«وانگ یی»، وزیر امور خارجه چین، در سخنرانی مهم خود در رویداد «چین در جهان» که در خلال شصت و یکمین کنفرانس امنیتی مونیخ برگزار شد، گفت: پاسخ چین به این پرسش که آیا چندقطبی باعث هرجومرج، درگیری، تقابل و تسلط کشورهای بزرگ و زورگو بر ضعیفترها خواهد شد، این است: «باید برای جهانی چندقطبی، برابر و منظم تلاش کنیم»، منشور سازمان ملل را رعایت نماییم و به حاکمیت قانون بینالمللی بدون استانداردهای دوگانه احترام بگذاریم. بهکارگیری چندجانبهگرایی و تحقق باز بودن و منافع متقابل از اهمیت برخوردار است.
با توجه به اینکه لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی، که دوران پس از جنگ جهانی دوم را با هژمونی آمریکا شکل داده بود، به دلیل ظهور پوپولیسم ملی در بسیاری از دموکراسیهای غربی همچنان در حال فروپاشی است، تأکید وانگ بر پیگیری همکاری و تعهد مبنی بر اینکه چین یک نیروی سازنده و استوار خواهد بود، بینشی ارزشمند را در مقابله با چالشهای مشترک جهانی ارائه میدهد.
کشورهای درحالتوسعه در «جنوب جهانی» به شکل گستردهای واشنگتن را ناتوان از مقابله با چالشهای جهانی و درگیریهای بزرگ میدانند؛ آن هم به دلیل استانداردهای دوگانهای که آمریکا هنگام بهکارگیری هنجارهای برابر برای پاسخگوسازی اعمال میکند.
این دیدگاه کشورهای جنوب جهانی توجیهپذیر است، چراکه ایالاتمتحده، که در گذشته بارها قوانین بینالمللی و منشور سازمان ملل را نقض کرده، اکنون در تلاش است تا تمامیت ارضی اوکراین را زیر پا بگذارد، همانطور که در سال ۲۰۰۳ در عراق انجام داد تا منافع خود را تأمین کند.
چین بهعنوان «شاخصترین و قدرتمندترین حامی یک نظم چندقطبی» شناخته میشود. اصل چین در عدم مداخله در امور داخلی سایر کشورهای مستقل و احترام به تنوع تمدنها در سطح جهان، مورد استقبال قرار گرفته است.
بااینوجود، غرب نگران است که چین در حال جلب حمایت جنوب جهانی برای اصلاح نظم جهانی است تا سلطه کشورهای توسعهیافته غربی را با سلطه خود جایگزین کند.
چین حامی سرسخت راهحل صلحآمیز درگیریها و مناقشات است و هنگام تسهیل مذاکرات میان کشورهای رقیب، اطمینان حاصل میکند که صلح بهدستآمده پایدار بماند.
بهعنوانمثال، پس از میانجیگری برای نزدیکی تاریخی میان ایران و عربستان سعودی در سال ۲۰۲۳ که موجی از آشتی را در خاورمیانه به راه انداخت، اکنون در حال تضمین اجرای «توافق پکنِ» چین، ایران و عربستان سعودی است.
این دستاورد چشمگیر نتیجه «ابتکار امنیت جهانی» پیشنهادی پکن بود که بر احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی تمام کشورها تأکید دارد، چندجانبهگرایی واقعی را تقویت میکند و از قدرتهای بزرگ میخواهد از جایگاه سازمان ملل بهعنوان محور اصلی حکمرانی امنیت جهانی پشتیبانی کنند.
این تصور که ایالاتمتحده با رهبری نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین، ثبات جهانی را حفظ میکند، تدریجاً تغییر کرده است، زیرا مداخلات آمریکا در بسیاری از نقاط جهان، بیش از حسن نیت، بدگمانی ایجاد کرده و به نمادی از رفتارهای ریاکارانه و استانداردهای دوگانه تبدیل شده است.
استفاده ابزاری واشنگتن از این مفهوم علیه رقبای ژئوپلیتیکی خود و نقض مکرر قوانین بینالمللی، این تصور را تقویت کرده است.
مفهوم یک نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین در حال از دست دادن اعتبار خود است، چراکه آمریکا در تلاش است تا با تشکیل بلوکی از کشورهای همفکر، خواستههای خود را بر بقیه دنیا تحمیل کند.
چشمانداز جهان چندقطبی، برخلاف تمایل به قدرت یکجانبهگرا، از تشدید درگیریها و تنشها دوری میکند، به گفتوگوهای اقتصادی و صلحآمیز اهمیت میدهد و از سیاستهای حمایتگرایانه و امپریالیستی فاصله میگیرد.
این اقدامات، مؤسسات جهانی را تضعیف کرده و کشورهای درحالتوسعه را از حقوقشان محروم ساخته است.
همانطور که در «گزارش امنیتی مونیخ ۲۰۲۵» اشاره شده، چندجانبهگرایی شامل فراگیری، برابری و همکاری و تلاش برای ایجاد جهانی مرفه، امن و پایدارتر است و این همان آینده جهان خواهد بود.
تعهد چین به یک جهان چندقطبی و چندجانبهگرایی با هدف جایگزینی آمریکا نیست؛ بلکه چین صرفاً به دنبال توانمندسازی کشورهای درحالتوسعه است تا بتوانند مسئولیت بیشتری را در سطح بینالمللی بر عهده بگیرند.
هدف چین، توسعه همکاریهای گسترده میان کشورهای درحالتوسعه و توسعهیافته، ازجمله آمریکا، و مقابله با چالشهای واقعی مانند درگیریها، پسرفت اقتصادی و تغییرات آبوهوایی است که ثبات بینالمللی و موجودیت بشر را تهدید میکند.