آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

پیامدهای سخنان علی خامنه‌ای مبنی بر رد مذاکره با آمریکا

در پی مخالفت صریح علی خامنه‌ای با مذاکره با آمریکا، موج تازه‌ای در حکومت ایران شکل گرفته که مذاکره را معادل با «زیر پا گذاشتن شرافت» معرفی می‌کند. خامنه‌ای در دیدار با فرماندهان نیروی هوایی، مذاکره را «غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و ناشرافتمندانه» خواند و تأکید کرد که آمریکا به تعهدات خود پایبند نیست.

پس از این سخنان، مقامات و رسانه‌های نزدیک به حکومت هم‌صدا شدند. محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، از دولت خواست که مطابق با فرمایشات رهبری عمل کند. حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان، مذاکره‌کنندگان را «خائن» و «احمق» نامید. امامان جمعه نیز در سراسر کشور با تکرار سخنان خامنه‌ای، مذاکره را بی‌فایده دانستند و علیه چهره‌هایی چون محمدجواد ظریف شعار دادند.

در این میان، روزنامه جمهوری اسلامی موضعی ملایم‌تر اتخاذ کرد و نوشت که ایران توان مذاکره «عزتمندانه» را دارد، اما آمریکا باید زبان تهدید را کنار بگذارد. مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور، که پیش‌تر از آمادگی «اصولی» برای مذاکره سخن گفته بود، در واکنش به سخنان خامنه‌ای موضع مشخصی نگرفت و تنها بر مقابله با تحریم‌ها تأکید کرد.

این در حالی است که برخی تحلیل‌گران معتقدند ایران یا باید به‌سرعت با اروپا به توافق برسد یا برای تشدید تقابل با غرب آماده شود. این تحولات نشان‌دهنده شکاف عمیق میان جناح‌های سیاسی ایران درباره مسیر آینده روابط با آمریکا و استراتژی هسته‌ای کشور است.

سخنان اخیر خامنه‌ای مبنی بر عدم تأثیر مذاکره با آمریکا در حل مشکلات کشور، تأثیر قابل‌توجهی بر بازار ارز و طلا داشته است. به گزارش منابع خبری، پس از این اظهارات، قیمت دلار در بازار آزاد با افزایشی چشمگیر به ۸۸,۵۰۰ تومان رسید و بهای سکه تمام بهار آزادی طرح جدید از ۷۳ میلیون تومان فراتر رفت.

تحلیل‌گران اقتصادی معتقدند که این افزایش قیمت‌ها می‌تواند ناشی از افزایش انتظارات تورمی و نگرانی‌های ناشی از تشدید تحریم‌ها و کاهش امید به بهبود روابط بین‌المللی باشد. در چنین شرایطی، سرمایه‌گذاران به‌منظور حفظ ارزش دارایی‌های خود، به خرید ارز و طلا روی می‌آورند که این امر منجر به افزایش تقاضا و در نتیجه افزایش قیمت‌ها می‌شود.

سخنان خامنه‌ای پیامدهای قابل‌توجهی برای کارگران و اقشار کم‌درآمد جامعه دارد. برخی از مهم‌ترین این پیامدها عبارت‌اند از:

با افزایش نرخ ارز و رشد قیمت طلا، تورم تشدید شده و هزینه‌های معیشت کارگران و زحمتکشان افزایش می‌یابد.

قیمت کالاهای اساسی، مسکن، حمل‌ونقل و خدمات عمومی تحت تأثیر این نوسانات افزایش خواهد یافت.

رشد نرخ تورم باعث کاهش ارزش واقعی دستمزدها می‌شود. در حالی که کارگران برای تأمین نیازهای اولیه خود با دشواری بیشتری مواجه هستند، احتمال افزایش رسمی دستمزدها متناسب با تورم پایین است که فشار اقتصادی بیشتری ایجاد خواهد کرد.

با تشدید تحریم‌ها و عدم گشایش در روابط اقتصادی، بسیاری از کارخانجات و واحدهای تولیدی که به واردات مواد اولیه وابسته‌اند، ممکن است دچار کمبود مواد اولیه و کاهش تولید شوند. این امر منجر به تعطیلی برخی از کسب‌وکارها و بیکاری گسترده در بین کارگران خواهد شد.

با کاهش چشم‌انداز بهبود اقتصادی، بسیاری از جوانان و نیروهای کار ماهر ممکن است به دنبال مهاجرت باشند. خروج نیروی انسانی متخصص، به‌ویژه در بخش‌های فنی و تولیدی، می‌تواند مشکلات بیشتری برای اقتصاد کشور ایجاد کند.

افزایش فشار اقتصادی می‌تواند زمینه‌ساز اعتراضات کارگری و نارضایتی‌های اجتماعی شود. در سال‌های اخیر، بارها شاهد اعتصابات و اعتراضات صنفی به دلیل مشکلات معیشتی و عدم پرداخت حقوق بوده‌ایم که احتمالاً با ادامه این روند تشدید خواهد شد.

در شرایطی که معیشت کارگران و اقشار زحمتکش به‌شدت تحت تأثیر تورم و رکود اقتصادی قرار دارد، هرگونه سیاستی که به افزایش فشارهای اقتصادی منجر شود، وضعیت آن‌ها را بحرانی‌تر خواهد کرد. بدون برنامه‌ریزی اقتصادی مناسب و مدیریت صحیح، زحمتکشان با مشکلات بیشتری مواجه خواهند شد.

مواضع خامنه‌ای در سیاست خارجی، در نگاه اول ممکن است دچار تناقض به نظر برسد، اما در واقع، این تغییرات عمدتاً تحت تأثیر تحولات داخلی و بین‌المللی، حفظ انسجام درون حاکمیت و مصلحت‌سنجی‌های مقطعی قرار دارد. رهبر جمهوری اسلامی معمولاً موضع خود را بر اساس میزان فشارهای خارجی تنظیم می‌کند.

در برخی مقاطع، مانند زمان امضای برجام (۲۰۱۵)، رویکردی منعطف‌تر نشان داد، اما در دوره‌هایی که فشارها افزایش یافته، مواضع تندتری اتخاذ کرده است. این نوسانات به‌نوعی تاکتیک برای مدیریت فشارها محسوب می‌شود.

در داخل جمهوری اسلامی، جناح‌های مختلفی درباره مذاکره و تعامل با غرب اختلاف نظر دارند. خامنه‌ای معمولاً تلاش می‌کند بین این جناح‌ها تعادل ایجاد کند. مثلاً در زمان دولت روحانی، ابتدا برجام را تأیید کرد اما بعدها از آن فاصله گرفت تا هم‌زمان هم مسئولیت شکست‌ها را به گردن دولت بیندازد و هم جناح تندرو را راضی نگه دارد.

او معتقد است که غرب (به‌ویژه آمریکا) به دنبال تغییر نظام است. بنابراین، حتی در مواقعی که مذاکره را مجاز دانسته، همواره بر این تأکید کرده که نباید به طرف مقابل امتیاز بیش‌ازحد داده شود. این سیاست باعث می‌شود که مذاکرات یا توافقات، ناپایدار و شکننده باشند.

در برخی مواقع که نارضایتی عمومی افزایش می‌یابد (مثلاً به دلیل مشکلات اقتصادی)، خامنه‌ای ممکن است موضع نرم‌تری بگیرد تا فشارهای داخلی را کاهش دهد. اما در شرایطی که حاکمیت احساس کند کنترل اوضاع را در اختیار دارد، مجدداً مواضع سرسختانه‌تری اتخاذ می‌کند.

رژیم ولایت فقیه، به دلیل ماهیت ایدئولوژیک و امنیتی خود، هرگز یک استراتژی ثابت و مشخص را در سیاست خارجی دنبال نکرده است. همکاری جمهوری اسلامی با اقدامات جنایتکارانه آمریکا در یوگسلاوی، لیبی، افغانستان و عراق از این جمله‌اند. رابطهٔ کج‌دار و مریز با روسیه و چین را نیز می‌توان در همین چارچوب ارزیابی کرد.

Facebook
Telegram
Twitter
Email