی ندارد. آنها تأکید دارند که بهجای استفاده از این شاخصهای مشکوک، باید سبد معیشت واقعی خانوار مبنای تعیین مزد قرار گیرد.
از سوی دیگر، پیشنهادهایی مانند افزایش منطقهای حق مسکن یا پرداخت یارانه از محل مالیات بر سود شرکتهای بزرگ، از سوی دولت و کارفرمایان جدی گرفته نمیشود. این در حالی است که ۱۶ میلیون کارگر در شرایط معیشتی بحرانی قرار دارند و بسیاری مجبور به داشتن چندین شغل برای تأمین هزینههای اولیه زندگی هستند.
حسین حبیبی، عضو کانون عالی شوراهای اسلامی کار، تأکید میکند که قانون کار در این زمینه صراحت دارد و هرگونه تصمیمی خارج از چارچوب مواد ۴۱ و ۱۶۷ قانون کار، تخلف محسوب میشود. به گفته او، تاکنون دولت حتی افزایش ۲۰ درصدی مزد طی دو سال اخیر را که کمتر از نرخ تورم رسمی بوده، جبران نکرده و همچنان اولویت را به منافع اتاقهای بازرگانی و کارفرمایان میدهد.
در نهایت، فعالان کارگری این روند را تلاشی برای محدود کردن افزایش دستمزد میدانند و هشدار میدهند که ادامه این سیاستها، کارگران را بیش از پیش به سمت فقر و استقراض سوق خواهد داد.
یکی از ضعفهای اساسی جنبش کارگری ایران، نبود تشکلهای مستقل و قدرتمند کارگری است. در حالی که تشکلهای رسمی مانند شوراهای اسلامی کار، انجمنهای صنفی و خانه کارگر بهعنوان نمایندگان کارگران معرفی میشوند، بسیاری از فعالان کارگری معتقدند که این نهادها وابستگی بالایی به دولت و کارفرمایان دارند و قادر به پیگیری واقعی منافع کارگران نیستند.
در مقابل، هرگونه تلاش برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگری با سرکوب و محدودیتهای قانونی روبهرو شده است. این مسئله باعث شده که جنبش کارگری ایران در برابر تصمیمات اقتصادی و مزدی دولت، فاقد قدرت چانهزنی مؤثر باشد و کارگران ناچار شوند به اعتراضات پراکنده و بدون سازماندهی متوسل شوند، که اغلب نتیجهای در بر ندارد.
بدون وجود تشکلهای مستقل، کارگران نمیتوانند در مذاکرات مزدی، اصلاح قوانین کار یا سیاستگذاریهای کلان اقتصادی نقشی واقعی ایفا کنند. تقویت تشکلهای مستقل، اتحاد میان کارگران و کاهش وابستگی به نهادهای دولتی میتواند قدرت چانهزنی و تأثیرگذاری آنها را بهشدت افزایش دهد.
تاریخ جنبشهای کارگری در سراسر جهان نشان داده که تنها از طریق وحدت و سازمانیافتگی میتوان به مطالبات واقعی دست یافت. کارگران بدون تشکلهای مستقل و نیرومند، همواره در برابر سیاستهای کارفرمایان و دولتها آسیبپذیر خواهند بود.
چرا وحدت و تشکیلات حیاتی است؟
بدون یک تشکل مستقل و منسجم، مذاکره با دولت و کارفرمایان به یک نمایش بیاثر تبدیل میشود. تشکلهای واقعی میتوانند با انسجام و مطالبهگری، افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار را تضمین کنند.
کارگران پراکنده بهراحتی سرکوب و کنترل میشوند، اما یک جنبش متحد، هزینه سرکوب را برای دولت و کارفرمایان بالا میبرد.
تشکیلات، آگاهی کارگران را نسبت به حقوق خود افزایش داده و از فریبکاریهای آماری و
حتی اگر کارگران امتیازی بگیرند، بدون تشکیلاتی پایدار، این دستاوردها بهراحتی از بین میرود.
تا زمانی که جنبش کارگری ایران فاقد سازماندهی مستقل، دموکراتیک و فراگیر باشد، همچنان با دستمزدهای ناچیز، قراردادهای موقت، اخراجهای گسترده و امنیت شغلی پایین مواجه خواهد بود. تنها راه برونرفت از این وضعیت، ایجاد تشکلهای واقعی و مستقل از نهادهای وابسته به دولت و کارفرمایان است.