اثر ابوالغازیخان خیوه / آ.ن. کونونوف
کوتاه شده و ترجمه از: رحیم کاکایی
زندگی و فعالیت ابوالغازی،خان خیوه، نظامیو تاریخ نگار بخاطر زندگی نامهاش که بخشی در تالیف دوم او بنام« شجره ترکان قدبم»- «شجره ترکان» منتشر کرده، شناخته شده است. ابوالغازی نتوانست اثر دوم خود را به اتمام برساند و پسر خود انوش محمدخان (از ۱۶۶۳ تا ۱۶۸۷ سلطنت کرد) را به تکمیلاین اثر مامور کرد. از فهرست تالیفات ابوالغازی «کتاب شجره ترکان قدبم و مغولان»، متعلق به انستیتوی خاور شناسی آکادمیعلوم ازبکستان (شماره ۸۵۱)، روشن میشود که انوش محمدخان پایان اثر پدر خود را به شخصی بنام محمود ابن محمد زمان اورگنجی واگذار کرده است. در فرهنگنامههای مختلف شرح زندگی ابوالغازی با مقالات زیر: اُ.ای.س[ینکوفسکی]. دانشنامه، موسسه چاپ و انتشارات پلوشار، چ.یک.۱۸۸۵،ص.۴۹-۵۰٫ مقالاتی بدون امضاء، نگاه.: دانشنامه روسی، منتشر شده توسط پروفسور دانشگاه سن پترزبورگای.ان.بِرِزین. بخش یک، ج.یک.سن پترزبورگ،۱۸۷۳،ص۳۳؛ دانشنامه.بروکهاوس و افرون،ج.یک.سن پترزبورگ،۱۸۹۰،ص.۵۷، دانشنامه گرانات،چاپ هفتم،ج.یک.ص.۷۹؛ دانشنامه بزرگ شوروی ،ج.یک.چاپ نخست،ص.۱۰۰ ؛ج.دو،چاپ دوم،ص.۴۳؛س.سامی.قاموس العالم ،ج.یک،ص.۷۴۵( الفبای عربی) ؛ آ.ز.و.توگان.اسلام آنسیکلوپیسی، استانبول،۱۹۴۵،شماره ۲۹،ص.۷۹-۸۰؛ شماره ۳۰،ص.۸۱-۸۳؛ ب.سپولر. انسیکلو پدیایاسلام،ج.یک،شماره ۲،۱۹۵۴،ص.۱۲۰- ۱۲۱اختصاص داده شدند. لازم به ذکر است که به تبار شناسی ترکمن تنها در دو مقالهاشاره شده است. برای کامل بودن اطلاعات کتابشناسی باید باز به مقاله آبراژییوا بنام «تبار ترکان و نویسنده آن»(مجله.”ستاره خاور” تاشکند.۱۹۴۶٫شماره۱۲٫ص.۶۸-۷۶) اشاره کرد. اطلاعات زندگینامه مربوط به ابوالغازی همچنین در رساله علمییاد شده ک.یوسوپف و در مقاله آ.یو.یاکوبوسکی( نگاه. مقالاتی درباره تاریخ مردم ترکمن و ترکمنها در سدههای هشتم – نوزدهم، ص.۲۱۶-۲۳۳) ارائه میشوند.
ابوالغازی، بازمانده و خلف چنگیزخان، پسر عرب محمدخان، ازخانواده قبیله شیبان از نسل ازبکها است.خان خیوهیاینده و مورخ در پایتخت شهر پدر خود- در اورگنج، ۱۲ اوت سال ۱۶۰۳٫(برابر ۱۵ ربیع اول در سال خرگوش،سال ۱۰۱۲ ) متولد شد. لقب غازی “رزمنده در راهایمان”، در ترکیب اسامیتازه متولد شده وارد شد و معلول دو علت است: او پس از چهل روز بعد از پیروزی، که پدر او بر دستههای قزاقهای اورال، که به اورگنج حمله و غارت میکردند متولد شد و همچنین بخاطراینکه مادر او مهربانخانم [مهربانو خاتون]( که او در سن شش سالگی از دست داد) از خانوادهای بود که این لقب را حمل میکرد. عرب محمد که در سال ۱۶۰۲خان اعلام شد، هفت پسر داشت: اسفندیار، حبش،ایلبارس،ابوغازی، شریف محمد، خوارزمشاه و افغان. ابوالغازی تا شانزده سالگی در اورگنج، درخانه ی پدر خود زندگی کرد که تااینکه ازدواج کرد وبه او” تملک املاک” نصف اورگنج واگذار شد، نصف دیگر به برادر او حبش داده شد. خود عرب محمدخان به خیوه کوچ کرد، چونکه دراین زمان آمودریا تغییر جهت داد بود و به دلیل اینکه دیگر آن اهمیت گذشته خود را از دست داد بود از اورگنج رفت.
در آغاز سده هفده خانات خیوه را مبارزه شدید فئودالی فرا گرفت که در آن اقشار و طبقات وسیع مردم خانات حیوه – اوزبکها و ترکمنها شرکت کردند: این مخاصمه تا حکمفرمایی ابوالغازی در خیوه (۱۶۴۵) ادامه داشت. برادر بزرگ ابوالغازی و او خود بطور مستقیم دراین مبارزه شرکت کردند.
«تبارشناسی ترکمن»، کامل در سال ۱۶۶۰-۱۶۶۱ میلادی(۱۰۷۱ هجری)، در زمان خود مولف انشاء شد. ابوالغازی هنگامیکه لشگر کشیهایش بپایان رسیده بود اوقات فراغت داشت. همانا در ۱۰۷۰-۱۰۷۱ هجری(برابر ۱۶۵۹-۱۶۶۱) میتوانست ابوالغازی این تاریخ را بنویسد، مخصوصا در این زمان برای این چنین کار “خیر” زمان فراعت داشت. ازجمله نوشتن «تبارشناسی ترکمن»، چون لشکرکشی ما فبل آخر او ( در وردانزی) [ وردانزی شهرباستانی و سده میانه در واحه بخارا.۴۰ کیلومتری شمال شرق بخارا که پیش از بخارا ساخته شده بود.ویکیپدیا.مترجم] در سال ۱۰۶۹ هجری(برابر ۱۶۵۸-۱۶۵۹) بود، و آخرین آن (دربخارا) در ۱۰۷۲ هجری(برابر ۱۶۶۱-۱۶۶۲) اتفاق افتاد.
به گفته ابولغازی “تبار شناسی ترکمن” “به تقاضای ملاها، بیکها و شیخهای ترکمن” نوشته شد (نگاه. ترجمه.ص.۳۶) که معتقد بودند اُغوزنامه شایع در میان مردم پر از “خطا است و با یکدیگر جور در نمیآیند. لازم بود تصحیح روایت رسمیدرباره منشاء ترکمن، توسعه و اسکان آنها ارائه شود. هر قبیلهای میدانست، و در برخی موارد تا امروز تبار خود را نگه میدارد، اما تبار جامع قبایل مختلف ترکمن وجود نداشت. اما در آن زمان در دوران ابوالغازی، یعنی در میانه سده هفدهم در اهداف سیاسی خودِ ابوالغازی تدوین مجموعه قوانین متضاد پراکنده تبارشناسی قبایل جداگانه لازم میبود.
“تبارشناسی ترکمن” که با ترجمه آن آ.گ.تومانسکی اشنا است، دارای اهمیت بسیار اساسی برای پژوهش بسیاری مسائل مهم تاریخ ترکمن است. و.و.بارتولد (۱۹۳۰-۱۸۶۹)، که ” تبارشناسی ترکمن” را در اثر«رساله تاریخ مردم ترکمن” بکارگرفت، اشاره کرد که این اثر تاریخی ویژهای درباره ترکمنها است ، که درباره هیچ یک از مردمان ترکان دیگر (برابرترکان-آ.ک.) وجود ندارد”. دراینجا و.و.بارتولد تذکر میدهد که این اثر بناچار باید با احتیاط فراوان استفاده شود، چون آن بیشتر و در وهله نخست بر اساس تاریخ شفاهی نوشته شده است. در تصحیح اثر دوجلدی “مطالبی درباره تاریخ ترکمن و ترکمنها” در پیشگفتار جلد دوم مینویسد: “صرف نظر از کاراکتر نیمه افسانهای خود، تالیف این امر برای روشن کردن پارهای مسائل درباره منشاء و تاریخ نخستین ترکمن” بسیار مهم است.
گ.ای.کارپف(۱۹۴۷-۱۸۹۰)، که سهم بسیارارزندهای در پژوهش تاریخ ترکمن و ترکمنها داشته، همچنین معتقد است که “تبارشناسی ترکمن” اطلاعات پر قیمتی را برای مطالعه تاریخ قبایل ترکمن فراهم میکند. “با وجود… پیچیدگی و درهم برهمیزمانی و احکام منسوخ – س.پ.تولستفاشاره میکند- “تبارشناسی ترکمن”، با نظرانتقادی به تفکیک اجزاء ترکیبی و تحلیل تاریخی مناسب آنها، میتواند یک سند دارای اهمیت فوق العاده نه تنها برای بعد بلکه برای تاریخ اولیه ترکمن” بشود. آ.یو.یاکوبووسکی(۱۹۵۳-۱۸۸۶)، صاحب نظر برجسته تاریخ ترکمن، تاکید کرد که ” تنها منبعی که تا اندازهایاین پروسه را(یعنی پروسه پیچیده سازمانهای و انجمنهای قبیلهای نوین ترکمن،- آ.ک.) توصیف میکند، آثار «شجرهی تورک» و« شجرهی تراکمه» ابوالغازی، بویژه آخری” است. ابوالغازی، آنطورکه از تالیف دوم او- ” تبارشناسی ترک” معلوم میشود، بخوبی آثار تاریخی را خوانده بوده؛ این فضل و دانش را او، احتمالا، در طول تقریبا ده سال (۱۶۳۹-۱۶۳۰) اقامت خود در اصفهان که بی شک همه امکانات را برایاشنا شدن با آثار تاریخی داشت کسب کرده است.
در تبارشناسی ترکها ابوالغازی به رشید الدین؛ به شرف الدین علی یزدی استناد میکند و میگوید که هجده تالیفی، که تاریخ چنگیزیانی را، که در ایران و توران سلطنت کرده بودند تشریح میکرد در اختیار او بوده است. احتمالا اگر نه با همه این منابع، بهرحال با بسیاری از آنها ابوالغازی آشنا شده است. آنطورکه در بالا گفته شد، در اصفهان و در نتیجه در دوران نوشتن «تبارشناسی ترکمن» این آثار میتوانستند مورد استفاده او قرار بگیرند. امر دیگری که بویژه در «تبارشناسی ترکمن» – احساس میشود ابوالغازی بسیار خوب داستانها وافسانههای ملی- مردمی، تبارشناسی قبایل را، که بطور وسیع در بین ترکمنها گسترده بودند و همچنین داستانهای حماسی، از آنها در وهله نخست لازم است به تاثیراشکار داستانهای حماسیایاشاره کرد که با نام پیر افسانهای اُغوزها «دده قورغود» مرتبط هستند، میدانست.
در ضمن اشاره باید کرد که «تبارشناسی ترکمن» را باید حتما هنگام مطالعه “کتابهای قورغوت آتا” بعنوان گزینههای شناخته شده آسیای مرکزی درنظر گرفت، که تا حدود زیادی در توصیف شخصیت خود قورغوت آتا با گزینه [ماوراء] قفقاز متفاوت است. این حماسهها و روایات البته برای رشیدالدین منبع اصلی در شرح او از تاریخ اُغوزها و برخی دیگر از بخشهای آثار معروف او بودند. بنظر میرسد از این امر میتوان چنین نتیجه گیری کرد که ابولغازی میتوانسته بدون کمک رشیدالدین آنها را در تالیفات خود ارائه کرده باشد. با این حال تطبیق و مقایسه مکانهای مربوطه (بویژه داستانهایی درباره اُغوز و فبیلههای ترک) آثار رشیدالدین بااین گونه آثار ابوالغازی امکان صحبت درباره وابستگی دومیبه اولی را میدهند، که ترکمنها گذشته از این مانند دیگر مردمان کوچ نشین، بعنوان مثال مغولها، مدتها برپایی میراث پیشین خود و رساندن تبارخود تا به امروز را حفظ کردهاند. داستانهای حماسی ترکمنی که منشاء ترکمنها را با اُغوز افسانهای پیوند میدهند- متاسفانه هنوز تقریبا پژوهش و مطالعه نشده اند- در خطوط اصلی خود در هر صورت مدتها پیش از پذیرش اسلام توسط ترکمنها پدید آمد. این روایات که درآن حافظه ملی همراه با تصور کاملا افسانهای و بسیاری آنچه که زمانی بطور واقعی وجود داشت حفظ شده، باید مورد تجزیه و تحلیل دقیق و همه جانبه قرار بگیرند، چون آنها غالبا تنها منبع در زمینه تاریخ قبایل ترکمن هستند.
– از نظر درستی فاکتها “تبارشناسی ترکمنها” را ، مانند “تبارشناسی ترک”، میتوان به سه بخش تقسیم کرد:
– آگاهی از جنبههای کتاب مقدس(داستان آدم)؛
– آگاهی، مبتنی بر حماسه اُغوز- ترکمنی، که براساس آن داستان اُغوز و اخلاف او واقع هست؛
– اطلاعاتی، که در قالب افسانهای بما رسیده، اما زمینه اصلی واقعی دارند، اطلاعات درباره منشاء، تقسیم و اسکان فبایل اُغوز(بویژه، داستان سالورها )، اطلاعات درباره تامغاها، اونغونها، بزمهای محلی، داستانهایی درباره نفاق وآشوب درایل اُغوز، داستانهایی درباره ایلهایی که به ترکمنها پیوستند، داستانهایی درباره دخترانی که بگ(بیگ،خان، بگم. مترجم) در ایل اُغوز بودند. بویژه لازم است به اطلاعاتی که درباره مناسبات اجتماعی- اقتصادی، معیشتی بین ترکمنها ارائه میدهنداشاره کرد، که به آنها در وهله نخست دادههای جالب و مهم این نظم و رسوم که در حکایاتی درباره ایل اسکی،ایل خیز(د) یر و بویژه درباره ایلهای دِوِجی و غارا– اؤیلی موجود هستند تعلق دارند.
“تبارشناسی ترکمن” نه تنها منبع مهم تاریخی، بلکه یادگار و اثر ادبی با اهمیتی است که در آن بگونهای ماهرانه بسیاری روایات ملی، حماسهها، اتیمولوژی(ریشه شناسی) ملی قبیلهها، ضرب المثلها و سخنان حکیمانه بیان میشوند. “تبارشناسی ترک”- اثر دوم ابوالغازی، که ترجمه آن برای نخستین بار در سال ۱۷۲۶ منتشر شد- مدتها مورد قبول همگان قرار گرفته بود.
۲۲ نوامبر سال ۱۹۰۷ در جلسه شعبه شرقی انجمن باستان شناسی روسیه آ.ن. سامویلویچ گزارش «سفر به ترکستان در سالهای ۱۹۰۷-۱۹۰۶ را خواند که در آن به اینکه او نسخه خطی «شجرهی تراکمه ابوالغازی» را با ضمایم بسیار در نظم و نثر پیدا کرده و دراین میان درباره غورقوت و کؤراوغلی، و درباره آنکه در کتایخانه ملی عشق آباد باز دو فهرست «شجره نامه» نگاه داری میشود، اعلام داشت در سال ۱۹۰۸ آ.ن.سامویلویچ در زوُراوُ( یادداشتهای شاخه شرقی انجمن باستان شناسی روسیه)[ ج. هیجدهم، ص.۰۱۶۱-۰۱۶۳ ] یک قطعه کوچک از متن و ترجمه از«شجره نامه ترکمن» را منتشر کرد. این متن عینا در پنچ فهرست تکرار شده بود. در اثر دیگر خود آ.ن.سامویلویچ برای بازگویی شعر به افتخار سالور-غازان شش فهرست شناخته شدهی» شجره نامه» را استفاده میکند.
درباره دخترانی که درایل اُعوز بیگ (بگم،بزرگ،خان.مترجم) بودند.
افراد سرشناس و باغشیهای ترکمن که به تاریخ ترکمن مطلع هستند، [۱۴۴۰] از هفت دختری سخن میگویند که همه ایل اُغوز را تحت تابعیت خود درآوردند و سالها بیگ (بگم، بزرگ،خان.مترجم) اُغوزها بودهاند:
– نخستین آنها، آلتین گؤزِکی، دختر سوندون بای و همسر سالور غازان است. وی دوشیزهای بلند قامت بوده است.
– دوم- [۱۴۴۵] بارچین سالور دختر قارمیش بای و همسر مامیش بگ است. آرامگاه او در کرانه سیردریا قراردارد و در میان مردم ازشهرت بالایی برخوردار است. ازبکها آنرا کاشانه آبی [ گؤک کِسِنه] مینامند.
– سوم، شاباتی، دختر قایی بای و همسر چاوولدور بالا- آلپ است.
– چهارم [۱۴۵۰] قونین قُورقلی، دختر غوندی بای و همسر بیاقانآلپ است.
– پنجم همچنین فونین قُورقلی، دختر ییماق بای و همسر قارقین قوناق آلپ است.
– ششم، کِرچه بولادی، دختر آلپ آرسلان و همسر کِستان غارا آلپ است.
– هفتم غوغادلی، دختر قینیقبای و همسر قیماچ، پسر دودال بای است.