آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

فرجام رژیم

با موج پر خروش سیل بیکاران

دکتر محمد حسین یحیایی

رژیم ولایت از سال های نخست انقلاب با اقتصاد، تئوری های نوین اقتصادی و کاربرد آن در جهت رشد و توسعه کشور سر ناسازگاری داشت و در پیشبرد سیاست اقتصادی در همه حوزه های آن ( بانکداری، سیاست پولی و مالی، رشد و توسعه اقتصادی، تجارت خارجی و … ) دچار سردرگمی بود. با این حال گروه فرصت طلب، سرمست از انقلاب زودرس در سال های نخست که نزدیک به 400 میلیارد دلار ذخیره ارزی، با انبار ها و اسکله های پر از کالا و اشتغال کامل با اندکی از میزان بیکاری را مشاهده و تصاحب کرد، ترغیب به صدور انقلاب شد، در نتیجه مدیریت اقتصادی و رهبری انقلاب در دست کسانی قرار گرفت که گاهی هیچگونه آشنایی و آگاهی از اقتصاد و سیاست جهانی نداشتند، جنگ 8 ساله ( بی معنی و ابلهانه ) همه منابع اقتصادی کشور را بلعید ( بیش از 1000 میلیارد دلار به گفته رفسنجانی در نماز جمعه ) و کشور را از مسیر توسعه که انقلاب در آرزوی آن بود منحرف کرد، در نتیجه اختلاف دیرینه بین سنت و مدرنیته که از دوران مشروطه آغاز شده، گاهی در ظاهر و گاهی در پنهان ادامه داشت نمایان شد، طرفداران سنت ( شیخ فضل اله نوری، نواب صفوی، کاشانی و… ) که بر اریکه قدرت سیاسی نشسته، با کشتار و خشونت پیش می تاختند بدون الگو برداری و تجربه آموزی به بومی و اسلامیزه کردن اقتصاد و دیگر نهاد ها پرداختند.هرچند در برخی از سال ها و دوره ها به بازسازی نهاد های گذشته پرداخته، و به اجرای تجربه دیگر کشور ها ( اروپایی و آسیایی ) روی آوردند و برای نزدیکی به نهاد های جهانی مانند بانک جهانی و صندوق بین المللی پول تلاش ورزیدند ودر راستای سیاست های آنها قدم برداشتند، ولی اقتصاد با اجرای دوگانگی ( اسلامی و عرفی ) هرگز نتوانست ثبات و جایگاه خود را در منطقه و جهان پیدا کند و خوشبختی شهروندان را از نظر اجتماعی، اقتصادی و رفاهی فراهم آورد.

حال 38 سال از انقلاب می گذرد، آمار های جهانی که بر اساس داده های نهاد ها و ارگان های اجتماعی و اقتصادی کشور تهیه می شود بسیار نگران کننده و گاهی خطرناک اند، در همه زمینه ها جمهوری اسلامی ایران در پائین ترین سطح و در رده های آخر قرار دارد.بر اساس گزارش نظر سنجی، افکار سنجی از احساسات جهانی « گالوپ » در سال 2017 مردم ایران به عنوان عصبانی ترین مردم جهان معرفی شده، با 50 درصد جمعیت عصبانی و پرخاشگر مقام نخست را در دست دارد، مردم عراق و سودان جنوبی در مقام های دوم و سوم قرار دارند ( افکار و احساس سنجی بین 142 کشور ) بیش از 12 و نیم میلیون نفر به اختلالات روانی دچارند و اختلالات روانی در بین زنان از 15 سال تا 65 سال بیش از 23 درصد است ( خبرگزاری خانه ملت، 3 شنبه 27 تیرماه 96 ) این بخش کوچکی از واقعیت های موجود در جامعه استبداد زده کنونی است، ابعاد فاجعه بسیار وسیعتر و گسترده تر از آن است که رژیم با ایجاد ترس و وحشت و پیشبرد سانسور مانع از افشای آن شود، ولی برخی از حقایق را که مردم بویژه جوانان بطور مستقیم با آن درگیر هستند، نمی توان کتمان و یا پنهان کرد. یکی از چالش های مهم و سرنوشت ساز برای رژیم و آینده کشور بیکاری گسترده و رو به فزونی است که مانند سونامی رژیم را زیر خواهد گرفت، زیرا دیگر، درآمد های نفتی که حجم آن رو به کاهش و در آینده هم پیش بینی می شود که کاهش بیشتری پیدا خواهد کرد و جوابگوی نیاز مالی رژیم نخواهد بود که با هزینه آن بتواند تنش های اجتماعی را کاهش دهد، در نتیجه می توان پیش بینی کرد که پاشنه آشیل رژیم در آینده جوانان، زنان و بیکاری گسترده در بین آنان خواهد بود.

بیکاری گسترده به قدری نگران کننده است که همه مقامات از رهبر گرفته تا رئیس جمهور، وزرا، فرماندهان نظامی، امام جمعه ها و دیگران آن را همواره بر زبان می آورند و تکرار می کنند. علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی می گوید: 70 درصد از جویندگان کار مدرک دانشگاهی دارند و ادامه می دهد که با ورود 5 میلیون فارغ التحصیل دیگر « آینده بحرانی » مطرح است، علی ربیعی در نشست دیگری می گوید: تمام تلاش دولت در حال حاضر نه ایجاد شغل، بلکه تثبیت مشاغل موجود است، ریزش کار در صنعت و صنایع بزرگ بیشتر از جاهای دیگر است و منشاء ان رکود طولانی و آب رفتن اقتصاد کشور است. علی لاریجانی رئیس مجلس هم در همین راستا سخن می گوید و آب پاکی را به سر و صورت جویندگان کار می پاشد و یادآور می شود که سهم بودجه عمرانی 10 درصد و آنهم واقعی نیست، در نتیجه تولید در کشور اوضاع خوبی ندارد و با آمپول تقویتی سرپاست ( در نشست ستادی و استانی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور )، لاریجانی در همایش هیات امنای دانشگاه های علوم پزشگی تکرار می کند که نرخ بیکاری ایران در منطقه بین 10 کشور در رتبه 9 و در جهان در رتبه 76 قرار دارد و تورم هم در بین 24 کشور منطقه در رتبه 19 و در جهان هم در رتبه 158 بین 189 قرار می گیرد ( خبرگزاری فارس )، بخش های دیگر اقتصاد هم حال و روز بهتری ندارند، در بخش ساختمانی که در جذب نیروی کار بسیار موثر و تعیین کننده است، بیش از 80 درصد از کارگران بیکارند، در بخش کشاورزی که بیش از 90 درصد از منابع آبی را مصرف می کند و جوابگوی احتیاج و نیاز های جامعه نیست اوضاع وخیم تر است، زیرا از یک سو مهاجرت روستائیان با شتاب ادامه دارد و روستا ها با کشاورزان پیر و خسته روبرو است و از سوی دیگر با نابودی جنگل ها و کویری شده ایران اراضی قابل کشت محدودتر می شود و این در حالی است که هم اکنون 18 میلیون هکتار از اراضی قابل کشت و بیش از 10 میلیون هکتار با امکان و ظرفیت بهره برداری بلااستفاده و رها شده است.

آنچه مسلم است، رژیم ولایت، ایران را بعد از 4 دهه از انقلاب با فاجعه اقتصادی و اجتماعی روبرو کرده، 16 میلیون حاشیه نشین، میلیون ها بیکار و سرخورده ، 11 میلیون نفر تحت حمایت کمیته امداد و بهزیستی قرار گرفته و شوربختانه هر روز بر تعداد آنان افزوده می شود، در این میان باید به سوء تغذیه 4 میلیون کودک و به میلیون ها کودک کار هم اشاره شود که آمار یونیسف تعداد آنان را تا 4 میلیون گزارش می دهد. بنابرین در کنار بیکاری گسترده که عباسعلی ابونوری، رئیس سابق دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در گفتگو با « نسیم آنلاین » تعداد آنان را 15 میلیون نفر برآورد می کند، به راستی رژیم ولایت با چالش های جدی روبرو است که مهمترین آن خیزش بیکاران و تهیدستان جامعه است.در این میان دولت روحانی برای پیشگیری از خیزش همگانی بویژه جوانان بیکار و سرخورده به اقداماتی خارج از اراده واقعی کارگران و بیکاران دست می زند، در این راستا به 2 پروژه « کارورزی » و « مهارت آموزی » اشاره می شود که گویا زمینه هزاران شغل را فراهم خواهد کرد.

برنامه ششم توسعه که 950 هزار تا یک میلیون شغل را در سال پیش بینی کرده ( این حجم از کار نیازمند رشد بالاتر از 8 درصد با سرمایه 200 میلیارد دلار در سال است ) به دولت اجازه می دهد تا بنگاه های کارورزی را برای فارغ التحصیلان دانشگاهی شناسایی تشویق نماید و آنها را تا دو سال از پرداخت بیمه کارفرمایی معاف دارد تا با پرداخت این حق بیمه از سوی دولت هزینه های آنها را پائین آورد، در این مدت به هر کارورز یک سوم حداقل دستمزد ( 300 هزار تومان ) پرداخت شود، در این مدت کارورز از هیچگونه حق و حقوقی برخوردار نخواهد بود، این طرح که خود با قانون کار رژیم مصوب در سال 1379 مغایرت دارد، کارورز را تا حد مجرم و یا مقصر پائین می آورد که حق هیچگونه اعتراضی به شرایط کار و حتا ایمنی آن ندارد، در حالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی کار، نان و مسکن را تضمین می کند و حفظ کرامت انسانی را در الویت قرار می دهد. دولت همسو با آن طرح مهارت آموزی در محیط کار را با طرح « تکاپو » ( توسعه کسب و کار و اشتغال پایدار )،با شناسایی و نیاز استان ها از اول تیر ماه 96 آغاز کرده است که بتواند با بیکاری گسترده مبارزه کند. به نظر می رسد، رژیم درمانده و ناتوان که قادر نیست تغییرات ساختاری با شرکت خود کارگران و جویندگان کار در نظام اقتصادی بوجود آورد به طرح های گذری، ناپایدار و کوتاه مدت روی می آورد تا از یک سو نیروی کار ارزان تا حد رایگان را در اختیار سرمایه بویژه نوکیسگان قرار دهد و از سوی دیگر مانع از تشکل و خیزش سیل بیکاران شود که هر روز ابعاد وسیعتری بخود می گیرد و به رژیم و حاکمیت خشم می ورزد. در این راستا گفتار خدایی، نماینده ای از سوی کارگران با روزنامه « شرق » جلب توجه می کند که می گوید: طرح ها، لایحه ها، آئین نامه ها، شیوه نامه ها را که با دقت مرور می کنم، همگی با یک هدف در مقابلمان به صف شده اند، بی حقوق تر کردن کارگران، استثمار بیشترمان و.. به نظر می رسد این کارگر بخشی از واقعیت را با شفافیت به زبان آورده تا بازی دیگری را بعد از قرارداد های موقت، سفید امضاء و شرکت های پیمانکاری آشکار سازد. این تابلو تیره که بخشی از واقعیت های اقتصادی را در جامعه به نمایش می گذارد، نشان می دهد که جامعه در تب و تاب است و هر لحظه می تواند با خروش سیل بیکاران و تهیدستان رژیم ولایت را طرد و جامعه را با دگرگونی های ژرف روبرو سازد، واحد های ملی، توده های مردم ( کارگران، زحمتکشان، روشنفکران، تهیدستان )، و جوانان بیکار و سرخورده در گستره ایران ظرفیت و توانایی آن را دارند که خود اقدام کنند، دگرگونی های سیاسی لازم را بوجود آورند و سرنوشت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود را تعیین نمایند. در نتیجه به شعار های تغییر رژیم که گاهی از بیرون شنیده می شود و خوشآیند رژیم هم هست توجهی نمی کنند، زیرا رژیم گاهی از این شعار ها استفاده می کند تا نشان دهد که مردم از شرایط موجود راضی و از آن حمایت می کنند، اگر خطری رژیم را تهدید می کند ریشه در خارج دارد و درون زا نیست، در حالی که چالش های درونی، ناتوانی در مدیریت اقتصادی و اجتماعی، شرایط خفقان، دستور آتش به اختیار، دزدی و فساد، حادثه غم انگیز مال باختگان و تنش های گسترده که هر روز ابعاد وسیعتری بخود می گیرند، سرنوشت ساز و تعیین کننده خواهند بود و فرجام رژیم را تسریع خواهند کرد…

Facebook
Telegram
Twitter
Email

از کتاب: انقلاب ایران سالهای 1978-1979 .آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار انستیتوی شرق شناسی/ ترجمه- رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی بخشی از فصل چهارده/سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مناسبات اقتصادی خارجی جمهوری اسلامی ایران

ادامه مطلب