کارگران و زحمتکشان شریف!
روز اول ماه مه، روز جهانی کارگر، نماد همبستگی جهانی طبقه کارگر و فرصتی برای انعکاس خواستهها، مطالبات و اعتراضات آنان در برابر نظم ناعادلانه حاکم است. در ایران، این روز نهتنها یادآور مبارزات تاریخی و رنج بیپایان کارگران است، بلکه زنگ هشداری برای لزوم بازنگری فوری در ساختار روابط کار و عدالت اجتماعی بهشمار میرود.
ساختار روابط کار در جمهوری اسلامی، به جای تکیه بر کرامت انسانی و حقوق بنیادین کار، بازتاب نوعی دزدسالاری نهادینهشده است؛ نظمی که در آن استثمار نه با زور مستقیم، بلکه از طریق قانونگریزی، خلاهای حقوقی و سکوت سازمانیافته نهادهای مسئول، پیگیری میشود.
قراردادهای صوری یا عدم وجود قراردادهای رسمی، یکی از رایجترین شیوههای نقض حقوق کارگران است. حتی در صورت وجود قرارداد، تخلف کارفرما اغلب بیپاسخ میماند و به امری عادی و نهادینه تبدیل شده است. این وضعیت، کارگران را به سکوت و پذیرش اجبار تن میدهد تا حداقل درآمد را حفظ کنند.
دستمزدهای پایینتر از حداقل قانونی، تأخیرهای چندماهه یا حتی چندساله در پرداختها، به رویهای فراگیر تبدیل شده است. تنها در یک سال گذشته، دهها هزار کارگر با هزاران ماه معوقه دستمزد مواجه بودهاند. این بحران بهویژه در نهادهای عمومی نظیر شهرداریها، آشکارتر است و عمق فاجعه را نشان میدهد.
فرایند رسیدگی به شکایات کارگران خود به مانعی بزرگ بدل شده است. از مراحل اداری پیچیده و طولانی گرفته تا تأخیرهای بیپایان در رسیدگی و صدور رأی، کارگران را با فرسایشی طاقتفرسا مواجه ساخته است. اغلب، حتی در صورت پیروزی، آنچه دریافت میشود نه «حق»، بلکه باقیماندهای بیارزش از امیدی خاموششده است.
بخش عمدهای از نیروی کار ایران، بدون قرارداد رسمی به کار گرفته میشود و در نتیجه، اثبات استثمار خود را وظیفه دارند؛ امری که در غیاب اسناد و مدارک، عدالت را به مفهومی ناممکن و انتزاعی تبدیل میکند.
ظلم به کارگران حتی پس از بازنشستگی نیز پایان نمییابد. مستمریهای اندک، تأخیرهای مکرر در پرداخت و ناتوانی در تأمین نیازهای اولیه زندگی، نماد روشن تداوم بیعدالتی است. فریادهای هفتگی بازنشستگان، همچنان بیپاسخ و بیپناه در کوچهها و خیابانها طنین میافکند.
وزارت کار، با ساختاری ناکارآمد، کمبود منابع انسانی و تجهیزاتی، نه تنها حامی کارگران نیست بلکه به نظارهگری منفعل تبدیل شده که فاقد توان و اراده برای حمایت از حقوق آنان است.
آنچه امروز در روابط کاری ایران جاری است، نظامی بهرهکشانه و ناعادلانه است که در آن، از بالاترین سطوح دولتی تا بخش خصوصی، همگی سهمبر ظلماند. در این نظام، کارگر بهجای نیروی مولد، ابزاری برای حراست از منافع اقلیتی ممتاز تلقی میشود.
روز جهانی کارگر، نه روز تبریک و تهنیت، بلکه فراخوانی برای اصلاحات ریشهای و ساختاری است. در این روز، کارگران جهان صدای اعتراض خود را علیه استثمار، دستمزدهای ناعادلانه، قراردادهای موقت و ناامنی شغلی بلند میکنند.
در ایران، کارگران با بحرانهای چندوجهی از جمله معیشت، سرکوب و محرومیت از تشکیل تشکلهای مستقل مواجهاند. صدای اعتراضی کارگران، غالباً با تهدید، اخراج یا بازداشت پاسخ داده میشود. تنها با سازماندهی در قالب سندیکاها و اتحادیههای واقعی و مستقل است که میتوان به حقوق پایمالشده دست یافت؛ نه با شوراهای فرمایشی و وابسته.
کارگران ستونهای اصلی تولید، خدمات، آموزش، درمان و حملونقلاند. اگر متحد و متشکل شوند، میتوانند چرخهای نظام ناعادلانه را متوقف کرده و آن را بهسوی تغییر بنیادین سوق دهند.
روز جهانی کارگر، یادآور مبارزات گذشته و فراخوانی برای اتحاد، سازماندهی و پیکار در امروز است.
زنده باد اتحاد طبقه کارگر!
پاینده باد مبارزه برای عدالت اجتماعی!
کمیته مرکزی فرقه دمکرات آذربایجان
اردیبهشت ۱۴۰۴