آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

بحران خاموشی‌ها: نماد آشکار بی‌برنامگی در مدیریت انرژی کشور

ورود زودهنگام خاموشی‌های گسترده به تقویم بهار ۱۴۰۴، آن هم پیش از آغاز پیک گرمای تابستان، بار دیگر ناکارآمدی ساختار مدیریتی و نبود استراتژی روشن در حوزه انرژی کشور را به نمایش گذاشت. این بار دیگر نه تنها خانه‌ها، بلکه صنایع و حتی دسترسی مردم به آب شرب نیز در اثر قطعی‌های بی‌برنامه، با اختلال مواجه شده‌اند؛ اختلالی که دامنه آن از اطراف تهران تا مناطق جنوبی و حاشیه‌ای پایتخت و استان‌های گرمسیری گسترش یافته است.

در حالی که وزیر نیرو در سال گذشته با اطمینان از عدم خاموشی در تابستان ۱۴۰۴ خبر داده بود، حال با آغاز اردیبهشت، قطعی‌های گسترده و چندساعته نه تنها در شهرستان‌ها بلکه در قلب تهران آغاز شده‌اند. این واقعیت نه‌تنها وعده‌های مسئولان را زیر سؤال می‌برد، بلکه نشانه‌ای از شکست نظام برنامه‌ریزی و پیش‌بینی در حوزه انرژی است.

در ظاهر، مشکل خاموشی با واژه‌ای به‌ظاهر فنی به‌نام “ناترازی انرژی” توضیح داده می‌شود، اما همان‌طور که کارشناسانی چون فرزین سوادکوهی تأکید دارند، آنچه بیشتر از نبود انرژی ملموس است، ناترازی در مدیریت، سیاست‌گذاری و آینده‌نگری است. دهه‌ها هشدار کارشناسان، بدون گوش شنوا باقی مانده و اکنون ثمره این بی‌توجهی، در قالب بحران خاموشی، خود را نشان داده است.

کمبود بارندگی و در نتیجه کاهش تولید نیروگاه‌های برق‌آبی، رشد جمعیت، افزایش مهاجران و رشد مصرف برق همگی فاکتورهایی‌اند که بر نیاز به یک استراتژی انرژی جامع و ملی دلالت دارند؛ استراتژی‌ای که هرگز تدوین نشده است. در نبود آن، مصرف افسارگسیخته ادامه دارد، تولید دچار فرسودگی است و سرمایه‌گذاری نیز به دلیل انحصار دولتی و نبود جذابیت برای بخش خصوصی، متوقف مانده است.

نگرانی دیگر، الگوی ناعادلانه خاموشی‌هاست؛ مناطقی که بیشتر به برق نیاز دارند، مانند استان‌های گرمسیری و مناطق جنوبی تهران، با بیشترین خاموشی مواجه‌اند. این موضوع، به‌درستی از سوی برخی تحلیلگران به عنوان شکاف در عدالت اجتماعی تعبیر شده است. زمانی که شهروندان در مناطق شمالی تهران با قطعی‌های کوتاه‌تر و برنامه‌ریزی‌شده‌تری مواجه‌اند و در مقابل، مناطق جنوبی با خاموشی‌های بلندمدت و بی‌اطلاع، افکار عمومی ناگزیر این سیاست را نابرابر و ناعادلانه تلقی می‌کند.

بحران امروز محصول غفلت دیروز است. نه‌تنها توسعه‌ی ظرفیت نیروگاهی متوقف مانده، بلکه حتی روند نگهداری و نوسازی شبکه برق نیز دچار وقفه شده است. دولت نیز از لحاظ مالی و ساختاری در موقعیتی نیست که بتواند این کاستی‌ها را جبران کند. در نتیجه، اگر در گذشته قطعی‌ها تنها متوجه صنعت بود، اکنون خاموشی به خانه‌ها هم رسیده است، چون دیگر جایی برای مانور باقی نمانده است.

وضعیت فعلی برق در ایران نشان می‌دهد که بحران انرژی نه یک مشکل فنی یا طبیعی، بلکه بحرانی کاملاً مدیریتی و ساختاری است. عدم تدوین استراتژی جامع، غفلت از توسعه زیرساخت، نادیده گرفتن عدالت در توزیع خاموشی‌ها و بی‌توجهی به هشدارهای سال‌های گذشته، کشور را به جایی رسانده که خاموشی نه استثنا، که بخشی از زندگی روزمره شده است. اگر این روند ادامه یابد و تغییری در نگاه حاکم بر مدیریت انرژی ایجاد نشود، تابستانی دشوار و نابرابر در راه خواهد بود.

Facebook
Telegram
Twitter
Email