سازمان های کارگری و بازنشستگی نقش مهمی در حمایت از حقوق کارگران، تضمین دستمزد عادلانه، تامین امنیت اجتماعی و ارتقای محیط کار سالم ایفا می کنند. استقلال تشکلهای کارگری از دولت ضروری است زیرا
استقلال به سازمان های کارگری و بازنشستگی اجازه می دهد بدون اینکه تحت تأثیر برنامه های سیاسی یا فشارهای دولتی قرار گیرند، به نفع اعضای خود عمل کنند. این امر به ویژه هنگامی که صحبت از مذاکره در مورد دستمزد، مزایا و شرایط کاری به میان می آید، اهمیت دارد.
تشکل های کارگری برای دفاع موثر از حقوق و منافع اعضای خود نیاز به استقلال دارند. این شامل رسیدگی به مسائلی مانند تبعیض، آزار و اذیت، و شرایط کاری ناامن است.
سازمانهای کارگری مستقل به تعادل پویایی قدرت بین کارفرمایان و کارمندان کمک می کنند و کارگران را قادر می سازند تا صدای قوی تری در مذاکرات داشته باشند.
استقلال مسئولیت پذیری و شفافیت را در سازمانهای کارگری و بازنشستگی ارتقا می دهد و تضمین میکند که آنها بودجهها را مسئولانه مدیریت کرده و اعضای خود را به طور عادلانه نمایندگی می کنند.
یک سازمان بازنشستگی مستقل به احتمال زیاد از یکپارچگی صندوق های بازنشستگی کارگران محافظت می کند و تضمین می کند که آنها به طور مسئولانه و عاری از مداخلات سیاسی اداره می شوند.
سازمان های کارگری مستقل ارزشهای دموکراتیک را با تشویق اعضا به مشارکت فعال در فرآیندهای تصمیم گیری ترویج میکنند.
تشکلهای مستقل کارگری می توانند به عنوان میانجی موثر در اختلافات کارگری عمل کنند و به مذاکره در مورد راه حل های عادلانهای کمک کنند که نفع کارگران را فدای مصلحت کارفرمایان نکند..
بسیاری از استانداردهای بین المللی کار، مانند استانداردهای تعیین شده توسط سازمان بین المللی کار (آی ال اُ) بر اهمیت تشکلهای مستقل کارگری برای حمایت از حقوق کارگران و ارتقای عدالت اجتماعی تاکید دارند.
سازمانهای کارگری و بازنشستگی ممکن زمانی با دولت برای تدوین سیاستها و مقررات همکاری کنند که استقلال آنها برای حمایت از حقوق کارگران به رسمیت شناخته شده باشد آن گاه میتوان ازترویج گفتگوی اجتماعی سخن گفت.
با موارد ذکر شده در بالا بازنشستگان و کارگران باید از خود سوال کنند کدام یک از تشکلهای موجود واجد چنین ویژگیهایی هستند؛ پاسخ تقریباً روشن است راهی به جز تشکیل سازمانها و تشکلهای مستقل برای دفاع از حقوق ما وجود ندارد.
اتحاد بازنشستگان