مراسم یلدا در آذربایجان که به «چیله گئجهسی» معروف است زمینهای برای گرد آمدن اعضای خانواده فراهم میکند، با وجود گذشت سالهای بسیار و نیز تغییرات فرهنگی و اجتماعی، نوع برگزاری این گونه مراسم نیز تغییر یافته ولی اساس و پایه آنها ثابت مانده است.
یلدا در ادبیات کهن ایران زمین و همچنین در اشعار شاعران پارسی گوی و ترکی گوی نیز، نمود زیادی داشته است طوریکه اکثر شعرا از جمله نظامی گنجوی، صائب تبریزی و شهریار شیرین سخن طولانی بودن شب یلدا را به استعاره هایی چون زلف یار تشبیه کرده اند. یلدا در ادبیات کهن به معنای روشنی بوده و در ادبیات کهن آذربایجان جایگاه ویژه ای داشته، طوریکه تعدادی از شعرا و ادیبان قطعات و ادبیات مختص یلدا خلق کرده اند.
استاد سید محمد حسین شهریار؛ شاعر شیرین سخن آذربایجان شبنشینیهای زمستان و نقل داستانها و روایات را در منظومه پایدار «حیدربابایه سلام» چنین به تصویر منظوم کشیده است:
قــــاریننه گئجـه نــاغیل دینـــده ( آن زمان که مادر بزرگ شبها قصه تعریف می کند)
کولک قالخوب قاپ باجانی دوینده (و آن هنگام که برف و بوران بلند شده و خود را به درو دیوار می کوبد)
من قــاییدوب بیرده اوشــاق اولیدیم (ای کاش دوباره به گذشته باز می گشتم و بچه می شدم)
بیر گول آچوب اوندان سورا سولیدیم (و مانند گل می شکفتم و بعد از آن پژمرده می شدم)
در میان عامه مردم نیز «بایاتی»ها و اشعار منظوم متنوعی رواج دارد که از جمله آنها میتوان به این «بایاتی» اشاره کرد:
چیله چیخار بایراما بیر آی قالار (وقتی «چله» تمام شد یک ماه به عید باقی میماند. (منظور چله کوچک است)
پینتی آرواد قوورمانی قـــورتارار (زن بدسلیقه گوشتهای ذخیره شده خود را تمام میکند.)
گئدر باخار گودول ده یارماسینا (به «بلغورهای» انبار روی میآورد)
باخ فلکین گردش و غوغاسینا (نظاره کن گردش و غوغای فلک)
مجسّمۀ «زنِ آزاد»، شاهکارِ فؤاد عبدالرحمانوف/ بهروز مطلّبزاده
به نقل از فیسبوک نویسنده؛ تندیسِ«زنِ آزاد» برافراشته در میدانِ نظامی شهرِ باکو، تاریخچۀ شگفتانگیزی دارد. مجسّمۀ «زنِ آزاد» اثرِ