آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

تنش در جنوب قفقاز افزایش می یابد

بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بازیگران جهانی و منطقه ای برای حفظ و گسترش منافع خود دست بکار شدند تا با استفاده از همه ابزار و تضاد های آشکار و پنهان و تبلیغات گسترده در منطقه نفوذ کنند و نیرو های متمایل بخود را تقویت نمایند. در دوران شوروی اختلافات مرزی و جغرافیایی بین جمهوری ها چندان مشهود نبود و مردم جمهوری ها بعنوان شهروند شوروی اهمیت چندانی به این مرزبندی ها نمی دادند، با فروپاشی شوروی تضاد های پنهان اجتماعی و تاریخی و گاهی مرزی آشکار شدند و دو جمهوری آذربایجان و ارمنستان که از گذشته های دور خصومت و دشمنی پنهان داشتند، گرفتار جنگ و ویرانی شدند که خواست برخی از بازیگران سیاسی، دینی و مذهبی فرصت طلبان افراطی درونی این جمهوری ها بودند تا موقعیت سیاسی و اجتماعی خود را در آشفته بازار فروپاشی تقویت کنند، در جمهوری آذربایجان گروه های مذهبی با بخش اندکی از ملی گرایان ساده و گاهی خوش باور که به آنها تمایل داشتند در فکر برپایی جمهوری اسلامی بودند که از سوی ایران حمایت می شدند ولی گروه های ملی گرای گسترده تر با پایگاه اجتماعی وسیعتر در همسویی با ترکیه به جمهوری سکولار و اتحاد با اروپا و ناتو باور داشتند و در این راه هم قدم های نخستین را برداشتند، در سوی دیگر جمهوری ارمنستان با شعار های ارمنستان بزرگ و راه اندازی تبلیغات گسترده پیرامون نسل کشی ارامنه در دوران امپراتوری عثمانی شور و هیجان را آنچنان بالا برد تا زمینه جنگ فراهم شد.در نتیجه قره باغ علیا که بخشی از خاک جمهوری آذربایجان بود همراه با 7 ناحیه پیرامونی در جنگی خونین و بی رحمانه به تصرف ارمنستان درآمد که تا کنون 4 قطعنامه از سوی شورای امنیت سازمان ملل برای واگذاری این مناطق به جمهوری آذربایجان صادر شده ولی از سوی ارمنستان بمورد اجرا گذاشته نشده است

در سال های 90 که تا اندازه ای ثبات به هر دو جمهوری برگشته بود آتش بس شکننده ای بین دو کشور با همکاری گروه مینسک (آمریکا، فرانسه، روسیه) برقرار شد تا با مذاکره اختلافات حل شود ولی با گذشت 26 سال هنوز نتیجه ای بدست نیامده و صلحی پایدار برقرار نشده در نتیجه هزاران انسان که از خانه و کاشانه خود آواره شدند در کمپ های داخل جمهوری آذربایجان در شرایط بسیار بدی به سر می برند، از سوی دیگر. در همه این مدت زدوخورد های پراکنده مرزی گاهی با تلفات انسانی ادامه داشته است که آخرین آن در منطقه «تووز، طاووس» اتفاق افتاد که در نتیجه آن تعدادی از نفرات دو طرف کشته شدند، منطقه تووز خارج از قره باغ در نزدیکی های مرز گرجستان، آذربایجان و ارمنستان قرار دارد که کریدور مهمی برای صدور نفت و گاز آذربایجان به اروپا و همچنان مسیر اروپا به آسیای میانه است، از آن رو هم اهمیت سیاسی و اقتصادی و هم اهمیت نظامی و ارتباطی دارد. شاید از این رو باشد که برخورد نظامی در منطقه به سرعت و شدت مورد توجه درونی و جهانی قرار گرفت و کشور های مختلف موضع سیاسی و حتا نظامی خود را بلافاصله بیان کردند و توانایی های نظامی خود را به رخ هم کشیدند، هرچند جنگ در منطقه به پایان رسیده ولی هیجان و پیآمد های آن همچنان ادامه دارد زیرا رزمایش نظامی وسیع و گسترده در جمهوری آذربایجان و ارمنستان با شرکت بازیگران منطقه ای در ابعاد وسیع تر نشانگر عمق بحران، برخورد منافع اقتصادی و سیاسی و افزایش تنش در منطقه و ادامه آن است.

جمهوری آذربایجان از همان سال های نخست فروپاشی و خروج از ترکیب شوروی در آرزوی پیوستن به پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) همکاری های نظامی و اقتصادی گسترده خود را با ترکیه که یکی از اعضای مهم ناتو است آغاز کرد و برای نشان دادن تمایل خود به اعضای دیگر ناتو پرنسیب های بازار آزاد را در اقتصاد و روش های دمکراتیک را در سیاست، سرلوحه خود قرار داد و با شرکت های بزرگ نفتی در منابع نفت و گاز خود مشارکت کرد، همسو با آن رابطه بسیار نزدیکی با ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و اسرائیل برقرار کرد و با افزایش درآمد های نفتی هم حجم تجاری خود را بالا برد و هم خرید سلاح های پیشرفته را بویژه از اسرائیل افزایش داد.

ترکیه در سال های 90 آموزش نظامی ارتش آذربایجان را به عهده گرفت تا شرایط ورود آن را به پیمان ناتو فراهم آورد و همسو با آن قرارداد دیگری با عنوان «مشارکت استراتژیک و کمک های متقابل» در سال 2010 با آذربایجان به امضاء رساند تا در چارچوب حقوق بین الملل و ماده 51 از منشور سازمان ملل، حق مداخله نظامی را در صورت درخواست جمهوری آذربایجان را در دست داشته باشد، یعنی در صورت حمله کشور ثالثی به هر دو کشور آنها ازحق دفاع مشترک خود استفاده کنند (ماده 5 از اساسنامه پیمان ناتو هم برای کشور های عضو دفاع مشترک را پیش بینی کرده است) بدنبال آن تعدادی از دانشجویان نظامی آذربایجان روانه ترکیه شدند تا هم دوره فرماندهی، تدارکات و کاربرد سلاح های مدرن و پیشرفته را آموزش ببینند، و هم آمادگی نظامی خود را بالا ببرند، در این میان رزمایش های مشترک بین آن دو هم در فواصل مختلف افزایش یافت، در نتیجه آمادگی، قابلیت و توانایی ارتش آذربایجان بالا رفت.

آذربایجان در این سال ها نخستین سند همکاری خود را با پیمان نظامی ناتو با عنوان «برنامه مشترک همکاری برای صلح» را در سال 1994 به امضاء رساند و در سال 1997 « هاویر سولونا » دبیر کل وقت پیمان ناتو از باکو دیدن کرد و اهمیت استراتژیک قفقاز جنوبی را یادآور شد و در سال 2005 گسترش روابط و همکاری امنیتی بین آذربایجان و پیمان ناتو مطرح گردید.، ولی در سال های بعد از شتاب و تلاش جمهوری آذربایجان در پیوستن به پیمان ناتو کاسته شده ولی روابط همچنان ادامه دارد

در پی جنگ مرزی و زدوخورد در منطقه تووز در خاک آذربایجان، ترکیه، پاکستان و چند کشور اروپایی دیگر به سرعت از جمهوری آذربایجان حمایت کردند، اردوغان رئیس جمهور ترکیه، وزیر دفاع و چند مقام نظامی و سیاسی ترکیه به حمایت از جمهوری آذربایجان برخواسته کاربرد نظامی را برای تنبیه ارمنستان مطرح کردند که از نظر روحی و روانی کمک مهم و ارزنده ای به آرتش جمهوری آذربایجان به همراه داشت..در این بین حملات لفظی سران دو کشور آذربایجان و ارمنستان بالا گرفت، «نیکول پاشینیان» سخن از حملات مداوم و پیگیر به خاک آذربایجان را به میان آورد و 7 شرط برای پایان درگیری ها مطرح کرد که نخستین آن خشم مردم آذربایجان و «الهام علی اوف» رئیس جمهور آذربایجان را به همراه داشت، زیرا پاشینیان گفته بود که برای حل مسئله قره باغ علیا باید آذربایجان با جمهوری خود خوانده قره باغ علیا مستقیما مذاکره کند که علی اوف در جواب گفت: کدام جمهوری؟ کسی یا کشوری آن را به رسمیت می شناسد؟ در این میان «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران هر دو کشور را به خویشتن داری دعوت کرد و «پوتین» رئیس جمهور پر قدرت فدراسیون روسیه هم اظهار تاسف از برخورد نظامی دو کشور کرد ولی همزمان با حمایت و آموزش نظامیان ارمنستان و بالا بردن آمادگی رزمی آنان رزمایش نظامی بزرگی را با ارتش ارمنستان آغاز نمود.

ارمنستان همراه با چند کشور دیگر که از ترکیب اتحاد شوروی جدا شدند، پیمان نظامی و همکاری مشترکی با فدراسیون روسیه برپا کردند که یادآور پیمان «ورشو» است، در این راستا و برای تقویت روانی نیرو های نظامی ارمنستان رزمایش بزرگی با شرکت بیش از 150 هزار نظامی ترتیب دادند، در این رزمایش از سلاح های مدرن بویژه از موشک های «اس اس 26 اسکندر» استفاده شد که می تواند اهدافی را در دور دست هدف قرار دهد و به راحتی از سوی ضد موشک ها رهیابی نمی شود و هدف از رزمایش را ایجاد چتر هوایی و دفاعی خواندند که به نظر می رسد فدراسیون روسیه اهداف بلند مدتی از این نمایش قدرت دارد، زیرا نزدیکی آذربایجان به ترکیه و گرجستان به بخشی از منافع اقتصادی روسیه آسیب می رساند(گاز و نفت آذربایجان و حوزه خزر از این مسیر به اروپا می رسد و خود ترکیه هم واردات گاز از روسیه را کاهش می دهد) از آن گذشته جنوب قفقاز برای فدراسیون روسیه اهمیت استراتژیک و نظامی دارد که براحتی از آن چشم پوشی نخواهد کرد.

آذربایجان هم با ترکیه رزمایش بسیار گسترده ای در منطقه خودمختار نخجوان (که 11 کیلومتر مرز مشترک با ترکیه دارد)، باکو، گنجه، کوردمیر و یولاخ آغاز کردند که تا 10 آگوست ادامه خواهد داشت. در این رزمایش ترکیه از سلاح های ساخت خود (هواپیماهای بدون خلبان شناسایی و مسلح) موشک، تانک و نفر بر استفاده می کند تا توان رزمی خود را نشان دهد، آنچه مسلم است ترکیه و آذربایجان به هم نیاز دارند، راه صدور نفت و گاز آذربایجان از گرجستان و ترکیه می گذرد و به اروپا می رسد، بنابرین امنیت این مسیر برای آذربایجان اولویت دارد که قدرت نظامی ترکیه می تواند آن را تضمین کند، از آن گذشته ترکیه هم از نفت و گاز آذربایجان با تخفیف فراوان (تا 35درصد زیر قیمت جهانی) استفاده می کند، حق ترانزیت می گیرد و از وابستگی به گاز ایران و روسیه هم نجات پیدا می کند و مسیر آسیای میانه هم با نزدیکی بیشتر به گرجستان و آذربایجان به رویش باز می شود، همراه با آن می تواند سلاح های ساخت خود را در بازار آذربایجان و دیگر کشور های آسیای میانه به نمایش و فروش بگذارد. بنابرین همه کشور ها به دنبال منافع اقتصادی خود هستند و آن را با اشکال و شیوه های گوناگون به نمایش می گذارند

فدراسیون روسیه و جمهوری اسلامی ایران از گسترش همکاری های نظامی و اقتصادی ترکیه و آذربایجان و ادامه آن تا آسیای میانه و شورای تورک (ترکیه، آذربایجان، قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان و مجارستان بعنوان ناظر) به شدت نگران و ناخشنودند، زیرا همکاری اقتصادی آنها می تواند تغییرات مهمی در منطقه بوجود آورد، نزدیکی این کشور ها به هم با استفاده از منابع سرشار اقتصادی، انرژی و جمعیتی آنها به رشد و توسعه سریع همه جانبه شتاب می بخشد و شاید هم در دراز مدت حغرافیای سیاسی منطقه را تغییر دهد، که خوشآیند جمهوری اسلامی و فدراسیون روسیه نیست، ولی آنچه مسلم است صلح و ثبات ضرورت پیشرفت است، مردم این منطقه نیازمند صلح پایدارند، جنگ برای توده های مردم بویژه زحمتکشان و تهی دستان فاجعه و برای سود جویان و سود پرستان نعمت می آفریند و به بار می آورد…. 

Facebook
Telegram
Twitter
Email

از کتاب: انقلاب ایران سالهای 1978-1979 .آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار انستیتوی شرق شناسی/ ترجمه- رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی بخشی از فصل چهارده/سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مناسبات اقتصادی خارجی جمهوری اسلامی ایران

ادامه مطلب