تجربههای گذشته نشان دادهاند که خصوصیسازی در ایران، بهجای بهبود وضعیت اقتصادی، اغلب به بروز تخلفات و واگذاریهای غیرشفاف منجر شده است. اگر هدف دولت اصلاح صنعت خودروسازی است، بهجای فروش سهام، باید ساختار مدیریتی، مالی و تولیدی این صنعت را بازبینی کرده و بر افزایش بهرهوری و بهبود کیفیت محصولات تمرکز کند.
به نظر میرسد که دولت چهاردهم بر خروج از اقتصاد تأکید دارد و خودروسازی را بهعنوان یکی از اولین حوزههای واگذاری مطرح کرده است. بااینحال، قوه قضاییه اخیراً خواستار توقف این روند شده است. بیش از ۴۹ درصد از سهامداران از شرکت در مجمع خودداری کردند، اما پس از چندین ساعت تأخیر، مجمع سهامداران ایرانخودرو برگزار شد و ترکیب جدید هیئتمدیره مشخص گردید. نکته قابلتأمل این است که اکثر اعضای جدید وابسته به شرکتهایی هستند که در نهایت تحت نفوذ گروه بهمن و شرکت کروز قرار دارند، شرکتی که سابقهاش نگرانیهایی جدی درباره تعارض منافع ایجاد کرده است.
تعارض منافع و نگرانی از ایجاد انحصار
مدتی است که برخی کارشناسان و فعالان صنعت خودرو درباره واگذاری ایرانخودرو به شرکت کروز و پیامدهای آن هشدار میدهند. هرچند دادستانی و شورای رقابت صلاحیت این شرکت را برای مدیریت ایرانخودرو رد کردند، اما در نهایت، کروز از طریق واسطههایی مانند گروه بهمن موفق به در اختیار گرفتن هیئتمدیره شد.
بابک وفایی، تحلیلگر ارشد صنعت خودرو، با انتقاد از این روند، آن را مصداقی از خصوصیسازی ظاهری دانسته و تأکید میکند که ایرانخودرو در عمل به «بخش خصوصی منتخب حاکمیت» واگذار میشود، نه به سرمایهگذارانی که واقعاً توانمندی اداره این شرکت را دارند. وی ایرانخودرو را «چاه ویل» توصیف میکند که زیان انباشته، بدهیهای کلان و تعهدات سنگین آن، منطقی برای تصاحب این شرکت توسط بخش خصوصی ایجاد نمیکند، مگر آنکه منافع پنهانی در کار باشد.
پیامدهای واگذاری ایرانخودرو به کروز
وفایی با اشاره به مدل تجاری کروز، این شرکت را دارای تفکر تمامیتخواه توصیف میکند که در گذشته نیز قطعهسازان کوچک را به انحصار خود درآورده است. به گفته وی، خرید ایرانخودرو توسط کروز، این شرکت را قادر میسازد تا زنجیره تأمین را تحت کنترل بگیرد و رقبای خود را از میدان خارج کند. در چنین شرایطی، احتمال افزایش قیمت خودروها، کاهش رقابت در بازار و فشار بر قطعهسازان مستقل افزایش مییابد.
یکی از استدلالهای مدافعان این واگذاری، بهبود عملکرد ایرانخودرو تحت مدیریت جدید است. اما وفایی معتقد است که اگر کروز توانایی مدیریت یک خودروساز را دارد، باید این را ابتدا در گروه بهمن نشان دهد. در حالی که محصولات این شرکت هنوز عمدتاً مونتاژی هستند و توسعهای در تولید داخلی نداشتهاند، ورود آن به ایرانخودرو نهتنها کمکی به صنعت خودروسازی نمیکند، بلکه آن را بیشازپیش به سمت انحصار و وابستگی به واردات سوق خواهد داد.
آزادسازی قیمت؛ برنامهای از پیش تعیینشده؟
یکی از نگرانیهای مهم، احتمال آزادسازی قیمت خودروها پس از خصوصیسازی است. به گفته این تحلیلگر، تاکنون هیچ برنامه مشخصی برای حل بحران زیان انباشته ایرانخودرو ارائه نشده است و تنها راهکاری که میتوان تصور کرد، افزایش قیمت محصولات خواهد بود. وی با اشاره به تجربه افزایش قیمت در بازار روغن، پیشبینی میکند که همین روند در بازار خودرو نیز رخ خواهد داد، بهویژه اگر این واگذاری با توافقی پنهان برای حذف قیمتگذاری دولتی همراه باشد.
خصوصیسازی اصولی یا بازی با منافع عمومی؟
وفایی بر این باور است که اگر قرار باشد خصوصیسازی واقعی انجام شود، باید یک کنسرسیوم متشکل از قطعهسازان و خودروسازان بخش خصوصی تشکیل شود، نه اینکه یک شرکت قطعهساز بهتنهایی کنترل ایرانخودرو را در اختیار بگیرد. وی تأکید دارد که هرگونه واگذاری باید با بررسی اهلیت سرمایهگذاران، جلوگیری از تعارض منافع و ارائه برنامهای شفاف برای اصلاح ساختاری شرکت انجام شود.
آینده مبهم صنعت خودرو
خصوصیسازی ایرانخودرو به شیوه فعلی، نهتنها کمکی به بهبود وضعیت این صنعت نخواهد کرد، بلکه میتواند به بروز مشکلاتی مانند انحصار، افزایش قیمتها، تعطیلی قطعهسازان کوچک و در نهایت، کاهش کیفیت تولیدات منجر شود. با توجه به وابستگی چندین هزار نفر به این صنعت، هرگونه تصمیمگیری نادرست میتواند پیامدهای جبرانناپذیری برای کارگران، مصرفکنندگان و حتی خودروسازی کشور به همراه داشته باشد.
به نظر میرسد که دولت و حاکمیت، با تبلیغات گسترده، راه بازگشتی برای خود باقی نگذاشتهاند و قصد دارند این واگذاری را به هر قیمتی عملی کنند. اما این پرسش همچنان باقی است: آیا این خصوصیسازی، پایانی بر مشکلات صنعت خودرو خواهد بود یا سرآغاز انحصاری جدید؟