در دل صخرههای برفپوش اورامانات، جایی که کوهستانها در پیچوتاب جغرافیای مرزی، مرز ایران و عر خشخش گامهای مردانی به گوش میرسد که شبانه، پیش از طلوع آفتاب، راهی سفری بیبازگشت میشوند. اینجا نه کوه، که خود زندگی سدی صعبالعبور شده و انسانهایی که چیزی برای باختن ندارند، جانشان را کف دست گرفتهاند تا نانی بیابند.
کولبری، دیگر یک «شغل» نیست؛ نامی است بر زخم باز فقر و بیعدالتی. آنچه که در گزارشهای رسمی با عنوان «ساماندهی کولبران» پیگیری میشود، تنها بخش کوچکی از کوه یخ بحران معیشت در مناطق مرزی است. در اورامانات، جایی که زمستان هنوز بر کوهها حکومت میکند، مردان و زنانی هستند که سرما را تاب میآورند، تیر را، سقوط را، له شدن زیر بار سنگین اجناس قاچاق را… تا بلکه نانی فراهم کنند.
در شهری مثل مریوان، صدها نفر به دلیل سقوط از ارتفاعات زمینگیر شدهاند، و شمار جانباختگان کولبری از حد شمردن گذشته است. این مسیر خونین، تنها مسیری است که برای بسیاری باقی مانده، و بهقول استاندار کردستان، «کولبری با زور تعطیل نمیشود.»
زنان در سایه کوه، در متن درد
زنان کولبر، روایت تلختری دارند. آنها لباس مردانه میپوشند، بینام و نشان در دل کوهستان بار میکشند و همپای مردان سقوط میکنند، میمیرند یا از کار میافتند. مردان خانهنشین شدهاند، زنها کوهنشین. اما کوه رحم ندارد، و ظرافت زنانه در آن گم میشود؛ جای آن دستهای پینهبسته و پاهای ورمکردهای است که نشانی از سختترین نوع اشتغال در کشوری با بحران بیکاری دارد.
آمارهایی که نیستند و دردهایی که هستند
در غیاب آمار دقیق، تخمینها از وجود ۸۰ تا ۱۷۰ هزار کولبر در کشور حکایت دارد. اما حقیقت اینجاست که هیچ نهاد رسمی، حتی به حضور زنان کولبر نیز اعتراف نمیکند. و همین انکار، نشانهای از ریشهدار بودن مسئله است: پدیدهای که نه تنها با گلوله و زور خاموش نمیشود، بلکه هر روز با فقر و بیکاری بازتولید میشود.
علتالعلل: اقتصاد ناسالم، بوروکراسی فاسد
عباس محمدی، فعال محیطزیست و مدیر دیدهبان کوهستان، با صراحت میگوید: کولبری محصول یک اقتصاد بیمار است. نه تنها کولبران، بلکه ساختارهای رسمی نیز درگیر قاچاق شدهاند، منتها با نامهای قانونی و از مبادی رسمی. قوانین پیچیده، بوروکراسی فاسد و سیستمهایی که تنها به ثروتمندان راه میدهند، باعث شده تا مردمان عادی مسیر کوه را انتخاب کنند؛ مسیری که ارزانتر و در دسترستر است، ولو با بهای جان.
در جستوجوی راه حل، نه مسکن موقتی
با وجود طرحهای اعلامشده برای ساماندهی کولبران، هنوز هیچ راهحل پایداری اجرا نشده است. بیمههایی که به آنها وعده داده میشود، برای مردی که احتمال زندهماندنش تا پیری اندک است، ارزشی ندارد. محمدی به درستی میگوید که تا فساد در ساختار اقتصادی وجود دارد، پدیدههایی همچون کولبری تنها تغییر چهره میدهند، نه اینکه از بین بروند.
قانون، باید از بطن جامعه بجوشد
قانونهایی که برای همه نوشته نشدهاند، دردی را دوا نمیکنند. وقتی راه تجارت برای عدهای خاص باز و برای دیگران بسته است، نتیجه آن شکلگیری شغلی همچون کولبری است. مردمانی که نادیده گرفته میشوند، صدایشان شنیده نمیشود و سهمشان از اقتصاد تنها کول است، نه کار.