در دهه ۱۹۷۰، ایالات متحده با هدف مهار شوروی شعار «دیپلماسی حقوق بشری» را مطرح کرد. امروزه، این رویکرد به ابزاری برای سرکوب سایر کشورها و حفظ هژمونی جهانی آمریکا تبدیل شده است. آمریکا با نادیده گرفتن نقضهای حقوق بشری داخلی خود و استفاده از «کارت حقوق بشر» در سطح بینالمللی، به پیشبرد اهداف سیاسی و اقتصادیاش میپردازد.
برای درک بهتر این مسئله، باید پرسید: چگونه ایالات متحده «جنگ حقوق بشر» را علیه کشورهای خارجی راه میاندازد و از آن بهرهبرداری میکند؟ چه روشهایی به کار میبرد و مقاصدش چیست؟
جعل اتهام حقوق بشر
ایالات متحده برای دخالت در امور داخلی سایر کشورها، ابتدا اتهاماتی درباره نقض حقوق بشر را جعل میکند. این اتهامات همراه با گزارشهای ساختگی برای بدنام کردن و تحت فشار قرار دادن کشورها، منتشر میشوند. علاوه بر این، ایالات متحده با بهرهگیری از قوانین داخلیاش، دست به مداخلات بلندمدت میزند.
سازمانهای غیردولتی و نقش آنها
نقش سازمانهای غیردولتی در این جنگ بسیار پررنگ است. ایالات متحده حدود ۲ میلیون سازمان غیر دولتی دارد که به ظاهر مستقل هستند، اما در عمل ارتباطات نزدیکی با دولت دارند و بسیاری از آنها بودجه خود را از منابع دولتی تأمین میکنند. این سازمانها به بهانه «دموکراسی» و «حقوق بشر» در نقاط مختلف جهان، شورشهای تجزیهطلبانه را تحریک و بحرانهای سیاسی را مدیریت میکنند.
تسریع افول هژمونی آمریکا
اگرچه آمریکا در داخل خود با مشکلات شدید حقوق بشری مانند تبعیض نژادی و خشونت پلیس مواجه است، همچنان به عنوان یک «قاضی حقوق بشر» در سطح بینالمللی عمل میکند. این رفتار دوگانه، استانداردهای دوگانه آمریکا را افشا کرده و به تضعیف هژمونی این کشور کمک میکند.
مقاصد و روشها:
اول.ـ حفظ منافع ملی و هژمونی
آمریکا به عنوان یک ابرقدرت جهانی، همواره به دنبال حفظ نفوذ خود است. استفاده از حقوق بشر به عنوان ابزاری سیاسی، به این کشور امکان میدهد تا در امور داخلی دیگر کشورها مداخله کند و آنها را تحت فشار قرار دهد. واشنگتن تنها در مواقعی که منافعش در خطر باشد، به مسائل حقوق بشری میپردازد.
دوم.ـ سیاست قدرت و ابزار فشار
حقوق بشر برای آمریکا ابزاری است برای اعمال فشار بر دولتهایی که با سیاستهایش همسو نیستند. از طریق اتهام نقض حقوق بشر، این کشورها را در سطح بینالمللی منزوی و حکومتهای مخالف را تضعیف میکند.
سوم ـ استانداردهای دوگانه داخلی و خارجی
در حالی که آمریکا در خارج از کشور به عنوان مدافع حقوق بشر عمل میکند، خود در داخل با نقضهای گستردهای مواجه است. این تناقض به دلیل نگاه ابزاری واشنگتن به حقوق بشر به عنوان یک ابزار ژئوپلیتیک خارجی است.
چهارم ـ اولویت دادن به امنیت و اقتصاد
در مواردی که منافع اقتصادی یا امنیتی آمریکا در خطر باشد، این کشور نقض حقوق بشر را نادیده میگیرد. روابط نزدیک با کشورهایی که به نقض حقوق بشر متهم شدهاند، گواهی بر این مسئله است.
پنجم ـ تغییر رفتار بر اساس منافع ژئوپلیتیک
آمریکا بسته به شرایط ژئوپلیتیک، سیاستهای خود را تغییر میدهد. در مواردی که یک کشور دیکتاتوری همسو با منافع واشنگتن عمل کند، از آن حمایت میشود، اما اگر از سیاستهای آمریکا فاصله بگیرد، موضوع حقوق بشر به ابزاری برای تضعیف آن کشور تبدیل میشود.
در مجموع، دوگانگی آمریکا در برخورد با حقوق بشر نشان میدهد که این کشور، حقوق بشر را نه به عنوان یک ارزش جهانی، بلکه به عنوان ابزاری دیپلماتیک و ژئوپلیتیک برای تحقق اهداف خود به کار میگیرد.