هفتاد و یک سال از پیکار جنبش دانشجویی با پرچم «اتحاد، مبارزه، پیروزی» و نقش بنیادی آن در مبارزهٔ مردم ایران در راهِ صلح، دموکراسی، عدالت اجتماعی و علیه امپریالیسم می گذرد.
با فرارسیدنِ ۱۶ آذرماه، از روزی که در اعتراض به حاکمیت ارتجاعیِ برآمده از کودتایِ ننگین ۲۸مرداد و همچنین دخالتهای امپریالیسم در امورِ داخلیِ میهنمان، سه دانشجویِ مبارزِ (مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و آذر شریعترضوی) دانشگاه تهران در راهروی دانشکدهٔ فنی بهخون خویش درغلتیدند، و اسطورهٔ جاودانِ مبارزهٔ حقطلبانهٔ نسل جوان و آرمانخواه ایران را در تاریخمان بهثبت رساندند، هفتاد و یک سال گذشت.
سنتِ همیشه ماندگارِ ۱۶آذر در گرامیداشتِ خاطرهٔ سه دانشجوی مبارزِ تودهای و مصدقی که با فریادهای اعتراضشان در برابر کودتاچیان وابسته به امپریالیسم به نمادِ مقاومتِ خلق تبدیل شدند، و نهادنِ نام «روزِ دانشجو» بر این رویداد، بازتابدهندهٔ نقشِ پراهمیت و ادامه یابندهٔ جوانان و دانشجویان در جنبشِ مردم ایران است. روزِ دانشجو آینهیی از پویاییِ جنبش اجتماعی چندین نسل از مبارزان را برابرِ دیدگان نسلِ کنونی میگذارد که شورِ مبارزهٔ پایدارِ خلقهای میهنمان در آن جلوهگر است. نسل پویا، آگاه، انقلابی، مترقی و پایبند به منافعِ ملی و میهنی، باوجود سرکوبها، شکنجهها، اعدامها، دستگیریها، و زندانها، نقشِ تعیینکنندهاش را در تمامی رویدادهای تاریخ معاصر میهن ما بهثبت رسانده است، و روندِ مستمر، کمالیابنده و تاریخسازِ آن، با همهٔ اُفت و خیزها، از حرکت بازنمانده است، و با بهرهگیری از سنتهای ریشهدارش، همچنان به راه خویش ادامه میدهد.
گرچه تاریخچهٔ مبارزات دانشجویی بهطورِعمده روزِ دانشجو، یعنی ۱۶ آذر، را همچون نقطهٔ عطفِ این جنبش میشناسد، اما سرآغاز و تکوینِ جنبشِ دانشجویی به میانههای دهه دوم ۱۳۰۰ خورشیدی بازمیگردد. بررسیِ تاریخچهٔ جنبش دانشجویی میهنمان این واقعیت را بهاثبات میرساند که این جنبش در هر مقطع، سمت و سویِ حرکتش را در پیوند با نیازهای روز جامعه هماهنگ کرده است. با تشکیل اولین نطفههای جنبش دانشجویی بهوسیلهٔ دکتر تقی ارانی، نیاز جامعه به تشکلیابی، آگاهیبخشی و مبارزه با استبداد در دستورکار قرار گرفت. هرچند این حرکت مترقی و فوقالعاده ارزشمند با دستگیری فعالان آن متوقف گردید، اما این شروع و گسترشِ آشنایی با قانونمندیهای این مبارزه در مرحلههای بعدی روندهای کمالیابنده در جنبش دانشجویی را باعث گردید.
با سقوط استبداد رضاخانی، جنبش دانشجوییِ نوپایِ دوره پیش از جنگ جهانی دوم با درسآموزی از مبارزههای چندساله برای پاسخدهی به نیازهای جامعه، با گامهای استوار به جنبش مردم پیوست و بهطورِگسترده در صحنه سیاسی ایران حضور یافت. جنبش دانشجویی بهدلیل جنگ دوم جهانی و خطرِ فاشیسم و تفکرهای وابسته به آن، عمده مبارزهاش را در جهت افشای این گرایش ارتجاعی متوجه کرد و در نتیجهٔ آن دستاوردهایی درخشان نصیب جنبش مردمی کرد.
با سقوطِ فاشیسم، جنبش دانشجویی وارد مرحلهیی جدید از مبارزه سیاسی گردید که هدف آن پیکار با سلطه رژیم دیکتاتوری حاکم بود. این مبارزه در سالهای بعد با مبارزه بر ضدِ استعمار درهم تنیده شد و هراسِ ارتجاع حاکم و امپریالیسم را برانگیخت. هجوم به دانشگاهها، دستگیری و کشتار دانشجویان در طول سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ وحشت و نگرانی نیروهای ضد مردمی از حرکت دانشجویی را آشکارا نشان میدهد. کودتای ۲۸ مرداد نیز نتوانست سکوت قبرستانی را بر جنبش دانشجویی تحمیل کند و همین پویایی و استقامت ثبتِ ۱۶ آذر به نام روزِ دانشجو را موجب گردید. جنبش دانشجویی در این مقطع، لبهٔ تیز تیغ حملهاش را به درستی به جانب امپریالیسم- در مقامِ طراح، آمر و هموارکنندهٔ راهِ کودتا- متوجه کرد.
جنبش دانشجویی در به ثمر رساندن انقلاب شکوهمند بهمن 1357 نقش تعیین کننده و بسزایی ایفا کرد. دانشگاههای کشور به سنگر مبارزه علیه استبداد تبدیل شد. دانشجویان مبارز درافشای جنایت های رژیم ضد مردمی پهلوی، هماهنگی و سازماندهی مبارزات مردمی و پیوند این مبارزات با اعتراضات و اعتصابات کارگری نقش محوری داشتند.
پس از پیروزیِ انقلاب بهمن ۱۳۵۷، نیروهای واپسگرا، با آگاهی از توانِ جنبش دانشجویی و هراس از آن، درهمکوبیدنِ سنگرِ دانشجویان، یعنی دانشگاههای کشور را هدف اصلیِ حملههای سرکوبگرانهشان قرار دادند. «انقلابِ فرهنگی»، سازوکار نیروهای ارتجاعیِ حاکم در پاکسازیِ دانشگاهها از دانشجویان و استادانِ مبارز و دگراندیش بود.
پایبندیِ دانشجویان به سنتهای مبارزات دانشجویی، محاسبات نیروهای واپسگرا را در هم کوبید. رویدادهای بعد از خردادماه ۱۳۷۶، خیزشِ دانشجویی در تیرماه ۱۳۷۸، و نقش جنبش دانشجوی دراعتراضات میلیونی ۱۳۸۸، نشان دادند که صدای آزادیخواهی و عدالت خواهانه جنبش دانشجویی را نمی توان در گلو خفه کرد و جنبش دانشجویی در تمام این سال ها و باوجودِ تحمل هزینههایی سنگین، همچنان به مبارزه ادامه داد.
سنتِ رزمندگی، همراه با نفوذِ اندیشههای چپ، پیشرو و انقلابی در جنبش دانشجویی کشور و پیوند عمیق این جنبش با جنبش سراسری زحمتکشان کشور رمز ماندگاری آن است و دلیل هراس و دشمنیِ نیروهای واپسگرا و ضد مردمی با جنبش دانشجویی در همین جا است
در طول تاریخ چهار دهه اخیر، سرکوب جنبش دانشجویی همواره سرآغاز و زمینهای جهت اقدامات ضد ملی از سوی حاکمان مرتجع بوده است. جوانان و دانشجویان میهن ما بهدلیلِ سیاستهای فاجعهبار رژیم صدمههای عظیمی را متحمل شدهاند. از جنگ خانمانسوزِ هشت ساله با عراق، که صدها هزار تن از جوانان میهن ما را بهکام مرگ کشانید، تا تخریبِ اقتصادی و فرهنگیِ کشور و تحمیلِ تفکرهای قرون وسطایی بر جامعه، درپیش گرفتنِ سیاستهای سرکوب، شکنجه و کشتار دگراندیشان در بیش از سه دهه گذشته، تنها بخشی از دشواریهایی بودهاند که مردم میهن ما و جنبش دانشجویی کشور با آنها روبهرو بودهاند. بر این مجموعه، نقش امپریالیسم جهانی با کمک ضد انقلاب داخلی برای به زانو در آوردن انقلاب بهمن 1357، زمینهساز تحمیلِ تحریمهای مخربِ اقتصادی غرب را نیز باید افزود تا شدت فاجعه تحمیل شده بر میهن ما بیشتر روشن شود.
امروز کشور ما در بحران همه جانبه روبرو است. اقتصاد کشور ویران شده است. بیکاری، فقر، گرسنگی، بی خانمانی، اعتیاد، فحشا و ناهنجاری های بسیاری گریبان جامعه را گرفته است. وضعیت آموزشی و فرهنگی کشور نا مطلوب و رژیم همچنان تلاش دارد با قوه قهریه نظام آموزشی و فرهنگی کشور را کنترل کند. از سویی دیگر دزدی های کلان، حقوق های نجومی، خروج سرمایه ها از کشور و … باعث تنگ دستی و فشار بی اندازه به کارگران و زحمتکشان شده است. بحران اقتصادی و نا امنی اجتماعی بر کسب و کار اقشار متوسط جامعه تاثیر گذار بوده است. ورشکستگی بسیاری از کارخانجات و بنگاههای تولیدی را در پی داشته است. این همه گواه بحرانی شدن بیشتر جامعه است. اعتراضات سراسری مردم در دو سال گذشته، اعتراضات سراسری معلمان، اعتراضات دانشجویان و اعتراضات گسترده بازنشستگان و کارگران در نقاط مختلف کشور، سیاست های ویرانگر رژیم را به چالش کشیده است. در دست اندرکاران حکومت در پاسخ به خواست معترضین چاره ای جز سرکوب ندارند. این امر نشان می دهد که حاکمیت جمهوری اسلامی توان و ظرفیت کنترل بحران های رو به رشد را از دست داده است و قدرت سرکوبش راه به جایی نخواهد برد.
رشد و گسترش جنبش مردمی دولت و حاکمیت جمهوری اسلامی را با با چالشی جدی روبهرو کرده است. این روزها جناح های حکومتی در هراس از نیرو گرفتنِ جنبش مردمی، با سرعت بیشتری با خواستهای امپریالیسم، در جهت اجرایِ برنامههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی گام بر می دارند. اجرای عملیِ این برنامهها علاوه بر اینکه به نقضِ حاکمیتِ ملی میهن منجر میشود، وضعیتِ بسیار دشوار کنونیِ زحمتکشان میهنمان را نیز دوچندان خواهد کرد. نیازِ مبرم جامعهٔ ما در شرایط کنونی، افشایِ سیاستهای ضد مردمی بهخصوص در رابطه با برنامه اقتصادی است. این وظیفهٔ دشوار، با توجه به گسترهٔ تبلیغیِ حامیان این برنامهها، چالش عظیمی است که سهم عمدهیی از بارِ سنگین رویارویی با آن بر دوشِ جنبش دانشجویی خواهد بود.
فرقه دمکرات آذربایجان بر این باور است که جنبش دانشجویی ایران با تمام تنگناها ومحدودیت ها، همچنان با افتخار و سربلندی پیشاپیش و دوشادوش جنبش آزادیخواهی و عدالت جویانه، کارگران، معلمان و دیگر زحمتکشان خلق های کشورمان، نقش محوری و جایگاه شایسته خود را ایفا خواهد کرد.
گرامی باد یاد و خاطره همه جانباختگان راه استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی
روز دانشجو گرامی باد!