سال 2023 رو به پایان است، هنگام مرور وضعیت خاورمیانه در یک سال گذشته شایسته است که دوباره یادآور شویم در ماه مارس، ایران و عربستان سعودی به توافقی برای از سرگیری روابط دیپلماتیک در پکن دست یافتند که منجر به گرم شدن روند آشتی در سراسر خاورمیانه شد؛ در ماه اکتبر، درگیری اسرائیل و حماس ناگهان و به شیوهای غیرعادی رخ داد. فاجعه انسانی در غزه تکان دهنده است، اثرات جانبی خطرات این درگیری همچنان در حال ظهور است و کشورهای بیشتری درگیر آن شدند و به همین دلیل موج آشتی در خاورمیانه با آزمونهای سخت روبرو است.
در دهه دوم ماه دسامبر اولین نشست معاونان وزیر کمیته مشترک سه جانبه چین، ایران و عربستان در پکن منظور پیگیری روند اجرای توافقنامه پکن، برگزار شد. از گفتگوهای پکن در بهار امسال گرفته تا از سرگیری روابط دیپلماتیک بین دو کشور، افتتاح سفارتخانههای طرفین، سفر رئیس جمهور ایران به عربستان و اولین نشست سه جانبه معاونان وزیر در چین در پایان سال همگی نشان دهنده روند مستمر و روی به جلوی بهبود روابط بین ایران و عربستان سعودی است و نقش شایسته چین در این روند برای همه به وضوح قابل مشاهده است.
گفتگوی پکن نه تنها به ایران و عربستان سعودی در دستیابی به یک آشتی تاریخی کمک کرد، بلکه موجی از آشتی را در سراسر خاورمیانه به راه انداخت: سوریه به اتحادیه عرب بازگشت، قطر و بحرین روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند، ترکیه و مصر روابط دوجانبه را بهبود بخشیدند. روند صلح در یمن نشانههای مثبتی را نشان داد … اینها یک سری تغییرات هیجان انگیز محسوب میشوند. برخی از مفسران میگویند امسال تنها چیز هیجان انگیز در خاورمیانه و جهان این است که ایران و عبرستان «دشمنان قدیمی» با میانجیگری چین با یکدیگر آشتی کردند. «هنری کیسینجر» فقید وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده، پیش از مرگش اظهار داشت که اهمیت این حادثه با سفر او و ریچارد نیکسون به چین قابل مقایسه بود. ظهور چین به عنوان یک صلحساز حوزه دیپلماسی بینالمللی را تغییر داده است.
با این حال، درست زمانی که خاورمیانه همچنان در جو مسالمت آمیز ناشی از موج آشتی غوطه ور بود، ناگهان دور جدیدی از درگیری بین اسرائیل و حماس در ماه اکتبر رخ داد و فاجعه انسانی بی سابقهای را در نوار غزه رقم زد. خبرگزاری «آسوشیتدپرس» به نقل از یکی از کارشناسان گزارش داد که در مدت کوتاه بیش از دو ماه، تخریب ناشی از عملیات نظامی اسرائیل در غزه به نسبت تخریب ناشی از بمباران آلمان توسط بلوک ارتش متحدین در طول جنگ جهانی دوم بیشتر بود. میزان غیرنظامیان کشته شده توسط اسرائیل در این مدت از کشتار غیر نظامیان توسط اتحاد تحت رهبری ایالات متحده در عملیات سه ساله علیه داعش بیشتر است.
علل ریشهای آغاز این دور از درگیریهای فلسطینی و اسرائیلی، اگرچه با عوامل بسیاری مانند درگیریهای پیچیده فلسطین و اسرائیل ارتباط تنگاتنگی دارد، اما به عقبگردی جدی سیاست خاورمیانهای آمریکا نیز مربوط میشود. ایالات متحده بر پیشبرد «توافق ابراهیم» برای عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل اصرار داشته و «راه حل دو کشوری» را برای حل و فصل سیاسی مسئله فلسطین کنار گذاشته است، در نتیجه مسئله فلسطین که موضوع اصلی خاورمیانه است به طور مستمر به حاشیه رانده شده است. این عامل بدون شک یکی از عوامل خارجی مهم است که باعث بروز و تشدید شدت درگیری فلسطین-اسرائیل گردیده است.
نگرانی جامعه بینالمللی در مورد این درگیری تنها به فلسطین و اسرائیل محدود نمیشود، بلکه اینکه آیا این درگیری از کنترل خارج میشود و امنیت خاورمیانه را به خطر میاندازد و در نتیجه روند آشتی در خاورمیانه را معکوس میکند هم در حال حاضر به مشغله ذهنی بازیگران منطقهای و غیرمنطقهای تبدیل شدهاست. اگرچه ایران و عربستان طرفهای مستقیم درگیری فلسطین و اسرائیل نیستند، اما به عنوان بازیگران اصلی منطقه، درگیر شدن آنان اجتناب ناپذیر است. اخیراً بحران دریای سرخ در کانون توجه بینالمللی قرار گرفته است. آبهای دریای سرخ یک کانال تجارت بینالمللی مهم برای حمل و نقل کالا و انرژی محسوب میشود و حفظ امنیت و ثبات در این منطقه به نفع مشترک جامعه بینالمللی است. اما باید توجه داشته باشیم که علت اصلی بحران دریای سرخ در غزه نهفته است. اگر جامعه بین المللی نتواند جلوی کشتار بیرویه مردم بیگناه غزه توسط اسرائیل را بگیرد، صرفاً تکیه بر تهدید یا بازدازندگی حوثیها نمیتواند مشکل را حل کند.
نحوه برخورد با بحران دریای سرخ یک آزمون بزرگ برای ایران و عبرستان است. در حال حاضر، نقش ایران که بزرگترین حامی شبه نظامیان حوثی خوانده میشود، در این رویداد کم رنگ است، در حالی که عربستان سعودی که درگیریهای مسلحانه با حوثیها داشته نیز محتاط است و در عملیات اسکورت دریای سرخ به نام «نگهبان رفاه» به رهبری آمریکا شرکت نکرده است. هر دو کشور در خصوص خطرات سرریز درگیری فلسطین و اسرائیل بسیار هوشیار هستند و نمیخواهند شاهد گسترش جنگ در خاورمیانه و به خطر انداختن خود باشند.
زمانی خاورمیانه به عنوان «بشکه باروت جهان» شناخته میشد. ایران، عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه، پس از سالها رویارویی و آشفتگی، همگی قصد دارند تمرکز سیاستهای ملی خود را به مسیر توسعه تغییر دهند. اگرچه ایالات متحده همچنان در تلاش است تا حضور منطقهای خود را با ارسال ناوهای هواپیمابر اضافی به خاورمیانه نشان دهد، اما کشورهای خاورمیانه به دلیل ملاحظات متعدد به طور فزایندهای مصمم به دنبال کردن مشارکتهای دیپلماتیک متنوع هستند. در ماه اوت سال جاری، چهار کشور خاورمیانه یعنی ایران، عربستان سعودی، مصر و امارات متحده عربی برای پیوستن به سازوکار همکاری «بریکس» دعوت شدند. کشورهای بریکس برای اولین بار در 12 سال گذشته عضویت خود را گسترش دادهاند و چهار کشور از 6 کشور در اولین فهرست اعضای جدید، از خاورمیانه هستند که نشان دهنده این است که کشورهای بریکس چه اهمیتی برای خاورمیانه قائل هستند و کشورهای خاورمیانه برای تحقق استقلال راهبردی عزمی راسخ دارند.
رفتارهای ایالات متحده پس از آغاز دور جدید درگیری فلسطین و اسرائیل، مردم را بیش از پیش متوجه ریاکاری و استانداردهای دوگانه «کشور فانوس دریایی» کرده است. سرنوشت خاورمیانه باید در دست مردم کشورهای خاورمیانه باشد و تجربیات تاریخی بارها ثابت کرده که آمریکا قابل اعتماد نیست. گرچه دور جدید درگیری فلسطین و اسرائیل روند آشتی را در خاورمیانه به بن بست کشانده اما گفتگو و آشتی در منطقه روند حتمی و خواست عمومی مردم است و در نتیجه تغییرات اساسی رخ نخواهد داد. این را میتوان از پیشرفت مداوم روابط ایران و عربستان پس از گفتگوی پکن و همچنین از عدم تمایل کشورهای خاورمیانه برای پیوستن به عملیات اسکورت دریای سرخ ایالات متحده تشخیص داد.
نویسنده: لوئو لایی آن تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار چین