🔹 بودجهای که باید سالها پیش میآمد
استاندار آذربایجان غربی گفت: با سفر اخیر ریاستجمهوری به ارومیه، ایجاد ردیف بودجهای جدید و مستقل برای دریاچه ارومیه تعریف شد.
اعلام اختصاص ردیف بودجه مستقل برای دریاچه ارومیه از سوی استاندار آذربایجان غربی، در ظاهر خبری امیدوارکننده است؛ اما واقعیت این است که این اقدام باید دستکم یک دهه پیش، زمانی که نشانههای بحران خشک شدن دریاچه واضحتر میشد، انجام میگرفت. سالهاست نهادهای مختلف و فعالان محیطزیست نسبت به نیاز به بودجهای مستقل، متمرکز و شفاف برای نجات دریاچه هشدار دادهاند؛ اما اکنون که فاجعه زیستمحیطی تقریباً کامل شده، تازه ردیف بودجهدار شدهایم.
🔹 تکرار وعدهها، غفلت از اجرا
رئیسجمهور نیز در بازدید اخیر خود، بهصراحت به عدم اجرای ۲۷ پروژه مصوب در حوزه کشاورزی برای احیای دریاچه انتقاد کرد. نکتهای که سالهاست در گزارشهای رسمی و غیررسمی ذکر میشود، اما هر بار بینتیجه رها میگردد. پرسش اساسی این است: چه کسانی مسئول این اجرا نکردنها بودهاند؟ چرا هیچ گزارش شفاف و هیچ برخورد جدی با اهمالکاران وجود ندارد؟ اگر بودجهای تخصیص یافته، اما به دلایلی اجرایی نشده، نباید بهسادگی از کنار آن گذشت.
🔹 اقدام دیرهنگام یا شوی رسانهای؟
برگزاری جلسات متعدد با روابطعمومیها و تأکید بر «معرفی استان از نو»، اگرچه در سطح ارتباطی و تبلیغاتی مثبت ارزیابی میشود، اما تا زمانی که نتایج ملموس و عینی نداشته باشد، چیزی جز نمایش رسانهای نخواهد بود. اگر آذربایجان غربی، آنطور که استاندار میگوید، جزو استانهای محروم نیست، چرا در شاخصهای آموزش و سلامت در انتهای جدول کشور قرار دارد؟ اگر فرصتهای سرمایهگذاری زیادی دارد، چرا همچنان درگیر نرخ بیکاری بالاست؟
🔹 ابهام در سازوکار بودجه جدید
اعلام اینکه بودجه جدید «مسیری مشخص» خواهد داشت، تا زمانی که بدون انتشار شفاف جزئیات تخصیص، نحوه هزینهکرد و سازوکار نظارت باشد، اعتماد عمومی را جلب نمیکند. سازوکار اجرای این بودجه چیست؟ کدام پروژهها با آن پیش خواهند رفت؟ آیا تضمینی برای هزینهکرد دقیق و هدفمند وجود دارد؟ متأسفانه تجربههای گذشته از حیفومیل بودجهها در طرحهای ملی، دلیل کافی برای تردید و مطالبهگری است.
🔹 حکمرانی محیطزیستی، همچنان در حد شعار
نهایتاً آنچه از این اظهارات و سفرها برداشت میشود، همچنان بیشتر بُعد شعاری و نمایشی دارد تا یک برنامهریزی منسجم و علمی. زمانی که اجرای طرحهای مهم احیای دریاچه به «افزایش بارشها» و «امید به کمک خداوند» واگذار میشود، نمیتوان به حکمرانی محیطزیستی جدی دل بست.
نتیجهگیری:
اختصاص ردیف بودجه مستقل برای دریاچه ارومیه، گامی مثبت اما بسیار دیر و همچنان پر از ابهام است. مادامیکه نظارت جدی، اجرای علمی و برخورد شفاف با مسببان اهمالکاریهای گذشته صورت نگیرد، این گامها نیز در حد وعدههای پیشین باقی خواهند ماند. نجات دریاچه ارومیه، نیازمند عزم ملی، شفافیت مدیریتی و مشارکت واقعی مردم و کارشناسان است، نه صرفاً تیترهای خبری.