آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

انقلاب مشروطیت نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران

جنبش مشروطيت بدون شك از رويدادهاي مهم و تأثيرگذار در تاريخ تحولات سياسي ايران محسوب مي‌شود. اثرات اين رويداد در زندگي فرهنگي و سياسي مردم، از ساير حوادثي كه تا آن تاريخ در كشورمان پديد آمده بود، عميق‌تر بوده است.
شكي نيست كه نارضايتي عميق جامعه ايران در سالهاي حكومت قاجار، ريشه اصلي اعتراضات مردمي عليه دولت و زمينه‌ساز شكل‌گيري نهضت مشروطيت بود. به عبارت ديگر هرج و مرج و فساد در دستگاه اداري، تهي شدن خزانه مملكت بر اثر اسراف و ولخرجي‌هاي شاهان و درباريان، انجام مسافرتهاي مكرر وغير ضروري مظفرالدين‌شاه به «فرنگ» از طريق دريافت وام با شرايط سنگين از دولتهاي بيگانه و تحميل ماليات‌هاي كمرشكن بر مردم، قحطي فزاينده در تهران و شهرستانها، تسلط روز افزون بيگانگان بر كشور، افزايش بهاي ارزاق عمومي، ظلم و تعدي مأموران قاجاري نسبت به مردم، بي حرمتي به مراجع تقليد و زير پا نهادن احكام اسلامي، بحران مالي و سقوط اقتصادي كشور و اعطاي امتيازات گوناگون به قدرت‌هاي استعماري، ريشه‌هاي انقلاب مشروطيت بودند.

در اين ميان عواملي نيز بودند كه سبب تسريع روند انقلاب شدند و در مسير نهضت به منزله عامل محرك ايفاي نقش كردند. اين عوامل كه در پيشبرد اهداف جنبش مشروطه سهم بسزايي داشتند عبارت بودند از: افزايش ارتباط مردم ايران با كشورهاي خارج، به ويژه با ممالكي كه حكومتهاي آنها ناشي از آراء مردم بوده و براساس قانون اداره مي‌شدند، تأسيس دارالفنون و توسعه مدارس جديد، ايجاد پست و تلگراف در كشور بعنوان راهي براي انتقال افكار جديد در ميان مردم، انتشار روزنامه‌هاي دولتي وغير دولتي و نشر اخبار ايران وجهان در ميان مردم، گسترش اطلاعات مردم درباره انقلاب‌هاي فرانسه و آمريكا و ديگر كشورهاي جهان، توسعه صنعت چاپ و انتشار آثار بعضي نويسندگان آزاديخواه، بيدار شدن اذهان مردم…آن ريشه‌هاي بنيادين و اين عوامل محرك سبب شكل‌گيري هسته‌ها و انجمنهاي ضد حكومتي در كشور و سرآغاز نهضت مشروطه گرديد. در اين ميان انقلاب 1905 روسيه كه همزمان با شكل‌گيري نهضت مشروطه بوقوع پيوست و به تأسيس مجلس «دوما» منجر شد و ورود انقلابيون منطقه قفقاز به ايران، در اشاعه تفكر انقلابي در كشور بي‌نقش نبود و براي مردم ايران ، انگيزه ايجاد كرد.

مرحله جدي و تعيين كننده نارضائي‌هاي مردمي در ايران در دوران صدارت شاهزاده عبدالمجيد ميرزا عين‌الدوله و در ماههاي مياني 1284 آغاز شد. تشديد بحران اقتصادي كشور همراه با بي‌حرمتي عين‌الدوله به بازاريان، بازرگانان و علماي روحاني سبب تشكيل اجتماعات مردم در مساجد و حرم حضرت عبدالعظيم و درخواست آنان مبني بر كناره‌ گيري عين‌الدوله شد. مظفرالدين شاه بي‌آنكه عين‌الدوله را عزل كند، تأسيس «عدالتخانه» را به مردم وعده داد. بيماري شاه و بدانديشي اطرافيان وي، اجراي وعده شاه را نه تنها متوقف ساخت بلكه خشونت و تعدي عين‌الدوله را نسبت به مردم بيش از پيش ساخت. اعتراض مردم افزايش يافت و موجب شد عده زيادي از علما و روحانيون از جمله آيت‌الله سيد عبدالله بهبهاني و آيت‌الله سيد محمد طباطبايي به قم مهاجرت كنند. گروه زيادي از كسبه و بازرگانان تهران نيز در تير 1285 در سفارت انگليس متحصن شده5، عزل عين‌الدوله و بازگشت علما به تهران و بالاخره تأسيس عدالتخانه و قصاص قاتلان مردم و رفع موانع بازگشت تبعيدشدگان را خواستار شدند. شاه عين‌ الدوله را بركنار كرد و فرمان تأسيس عدالتخانه و چندي بعد دستور شكل‌گيري مجلس شوراي ملي را امضا نمود. 

آنچه كه در تاريخ، مبناي شكل‌گيري «مشروطه» شناخته شده، صدور فرمان تأسيس مجلس در مرداد 1285 هجري شمسي است. از اين تاريخ تا حادثه كودتاي رضاخان كه به منزله مرگ مشروطيت بود طي يك دوره 15 ساله، ايران شاهد حوادث فراواني بود. مجلس اول مشروطه 2 سال پس از شروع در 1287 توسط نظاميان روس و به ياري حكومت وقت كه مشروطيت را تهديدي عليه پايه‌هاي قدرت خود مي‌دانست به توپ بسته شد. سپس در فضاي اختناق ايجاد شده بسياري از رجال آزاديخواه و روحانيون دلسوز و معتمدين جامعه از جمله روزنامه‌نگاران به دار آويخته شدند. در مرحله بعد از يكسو تهران به تصرف مشروطه‌خواهان درآمد و از سوي ديگر وقوع جنگ اول جهاني سبب گسترش مداخلات قواي بيگانه در شمال و جنوب و غرب ايران شد. قراردادهاي سري 1907 و 1915 نيز ايران را به مناطق تحت نفوذ آنها تبديل كرد.

نهضت مشروطيت شاهد ظهور و سقوط سه دوره مجلس، سه پادشاه قاجار و حدود 30 دولت بود. اين نهضت گرچه به سلسله يكصدو پنجاه ساله قاجار خاتمه بخشيد ولي كودتاي رضاخان نيز تير خلاصي بر پيكره نيمه‌جان آن در سال پاياني قرن دوازدهم هجري شمسي محسوب مي‌شد. بدين ترتيب نهضتي كه اوائل سال 1285 با تحصن و اعتراض و فرياد مشروطه‌طلبان و آزاديخواهان اوج گرفت، در اواخر سال 1299 با كودتاي رضاخان ميرپنج سوادكوهي به خاموشي گرائيد. مقاله حاضر اشاره‌اي گذرا به حوادث اين 15 سال دارد.

حوادث سال 1285

تحصن مشروطه‌خواهان در تيرماه اين سال ابعاد گسترده‌اي يافت. مظفرالدين شاه قاجار در 14 مرداد، فرمان برقراري حكومت مشروطه را صادر كرد.  در اين فرمان كه خطاب به مشيرالدوله صد‌اعظم صادر شد، آمده است:
…«در اين موقع كه رأي همايون ملوكانه ما بدان تعلق گرفت كه براي رفاهيت و آسودگي قاطبه اهالي ايران و تشييد و تأييد مباني دولت، اصلاحات مقتضيه به مرور در دواير دولتي و مملكتي به موقع اجرا گذارده شود، چنان مصمم شديم كه مجلسي از منتخبين شاهزادگان و علما و اعيان و اشراف و ملاكين و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشكيل و تنظيم شود… و در كمال امنيت و اطمينان عقايد خودشان را در خير دولت و ملت و مصالح عامه و احتياجات مهمه قاطبه اهالي مملكت به توسط شخص اول دولت به عرض برسانند كه به صحه مباركه موشح و به موقع اجرا گذارده شود…»
دو روز پس از اين فرمان، مظفرالدين شاه، دستور تشكيل اولين مجلس شوراي ملي را صادر كرد. در اين دستور كه مكمل فرمان مشروطيت بود آمده است: جناب اشرف صدر اعظم، در تكميل دستخط سابق خودمان مورخه 14 جمادي‌الثاني 1324 كه صريحاً امر در تأسيس مجلس منتخبين ملت نموده بوديم، مجدداً براي آنكه عموم مردم از توجهات ما واقف باشند مقرر مي‌داريم كه مجلس مزبور را صريحاً دائر نموده و بعد از انتخاب اجزاي مجلس، فصول و شرايط نظام مجلس شوراي ملي را براساس امضاي منتخبين به طوري كه شايسته مملكت باشد مرتب نمايند كه به شرف عرض و با امضاي همايون اين مقصود مقدس صورت پذيرد. »

كار تدوين نظامنامه انتخابات نيز توسط مجلسي مركب از نمايندگان شاهزادگان، علماي قاجاريه، اعيان و اشراف، مالكين، تجار و اصناف آغاز شد. اين مجلس هفته‌اي دو بار در دارالخلافه ـ ميدان 15 خرداد فعلي ـ تشكيل جلسه مي‌داد و پس از 33 روز موفق شد نظامنامه انتخابات را‌آماده كند و آن را به امضاي شاه برساند. به موجب اين نظامنامه كه با 51 اصل در 17 شهريور 1285تدوين و به تأييد شاه رسيد، تعداد 156 نماينده انتخاب شدند كه 60 نفر از آنان نمايندگان تهران بودند. اولين جلسه مجلس شوراي ملي بدين ترتيب در 17 مهر اين سال تشكيل شد.

در هشتم دي 1285، اولين قانون اساسي ايران با عنوان «نظامنامه سياسي» مشتمل بر 51 اصل تدوين شد و به امضاي شاه رسيد. اين قانون با امضاي شاه، صورت قانوني يافت. ده روز پس از اين رويداد مظفرالدين شاه در 18 دي 1285، در سن 54 سالگي درگذشت و پسرش محمد‌علي ميرزا ـ محمد ‌علي شاه قاجار ـ به قدرت رسيد. محمد علي شاه يكي از وابستگان به روسيه تزاري و از مخالفين سرسخت نهضت مشروطه بود. او مخالف تدوين قانون اساسي و مخالف تشكيل مجلس شورا بود و به سلطنت مطلقه اعتقاد داشت. به همين دليل نيز در مراسم تاجگذاري خود كه در روز 28 دي 1285 برگزار شد، هيچ يك از نمايندگان مجلس شوراي ملي را دعوت نكرد. چند روز بعد در اول بهمن، ميرزا نصرالله خان مشيرالدوله اولين صدر اعظم مشروطه نخستين كابينه خود را تشكيل داد. در 14 بهمن هيأتي از جانب مجلس براي تدوين متمم قانون اساسي تعيين شد ودر اسفند ماه، ميرزا علي اصغر خان اتابك، صدراعظم دوران ناصرالدين‌شاه از اروپا به تهران دعوت شد تادولت مشروطه را بر عهده گيرد و آن را مطابق ميل شاه اداره كند. دردوران اقتدار ميرزا علي اصغر‌خان اتابك فاصله ميان مجلس و دولت به تدريج عميق شد به طوري كه همه روزه يك يا دو نماينده مجلس از رفتار و برخوردهاي محمد‌علي شاه و صدر اعظم او انتقاد مي‌كردند. وزيران دولتي نيز كم كم از حضور در مجلس براي پاسخگويي به سؤالات مردم خودداري مي‌كردند. رابطه ميان قوه مجريه و قوه مقننه روز به روز تيره‌تر شد. ميرزا علي اصغر خان اتابك رئيس‌الوزاء مشروطه و صدر اعظم محمد علي شاه به هنگام تعيين وزيران خود تأكيد كرد كه آنان فقط در برابر دولت مسئول هستند. وي تنها 8 وزير با اختيارات بسيار گسترده در كابينه خود جاي داده بود. هنگامي كه نمايندگان مجلس درباره كم بودن تعداد وزيران و وسيع بودن حوزه اختيارات آنان از صدراعظم سؤال كردند، وي در پاسخ گفت: «در قانون اساسي در باب مسئوليت وزيران و تعداد آنها هيچ سخني به ميان نيامده،‌بنابراين اعتراض بي‌مورد است.»

انتصاب احمد‌ ميرزا پسر محمدعلي‌شاه به وليعهدي ـ 19 اسفند ـ و عزل ظل‌السلطان برادر شاه و حاكم اصفهان ـ 25 اسفند ـ كه با پافشاري علما و مراجع و متعاقب تظاهرات اعتراض آميز مردمي صورت گرفت، از ديگر رويدادهاي سال 1285 بود.

حوادث سال 1286

در ارديبهشت اين سال كابينه ميرزا علي‌اصغر خان اتابك با اكثريتي ضعيف از مجلس رأي اعتماد گرفت. در ماههاي بهار 1286 اجتماعات مشروطه‌خواهان در نقاط مختلف كشور افزايش بيشتري يافت. طلاب و روحانيون در سوم تير ماه اين سال به رهبري شيخ فضل‌الله نوري در حرم حضرت عبدالعظيم متحصن شدند و مشروطه منهاي مشروعه را خلاف اسلام دانستند. شيخ فضل‌الله نوري همراه با سيد احمد طباطبايي در تلگرامهائي به علماي شهرهاي ايران بر ضرورت رعايت موازين شرعي در قيام مشروطه تأكيد كردند. اين تأكيدات زمينه‌ساز فاصله گرفتن تدريجي متدينين از ساير رهبران سياسي جنبش مشروطه بود.
در نهم شهريور 1286 روسيه و انگلستان قرارداد معروف 1907 را كه ايران را به مناطق تحت نفوذ دو كشور تقسيم مي‌كرد به امضا رساندند. طبق اين توافق قسمت شمالي ايران شامل شهرهاي پرجمعيت و مراكز عمده تجاري از خط فرضي بين قصر شيرين و اصفهان و يزد و خواف و مرز افغانستان، منطقه نفوذ روسيه شناخته شد و قسمت جنوبي كه داراي ارزش سوق‌الجيشي براي دفاع از هند بود از خط فرضي بين بندر عباس، كرمان، ‌بيرجند، زابل و مرز افغانستان منطقه نفوذ انگلستان و قسمت مياني هم منطقه بيطرف و متعلق به دولت ايران شناخته شد.

گفته مي‌شود دولت ايران پس از گذشت يك ماه از انعقاد اين پيمان از طريق وزير مختار آمريكا در جريان متن فارسي آن قرارگرفت. افشاي اين قرارداد در ايران موجب هيجان عمومي و اعتراضات شديدي گرديد و مجلس شوراي ملي به اتفاق آراء آن را مردود و بي‌اعتبار شناخت. با اين وجود، روسها و انگليسي‌ها عملاً اين پيمان را به اجرا گذارده و پس از آغاز جنگ جهاني اول دخالتهاي وسيعي در شهرهاي ايران به عمل آوردند.

ترور ميرزاعلي‌اصغر خان اتابك رئيس‌الوزرا در مقابل مجلس كه درست در روز انعقاد قرارداد 1907 صورت گرفت، از ديگر رويدادهاي قابل تأمل شهريور1286 است. پس از اين ترور، ميرزااحمد‌خان مشيرالدوله رئيس‌الوزرا شد.
در پانزدهم مهر اين سال متمم قانون اساسي تحت نظارت علما در مجلس تصويب شد. متمم قانون اساسي مشتمل بر 105 اصل با اعمال نفوذ روحانيت و جناح متعهد مجلس تنظيم شد و پس از نظارت شخصيت‌هايي چون آيت‌الله شيخ فضل‌الله نوري، آيت‌الله سيد محمد طباطبايي، آيت‌الله سيد عبدالله بهبهاني و … در 15 مهر 1286 به امضاي محمد علي شاه رسيد.
در اين ماه دولت مشيرالسلطنه نيز به دليل بي‌كفايتي با رأي نمايندگان مجلس سقوط كرد و ناصرالملك به حكم شاه به رئيس‌الوزرايي منصوب شد. در آبان اين سال محمد علي شاه با حضور در مجلس و به شكل صوري سوگند وفاداري به مشروطه ياد كرد. در ماه آذر، بودجه دربار توسط نمايندگان مجلس تقليل يافت و خشم شاه را كه مخالف مجلس و مشروطه بود برانگيخت. در همين ماه طرفداران محمد‌علي شاه به ساختمان مجلس حمله كردند كه با مقاومت محافظان مجلس عده‌اي از طرفين كشته شدند.در ميدان توپخانه نيز درگيري مشابهي ميان حاميان طرفين بوقوع پيوست. رئيس مجلس دو نفر را به همراه ناصرالملك جهت گلايه از حوادث مذكور نزد شاه فرستاد ولي هر دو بازداشت شدند. بعداً ناصرالملك با وساطت سفارت انگليس آزاد ولي به لندن تبعيد شد. زد و خوردهاي خونين ميان طرفداران مشروطه و حاميان شاه نيز متوقف نشد و به سراسر كشور كشيده شد. در اين بحبوحه، حسينقلي‌خان نظام‌السلطنه مأمور تشكيل كابينه شد. درگيري‌ها در دي ماه افزايش يافت و در تبريز از شدت بيشتري برخوردار شد. شاه روز 23 دي براي فرونشاندن بحران جلسه «آشتي با مجلس» را در دربار تشكيل داد و بار ديگر نزد نمايندگان دعوت شده، وفاداري خود را به مشروطه اعلام كرد. در ماه بهمن اولين قانون مطبوعات ايران مشتمل بر 53 ماده به تصويب نمايندگان مجلس رسيد.

در ماه اسفند انفجار يك بمب در مسير حركت محمد‌علي شاه كه عازم دوشان‌تپه بود، بار ديگر خشم وي را عليه مخالفان برانگيخت. اين واقعه سبب احضار ظفرالسلطنه حاكم تهران و وزير جنگ وقت به دربار شد. شاه آنان را چوب فراوان زد و سپس به زندان انداخت. در همين ماه قوام‌الملك شيرازي والي پيشين فارس نيز كه به دليل مخالفت با مشروطه عزل شده بود به قتل رسيد و در مجلس ختم او فرزندش نيز ترور شد. اما شاه برادر خود ظل‌السلطان را كه توسط مردم خشمگين اصفهان خلع شده بود، فرماندار فارس كرد.

حوادث سال 1287

در فروردين اين سال محمد‌علي شاه بار ديگر مورد سوء قصد قرار گرفت. او ستاد كار خود را به پادگان باغشاه انتقال داد و شهر تهران حالت جنگي به خود گرفت. در ماه خرداد ساختمان مجلس شوراي ملي به محاصره مجاهدين مشروطه‌خواه درآمد و محمد‌علي شاه نيز در همين ماه اداره اين شهر را به نظاميان روس سپرد. بازار تهران نيز در اعتراض به اقدامات محمد‌علي شاه تعطيل شد و به دستور شاه سلاح و مهمات فراواني به باغشاه حمل گرديد. در آخرين روز خرداد، شاه تمامي روزنامه‌هاي كشور را توقيف كرد. او براي فراهم ساختن زمينه نقشه خود عليه مجلس، ابتدا اين مكان را تهديدي عليه مشروطيت خواند و سپس يكي از درباريان معتمد خود به نام مشيرالسلطنه را به صدراعظمي برگزيد،‌ مقام وزارت جنگ را نيز به ميرزا حسين پاشاخان اميربهادر سپرد و «لياخوف» سردار روسي را نيز به فرمانداري نظامي تهران منصوب كرد. با اين انتصاب در اولين روزهاي تابستان 1287، نقاط حساس تهران به تصرف نظاميان قزاق تحت فرماندهي افسران روسي درآمد، اطراف ميدان بهارستان و مدرسه سپهسالار محاصره شد و توپخانه و سواره نظام در مقابل مجلس مستقر شدند. تمام روزنامه‌ها توقيف شدند و جنگ بين قواي قزاق و مشروطه‌خواهان آغاز شد. روز دوم تير 1287 كه ساختمان مجلس به توپ بسته شد، اوج جنگ بود. اين جنگ كه در ساعات ظهر فروكش كرد، 300 كشته و 500 ز خمي به جاي گذاشت. بسياري از بازداشت‌شدگان در باغشاه تهران به دار آويخته شدند و تعدادي از وعاظ، روزنامه‌نگاران، نمايندگان مجلس، سياسيون و روحانيون از جمله آيت‌الله سيدعبدالله بهبهاني و آيت‌الله سيد‌محمد طباطبايي تبعيد شدند. تعدادي نيز به سفارتخانه‌هاي خارجي پناهنده شدند. حادثه دوم تير سبب انحلال مجلس اول و به هم ريختن اوضاع تهران شد.

به دنبال اين حادثه كه به كودتا شباهت داشت،‌محمد علي شاه در تهران حكومت نظامي اعلام كرد و به موازات آن قيام مسلحانه ستارخان و باقرخان عليه قواي دولتي در تبريز آغاز شد قيامي كه به تدريج به نبردي خونين در سراسر شهر انجاميد. اين جنگ كه تا مهر ماه ادامه يافت به شكست قطعي قواي دولتي انجاميد.

در ماه آبان شيخ فضل‌الله نوري در اجتماع بزرگ روحانيون، رجال و بازرگانان تصريح كرد كه «اين مشروطه با شريعت اسلامي سازگار نيست» و شاه نيز با سوء استفاده از اظهارات شيخ كه حمايت بسياري از روحانيون را به همراه داشت اعلام كرد «چون بسياري از علما با جنبش مشروطه‌ مخالفند، من نيز مخالفت خود را با اين جنبش اعلام مي‌دارم». با اين حال شيخ فضل‌‌الله كه همواره مورد غضب شاه و روشنفكران لائيك بود، در نهم ماه دي مورد سوء قصد قرارگرفت. او هنگام بازگشت از يك ميهماني شبانه ترور شد اما جان سالم به در برد. در بازجوئي كه از ضارب وي صورت گرفت، اسامي افرادي به ميان آمد كه با سفارت انگلستان ارتباط داشتند و سفارت، رسماً از دولت ايران خواست تا بدون حضور نماينده آن سفارت،‌ متهمان محاكمه نشوند.

در ماههاي زمستان 1287 جنگ ميان مشروطه‌خواهان و قواي دولتي در شهرهاي مختلف كشور از شدت بيشتري برخوردار شد. نجفقلي خان صمصام‌السلطنه بختياري از رهبران مشروطه در معيت سه هزار نيرو وارد اصفهان شد. مخالفان محمد‌علي شاه در گيلان پيمان اتحاد بستند و آقابالاخان والي رشت را به قتل رساندند و جنگ ميان قواي دولتي و مشروطه‌طلبان در كازرون، لار، ميانه و ميناب نيز گسترش يافت. در 28 اسفند اين سال ميرزا علي آقا ثقۀ‌الاسلام طي تلگرافي از شاه خواست براي متوقف شدن جنگ و خونريزي در كشور به مشروطيت تن دردهد.

حوادث سال 1288

ورود مشروطه‌خواهان به تبريز و اعدام فرمانده قشون اين شهر از رويدادهاي فروردين ماه سال 1288 بود. در ماه ارديبهشت نظاميان روس به بهانه تأمين مواد غذايي براي مردم محاصره شده تبريز وارد اين شهر شدند. دولتهاي كم دوام نيز يكي پس از ديگري ظهور و سقوط مي‌كردند. مشيرالدوله جاي خود را به كامران ميرزا نايب‌السلطنه و او نيز پس از چند روز جاي خود را به سعد‌الدوله سپرد.

در ماه خرداد اين سال علماي نجف در جبهه‌‌اي متشكل اقدامات محمد علي شاه در روياروئي با اراده مردم را خلاف اسلام دانستند. در ماه تير قواي مشروطه‌خواه به فرماندهي سردار اسعد بختياري با شكست دادن قواي دولتي وارد تهران شدند، ساختمان مجلس و مسجد سپهسالار را به تصرف خود درآوردند و در بسياري از نقاط شهر سنگربندي كردند. در نتيجه اين تهاجم،‌ محمد‌علي شاه همراه با خانواده‌اش به همراه 500 قزاق به سفارت روسيه پناهنده شد و لياخوف سردار روس نيز منفعلانه در مجلس حضور يافت و خواهان تأمين جاني شد. روز 26 تير شاه از سلطنت خلع شد و وليعهد 12 ساله‌اش احمد‌ميرزا جايگزين وي گرديد.11 با اين حال بازداشت شيخ‌فضل‌الله نوري و سپس به دار آويخته شدن وي كه در مرداد 1288 به وقوع پيوست از تلخ‌ترين مقاطع حوادث مشروطه بود.

از ديگر رويدادهاي سال 1288 خلع «وزير اكرم» استاندار دولتي تهران توسط مشروطه‌طلبان خشمگين و جايگزين كردن ميرزاشكرالله خان معتمد‌خاقان بود.در ماه مهر اين سال نيز محمد‌علي شاه و همراهان بندر انزلي را به قصد اروپا ترك كردند. در همين ماه بود كه روزنامه شرق به مديريت سيد ضياءالدين طباطبايي انتشار يافت. در ماه آبان دومين دوره مجلس شوراي ملي آغاز به كار كرد. اين مجلس به ستارخان و باقرخان لقب «سردار ملي» و «سالار ملي» اعطا كرد. اين دو سردار آذربايجان در ماه اسفند تبريز را به قصد تهران ترك كردند.

حوادث سال 1289

در فروردين اين سال ستارخان وباقرخان سرداران مشروطه وارد تهران شدند. دولت وقت كه با توجه به صغر سن احمد‌شاه، توسط عضدالملك بزرگ ايل قاجار اداره مي‌شد، ستارخان و نيروهايش را در پارك اتابك ـ محل فعلي سفارت روسيه ـ و باقرخان را همراه قوايش در عشرت‌آباد اسكان داد. در اواخر اين ماه هيأت وزيران به طور دسته‌جمعي استعفا دادند ودر اوائل ماه ارديبهشت محمد‌ولي‌خان تنكابني موسوم به سپهدار اعظم كابينه جديد خود را تشكيل داد. در اين ماه دولتهاي روسيه و انگلستان دولت ايران را براي اجراي معاهده 1907 كه كشور را به قلمرو نفوذ آنان تقسيم مي‌كرد، تحت فشار قرار دادند. مجلس نيز همزمان قانون استخدام مورگان شوستر مستشار آمريكايي را به عنوان خزانه‌دار كل ايران به تصويب رساند.

ترور مشكوك آيت‌الله سيد عبدالله بهبهاني نيز حادثه تلخ ديگري بود كه در تيرماه 1289 به وقوع پيوست.
بهبهاني از رهبران برجسته مشروطيت شاگرد ميرزاي شيرازي و سيد حسن كوه‌كمري بود. او پس از واقعه به توپ بستن مجلس، همراه با جمعي از مشروطه‌خواهان به پارك امين‌الدوله پناهنده شد و مورد ضرب و شتم قزاق‌ها قرار گرفت. سپس به عتبات تبعيد شد اما متعاقب سقوط محمد‌علي شاه به تهران بازگشت . مرگ بهبهاني نيز از جمله قتل‌هاي برنامه‌ريزي شده دوران مشروطيت بود.

در پي اين حادثه، مجلس و بازار تهران به عنوان اعتراض به اين جنايت تعطيل شد و مردم خشمگين تظاهرات گسترده‌اي عليه عاملين اين حادثه براه انداختند و از جمله نفرت خود را نسبت به سيدحسن‌ تقي‌‌زاده كه بويژه علماي نجف نيز وي را به خاطر توطئه‌چيني براي قتل آيت‌الله بهبهاني متهم كرده بودند، ابراز داشتند. حمله نيروهاي دولتي به پارك اتابك براي خلع سلاح قواي ستارخان و همچنين باقرخان (كه شبانه به وي پيوسته بود) از رويدادهاي مرداد 1289 بود. در اين حلمه 7 نفر از قواي دولتي و 18 نفر از مجاهدين كشته و 40 نفر از جمله ستارخان مجروح شدند. انتشار روزنامه برق به مديريت سيد ضياءالدين طباطبايي كه پس از لغو امتياز روزنامه شرق صورت گرفت نيز از ديگر رويدادهاي اين سال بود كه در ماه مهر به وقوع پيوست. در ماه بهمن قرارداد استخدام مستشاران مالي امريكايي براي وزارت ماليه به تصويب مجلس رسيد. در ماه اسفند شاهد سقوط كابينه 7 ماهه مستوفي‌‌الممالك و به قدرت رسيدن سپهدار تنكابني بوديم.

حوادث سال 1290

مهمترين رويداد فروردين اين سال قيام مردم اصفهان در اعتراض به قحطي و كمبود نان و حمله خشمگينانه آنان به بلديه و غارت اموال آن ساختمان بود. در اين حادثه رئيس بلديه نيز به دست مردم خشمگين به قتل رسيد. در ارديبهشت اين سال مورگان شوستر كه براي سامان دادن به امور مالي كشور استخدام شده بود به اتفاق 16 نفر همراه خود وارد تهران شد. او در ماه بعد براي تسهيل وصول ماليات اقدام به تشكيل يك نيروي نظامي با عنوان «ژاندارمري خزانه» نمود.
در تيرماه 1290 محمد‌علي شاه به اتفاق برادرش ملك‌منصور ميرزا ـ شعاع‌السلطنه ـ با مقادير زيادي اسلحه و سپاه نظميه براي تصرف تهران وارد منطقه گمش تپه ـ در نزديكي استرآباد گرگان ـ شد. در پي اين رويداد كه به شكست قواي محمد‌علي شاه انجاميد روز هشتم مرداد مجلس شوراي ملي براي قتل شاه و برادرش جايزه تعيين كرد. مورگان شوستر نيز اقدام به اجراي حكم توقيف اموال شعاع‌السلطنه برادر شاه كرد. اما با مقاومت نظاميان روسيه روبرو شد. روسها سپس نيروهاي تحت فرمان شوستر را به حمله عليه يك ژنرال روس متهم كردند و در پي چند رشته مشاجره با مسئولان دولت و مجلس، در هشتم آبان اين سال يك ضرب‌الاجل 48 ساعته براي اخراج مورگان شوستر از ايران تعيين كردند. اين تهديد ابتدا از سوي نمايندگان مجلس رد شد اما نظاميان روسيه در مرحله اول، از رشت و تبريز به سوي قزوين براه افتادند تا در مراحل بعد به تهران هجوم آورند.
مشكل اصلي روسها با مورگان شوستر يكي اختيار قواي ژاندارمري تحت فرمان وي براي ورود به همه جاي ايران از جمله «منطقه نفوذ روسيه» در شمال ايران و ديگري انتصاب يك وابسته نظامي سفارت انگلستان در تهران به فرماندهي اين قوا بود. روسها اين انتصاب و اختيارات حاصل از آن را مخالف روح قرارداد 1907 روس و انگليس مي‌دانستند و با اشاره به واقعه پناه بردن مشروطه‌‌خواهان به سفارت انگليس، انگليسي‌ها را به حمايت از مليون ايران عليه روسيه متهم كرده بودند. در آن زمان دولت روسيه به موجب قراردادهاي قرضه 1900 و 1902 درآمد گمركات ايران به استثناي بنادر خليج فارس را به وثيقه برداشته و به مستشاران بلژيكي دستور داده بود، قبلاً حق‌السهم آن دولت را از عوايد مزبور برداشت نموده و بقيه آن را به دولت ايران بپردازند. به موجب قانوني كه شوستر وضع كرده بود، گمركات بايد به خزانه دولت ايران وارد و سپس حق‌السهم دولتهاي خارجي پرداخت گردد. اين امر روسها را خشمگين كرد و شوستر بدون واهمه از خشم روسها به مدد قواي ژاندارمري كه خود آن را ايجاد كرده بود، قصد اخذ مالياتها را داشت. البته انگليسي‌ها هم كليه گمركات جنوب را در گرو قرضه‌اي به مبلغ يك ميليون و 250 هزار ليره كه بانك شاهي در 8 مه 1911 به دولت ايران داده بود در اختيار داشتند. ولي آنان به دليل در اختيار داشتن فرماندهي ژاندارمري و نياز شوستر به همكاري سفارت انگلستان چندان نگران رفتار شوستر نبودند. 
در كشاكش مشاجره روسها با دولت و مجلسيان ايران از يكسو علماي حوزه‌هاي علميه نجف و كربلا تهديدات روسيه را محكوم كردند و از جانب ديگر صدها نفر از علما و روحانيون عراقي براي ابراز حمايت خود از مردم ايران در برابر تهديدات روسيه، وارد كرمانشاه شدند. در اين اثنا دولت روسيه بي‌اعتنا به ابعاد بحران موجود در 24 آبان مجدداً تهديد كرد چنانچه ظرف 6 روز مورگان شوستر از ايران اخراج نشود، 4 هزار نظامي تازه نفس خود را به تهران اعزام خواهد كرد. در پاسخ به اين تهديد صمصام‌السلطنه رئيس‌الوزرا مايل به پذيرفتن درخواست روسها و ختم بحران بود اما با مقاومت مجلس روبرو شد. در مرحله بعد يپرم خان ارمني رئيس نظميه نمايندگان مجلس را براي پذيرش درخواست روسها و تسليم شدن در برابر تهديداتشان، تحت فشار قرار داد. در نتيجه مجلس متعاقب تهديد نظميه تسليم شد و مورگان شوستر در آخرين روز آبان از مقامش عزل گرديد. اين رويداد دامنه‌درگيريهاي مردم عليه نظاميان روس را در شهرهاي مختلف شدت بخشيد. قزوين، رشت، تبريز، گيلان و مشهد صحنه شديدترين اين درگيريها بود. از سوي ديگر فشار يپرم خان به نمايندگان مجلس براي به تسليم واداشتن آنان در برابر روسيه، سبب بحران شديدي ميان نظميه و مجلس شد. نمايندگان به شكل توهين‌آميزي توسط نظميه اخراج و درهاي ورودي مجلس توسط مأموران نظميه قفل و مهرو موم شد و با اين رويداد ديكتاتوري ناصرالملك نايب‌السلطنه و صمصام‌السلطنه بختياري رئيس‌الوزرا تحت حمايت ارتش روسيه آغاز گرديد. در مرحله بعد مشهد و تبريز به تصرف قزاق‌هاي خشمگين روس درآمد و بازداشت و تبعيد ناراضيان از جمله نمايندگان مجلس، روزنامه‌نگاران و رجال سياسي كشور در سطح گسترده‌اي آغاز گرديد. روس‌ها سپس در شهرهاي اشغالي دست به جنايات فراواني زده و از جمله ميرزا‌علي آقا ثقۀ‌الاسلام مجتهد بزرگ تبريز را همراه با 7 مبارز نامدار اين شهر در دهم دي كه مصادف با روز عاشوراي 1329 ق بود، به دار آويختند. گفته مي‌شود كه ثقۀ‌الاسلام تبريزي روز تاسوعاي حسيني پس از آنكه توسط روسها بازداشت شد به كنسولگري روسيه در تبريز برده شد. سپس كنسول از او خواست تا نامه‌اي را امضا كند و گواهي دهد كه نخست مجاهدان تبريز به روي ارتش روسيه آتش گشودند و جنگ را آغاز كردند و روس‌ها براي حفظ اتباع خود، ناچار به جنگ و تصرف تبريز شدند. ثقۀ‌الاسلام حاضر به دادن گواهي دروغ نگرديد و چون از وي خواستند گواهي كند تا هنگامي كه دولت ايران قادر به حفظ امنيت آذربايجان نيست،‌توقف ارتش تزاري در تبريز ضروري است، پاسخ داد كه «شما آذربايجان را تخليه كنيد من قول مي‌دهم كه امنيت كامل در اينجا برقرار شود.»

حوادث سال 1291

در 11 بهمن اين سال هيأت افسران سوئدي كه پس از مرگ يپرم‌خان براي اداره امور نظميه استخدام شده بودند، وارد تهران شدند و در 14 بهمن امتياز راه‌آهن جلفا به تبريز در غياب مجلس به بانك استقراضي روسيه كه شعبه‌اي از وزارت ماليه آن كشور بود اعطا شد. سه روز بعد امتياز راه‌آهن جلفا به تبريز نيز درغياب مجلس به انگلستان واگذار شد. در آخرين روزهاي اسفند نظميه تهران با سازماندهي جديد توسط كلنل «وستد» سوئدي تأسيس و آغاز به كار كرد. در اين روز از سوي نامبرده دستور استخدام 500 «آژان» براي تهران صادر شد.

حوادث سال 1292

در تير ماه اين سال نظميه جديد ايران توسط مأموران سوئدي پايه‌ريزي شده و در مرداد اين سال به دنبال بركناري صمصام‌ا‌لسلطنه بختياري از رياست وزراء،  درگيري سختي ميان مأموران دولت با قواي بختياري مستقر در تهران به وقوع پيوست. اين درگيري كه صد كشته از طرفين و مردم بر جاي گذاشت، پس از آن به وقوع پيوست كه بختياريها درخواست دولت براي خلع سلاح را رد كردند. در ماه شهريور وزير مختار انگليس در تهران طي يادداشت شديد‌اللحني به وزارت خارجه ايران از تعرض مداوم مردم به كاروانهاي انگليسي در جنوب ايران شكايت كرد.در ماه بهمن نظاميان روسيه دركشاكش جنگ اول جهاني با هدف رويارويي با نظاميان عثماني كه در شهرهاي آذربايجان غربي مستقر بودند، وارد اين مناطق شدند و آنها را مغلوب و تار و مار كردند. اما خود در آذربايجان باقي ماندند و اين منطقه را در اشغال خود نگاه داشتند.

حوادث سال 1293

در 30 تير اين سال مراسم جشن تاجگذاري احمدشاه قاجار كه به سن قانوني رسيده بود از طريق استقراض از انگلستان برگزار شد. اين مراسم يك سال پس از ازدواج احمد شاه و سه هفته پس از شروع جنگ اول جهاني برگزار گرديد. 10 روز پس از اين مراسم دولت مستوفي‌الممالك بيطرفي ايران را در جنگ اعلام كرد. درخواستي كه با بي‌اعتنائي دولتهاي درگير در جنگ مواجه شد. موضوع بيطرفي ايران در جنگ يكبار نيز در سيزدهم آذر اين سال در اجلاس افتتاحيه مجلس سوم مورد تأكيد احمد شاه قرار گرفت. اين در حالي بود كه در ماه دي نيروهاي عثماني از مرزهاي غربي كشور وارد تبريز و اروميه شدند. در پي اين دخالت، روسيه و انگلستان پيمان موسوم به معاهده 1915 را به بهانه مقابله با عثماني‌‌ها و با هدف توسعه قلمرو نفوذ خود در ايران با يكديگر به امضا رساندند. دولت مستوفي‌الممالك تحت تأثير اين حوادث و تبعات آن تاب مقاومت نياورد و در اسفند اين سال سقوط كرد.  در سالهاي جنگ اول جهاني،‌ايران به عرصه تهاجم نظامي و سياسي و تبليغاتي روسيه و انگليس و آلمان و عثماني تبديل شد. كنسولگريهاي اروپا در شهرهاي ايران به دژهاي مسلح بيشتر شباهت داشتند تا اقامتگاههاي نمايندگان سياسي. از كنسولگري روس 200 قزاق و 50 سرباز پياده، از كنسولگري انگليس 100 سرباز انگليسي و 50 سرباز هندي و از كنسولگري آلمان دهها نظامي آلماني محافظت مي‌كرند. در سال 1293 ايران به آينده‌اي مبهم و نوميدانه به خاطر اشغال كشور توسط نيروهاي بيگانه تن داده بود. انگليسي‌ها و روسها در اين سال كه سال آغازين جنگ اول جهاني بود، با رؤساي قبائل مراوده مستقيم داشتند بر راههاي اصلي كشور نظارت مي‌كردند و در شهرهاي شمالي و جنوبي ايران سربازخانه داشتند.  مرگ ستارخان سردار مشروطيت از ديگر حوادث سال 1293 بود. جسد وي بنابر وصيتش در باغ طوطي حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شد.

حوادث سال 1294

در خرداد اين سال قواي روس از قزوين به سوي تهران به راه افتادند و در ماه مرداد قواي انگليس بوشهر را به اشغال خود درآوردند. در ماه شهريور رئيس علي دلواري در جريان مقاومت دليرانه تنگستاني‌‌ها در برابر پيشروي نظاميان انگليسي به شهادت رسيد.

نظاميان روس از يكسو پس از اشغال شهر كرج به سمت تهران به راه افتادند و از سوي ديگر ستونهائي از آنها جداگانه از مرزهاي شمالي كشور گذشته وارد شهر انزلي شدند، با نزديك شدن قواي روس به تهران احمد شاه تصميم گرفت پايتخت را به اصفهان انتقال دهد. مهاجرت عده زيادي از علما و نمايندگان مجلس به قم نيز كه در اعتراض به مداخلات قواي بيگانه صورت گرفت، موجب شد مجلس از اكثريت بيفتد و تعطيل شود.

در ماه آذر نظاميان روسيه شهر ساوه و در ماه دي شهرهاي قم و كاشان را به اشغال خود درآوردند. در همين ماه متعاقب اتحادي كه ميان كنسول آلمان با عشاير قشقايي و تنگستاني بوجود آمده و شيراز را از اشغال انگليسي‌ها خارج كرده بود، دولت انگليس تصميم گرفت نيروئي مشابه قزاق‌هاي روس در جنوب ايران تحت نام «پليس جنوب» بوجود آورد. در آن زمان نيروي قشقائي به كمك ژاندارمري و حمايت سفارت آلمان به تدريج استان فارس را به تصرف خود درآورده بودند.
پليس جنوب سرانجام در ماه اسفند با نام اختصاري «S.P.R» شكل گرفت. همزمان با آن نظاميان روسيه تا اصفهان پيشروي كردند و اين شهر را نيز به اشغال خود درآوردند.

حوادث سال 1295

دولت سپهسالار اعظم در اوج درماندگي در برابر تهاجم قواي روس و انگليس به شهرهاي كشور در ارديبهشت اين سال در ازاء دريافت 200 هزار تومان در ماه از دولت انگليس، موافقت كرد اداره امور مالي كشور و كنترل قشون ايران به آنها سپرده شود. دولت همچنين با درخواست مسكو و لندن براي تشكيل نيروي قزاق در شمال و پليس جنوب موافقت كرد. در سايه اين توافق‌ها ژاندارمري منحل گرديد و كليه افسران سوئدي و ايراني آن كه به طرفداري از آلمان شهرت داشتند بركنار شدند و براي حفاظت راهها نيروئي مركب از سه هزار نفر از بقاياي ژاندارمها به نام «امنيه» تشكيل گرديد. از اين تاريخ اوضاع سياسي ايران به نفع متفقين تغيير كرد. اين توافقها و تصميمات در شرائطي صورت گرفت كه نيروهاي عثماني در ماه مرداد، از مرزهاي غربي وارد كشور شدند و ابتدا همدان و سپس قزوين را به تصرف خود درآوردند. در برابر اين مشكلات، سپهسالار اعظم سقوط كرد و وثوق‌الدوله مأمور تشكيل كابينه شد.  به واقع انگليسي‌ها نه در قيد مشروطه ايران بودند و نه خود را مقيد و مكلف به حمايت از اين نظام سياسي مي‌دانستند. تنها چيزي كه براي آنان اهميت داشت، مهار روسيه و مات كردن آن در شطرنج سياست ايران بود. با مشروطه اين نيت عملي شد و انگليس در دوره نخست‌ مشروطه به منظور حفظ هندوستان، و در دوره دوم به منظور حفظ سيطره خود بر منابع نفتي ايران از بحران‌سازي و هرج و مرج در كشور حمايت كرد. براي انگليس وضعيت مطلوب در مورد ايران از دو حال خارج نبود: يا هرج و مرج و يا استقرار دولت دست نشانده. وقتي هم روسيه تزاري از بين رفت، ديگر نيازي به هرج و مرج نبود و بايد دولتي وابسته، منافع امپراتوري را تضمين مي‌كرد و اين هم با استقرار سلطنت پهلوي به نتيجه رسيد. از ديگر رويدادهاي سال 1295 درگيري خونين نظاميان انگليس با مدافعين شهر كازرون در دي ماه بود. در ماه اسفند نيز نظاميان روسيه شهر كرمانشاه و سپس همدان را به اشغال خود درآوردند. در هفدهم اسفند اين سال شيخ محمدخياباني حزب دمكرات آذربايجان را در تبريز بنيان نهاد.

حوادث سال 1296

در ابتداي اين سال وثوق‌الدوله رئيس‌الوزرا با تشكيل يك سپاه 11 هزار نفره مركب از نظاميان انگليسي و هندي در جنوب ايران تحت نام «سپاه جنوب» موافقت كرد. انگليسي‌ها اين نيرو را در شرائطي تشكيل دادند كه در روسيه به تازگي انقلاب بلشويكي به پيروزي رسيده و عده زيادي از نمايندگان مجلس و رجال دولتي و روزنامه‌نگاران اين پيروزي را به دوماي روسيه تبريك گفته بودند. در اين سال ايران حكومت جديد روسيه را به رسميت شناخت و لنين رهبر كمونيست اين كشور اعلام كرد عهدنامه‌هاي سري تزارها كه بر ايران تحميل شده باطل است و قشون روس به زودي خاك ايران را ترك خواهد كرد. 
همزمان با اعلام نظر لنين راجع به خروج قشون روس از ايران «لئون تروتسكي» كميسر امور خارجه روسيه بلشويكي نيز طي يادداشتي كه براي سفارت ايران در «سن‌پطرزبورگ» فرستاد، قراردادهاي 1907 و 1915 منعقده ميان روسيه و انگلستان را باطل خوانده و عزم كشورش براي خارج ساختن نيروهاي نظامي روس از صفحات شمالي ايران را اعلام كرد. اين تصميم در اوج جنگ داخلي روسيه ميان بلشويكها و مخالفين اتخاذ شد و هدف از آن تقويت جبهه جنگ عليه مخالفين بود. يك ماه پيش از اين تروتسكي در آذر 1295 نيز طي نطقي خطاب به اجتماعي از كارگران روسيه، ابطال پيمانهاي مذكور را اعلام و بر استقلال ايران تأكيد كرده بود. اين در حالي بود كه «براوين» اولين فرستاده دولت بلشويكي در بهمن اين سال وارد تهران شد تا تصميم دولت متبوع خود دائر بر لغو قراردادهاي ظالمانه ميان تزارهاي روس و دولتهاي پيشين ايران را به اطلاع مقامات تهران برساند.

سال 1297

با اوجگيري درگيريهاي نظاميان انگليس با مردم در نواحي جنوبي كشور، در خرداد اين سال روحانيون فارس، مردم را به قيام عليه قواي انگليس دعوت كردند.  اين دعوت متعاقب صدور فرمان جهاد عليه قواي انگليس از سوي آيت‌الله سيد عبدالحسين لاري از علما و مراجع برجسته عصر مشروطه صورت گرفت. او در اين فتوا نيروهاي انگليسي را «كفار حربي» خواند و جهاد با آنان را واجب دانست و تأكيد كرد كه «هر كه از جهاد روي برتابد مردود جامعه ايراني است و زن در خانه بر او حرام خواهد شد و هركس در اين جنگ كشته شود شهيد خواهد بود. اين فتوي سبب قيام صولت‌الدوله قشقائي و اتحاد وي با ناصر ديوان كازروني و بسيج 6 هزار مجاهد عليه انگليس گرديد. اين اتحاد اگر چه در مراحل اول با پيروزي مجاهدين بر قواي انگليسي در شهرهاي جنوبي كشور همراه بود، ولي تلاش انگلستان براي ايجاد شكاف ميان دو نيروي متحد از يكسو و در ميان قشقائي‌ها از جانب ديگر قواي آنان را تجزيه كرد و مانع از شكست انگليسي‌ها در جنوب شد.

انگليسي‌ها در خرداد ماه 1297نيروهاي خود را به انزلي و رشت اعزام كردند و با تقويت تدريجي قواي خود،‌در ماه مرداد با قواي تحت فرمان ميرزا كوچك‌خان جنگلي درگير شدند و آنان را از رشت بيرون راندند. از ديگر رويدادهاي اين سال، محاكمه و مجازات اعضاي كميته مجازات بود. كميته‌اي كه در شهريور 1295 تشكيل شده بود. از جمله رويدادهاي مهم اين سال اعلام پايان رسمي جنگ اول جهاني توسط سفارتخانه‌هاي متفقين بود. در پي اين اعلام دولت عثماني به وثوق‌الدوله نخست‌وزير اطلاع داد قشون كشورش را به طور كامل از ايران خارج كرده است. دولت انگليس فرماندهي پليس جنوب را به دولت ايران واگذار كرد و دولت جديد بلشويكي بخش عمده نظاميان روس را از ايران خارج كرد. تنها عده قليلي از نظاميان روس كه به نيروهاي ضد انقلاب ـ روس‌هاي سفيدـ معروف شده بودند، در ايران باقي ماندند.

حوادث سال 1298

در اين سال از يكسو تيمور تاش حكمران گيلان شد و به جان نهضت جنگل افتاد و از جانب ديگر قزاق‌هاي مسلح وارد گيلان شدند تا رشت را از وجود جنگلي‌ها پاك سازند. در اين سال صدمات شديدي به نهضت ميرزا كوچك‌خان جنگلي وارد آمد. امضاي پيمان 1919 ميان وثوق‌الدوله و «سرپرسي كاكس» وزير مختار انگلستان و سپس ورود فرستادگان نظامي و مالي انگليس براي اداره ارتش و امور مالي ايران از ديگر رويدادهاي مهم سال 1298 بود. 

اين قرارداد در 18 مرداد 1298 و در شرايطي كه احمد شاه قاجار در آخرين ماههاي حكومت خود فاقد هرگونه نفوذ سياسي در كشور بود و سلسله قاجار در آستانه انقراض قرار داشت، با نخست‌وزير وقت ايران ـ وثوق‌الدوله ـ به امضاء رسيد. به موجب ايران قرارداد كليه تشكيلات نظامي و مالي ايران تحت نظارت انگليسي‌ها قرار مي‌گرفت و امتياز راه‌آهن و راه‌هاي شوسه ايران نيز به آنها واگذار مي‌شد. پس از امضاي اين قرارداد، بين وثوق‌الدوله و «سرپرسي كاكس» وزيرمختار انگليس، كه خبر آن محرمانه نگاه داشته شده بود، انگليسي‌ها منتظر تصويب قرارداد از طرف مجلس ايران نمانده و يك هيأت نظامي به رياست ژنرال «ديكسون» و يك هيأت مالي به رياست «آرميتاژ اسميت» براي تشكيل سازمان جديد ارتش ايران و اداره امور ماليه كشور به ايران فرستادند.

قرارداد 1919 كه ايران را عملاً تحت الحمايه انگلستان قرار مي‌داد با مخالفت شديد افكار عمومي مواجه شد و به تصويب مجلس نرسيد. حتي احمد شاه قاجار نيز تحت تأثير مخالفت‌هاي گسترده مردم، حاضر نشد اين قرارداد را تأييد كند. وثوق‌الدوله با فشار افكار عمومي در چهارم تير 1299 استعفا داد و مشيرالدوله ـ جانشين وي ـ قرارداد را لغو و عذر مستشاران انگليسي را خواست. گفته مي‌شود وقتي وثوق‌الدوله اين قرارداد را به مجلس چهارم كه به تازگي تشكيل شده بود برد، لنين رهبر انقلاب بلشويكي گفت: «انگليس، ايران را اسير كرد» اين پيمان كه خشم آمريكا و روسيه را به همراه داشت اداره امور مالي و نظامي ايران را به طور كامل تحت فرمان مستشاران انگليسي در مي‌آورد. اين اعلاميه با مخالفت گسترده رجال سياسي، طيفي از نمايندگان متعهد مجلس از جمله مرحوم مدرس و مردم مواجه گرديد. حتي «جامعه ملل» نيز حاضر نشد آن را به رسميت بشناسد. در چنين شرايطي احمد شاه قاجار ايران را به قصد اروپا ترك گفت و در بيش از نيمي از سال در كشور حضور نداشت. در آخرين روز آذر اين سال ايران به جامعه ملل پيوست.

حوادث سال 1299

سال 1299 پرحادثه‌ترين سال در مقطع 15 ساله مورد نظر محسوب مي‌شود. در فروردين اين سال قيام شيخ محمد‌ خياباني در تبريز آغاز و منجر به تصرف اين شهر گرديد. در ماه ارديبهشت شهر انزلي شاهد جنگهاي خونين بلشويكها با روسهاي سفيد و حاميان انگليسي آنها بود. در ماه خرداد ميرزا كوچك‌خان جنگلي با اعلام جمهوري در رشت، اين شهر را به تصرف خود درآورده و آن را پايگاه خود ساخت. انگليسي‌ها از طريق وثوق‌الدوله خيلي سعي كردند تا قيام جنگل را با مذاكره و بدون خشونت حل و فصل كنند. اما اين تلاشها سودي نبخشيد. در آخرين روز خرداد اين سال حزب كمونيست ايران در بندر انزلي اعلام موجوديت كرد. در ماه تير از يكسو قيام اسلامي مرم عراق به رهبري آيت‌الله ميرزاي شيرازي به وقوع پيوست و از جانب ديگر شاهد سقوط كابينه وثوق‌الدوله و اخراج خانواده سلطنتي از تبريز توسط حاميان شيخ محمد خياباني بود.در ماه مرداد جنگهاي خونين ميان قزاق‌ها و انقلابيون جنگل درگيلان و مازندران به وقوع پيوست و در ماه شهريور شيخ محمد خياباني توسط قزاق‌ها به شهادت رسيد. شيخ محمد‌خياباني از روحانيون برجسته تبريز و امام جماعت اين شهر بود و مرگ وي را نيز بايد در فهرست ترورهاي هدفمند و برنامه‌ريزي شده‌اي به حساب آورد كه در سالهاي ميان جنبش مشروطيت تا كودتاي رضاخان، از جانب دولتهاي وابسته به بيگانه و يا عوامل آنها طراحي شده و يك يك چهره‌هاي مؤمن و مؤثر درنهضت مردم را هدف قرار داده بود.

در ماه مهر با خروج نظاميان روسي از نواحي شمالي ايران ژنرال آيرونسايد انگليسي به سمت نواحي شمالي به حركت درآمد و براي بركناري فرمانده روسي قزاق‌ها دولت مشيرالدوله را تحت فشار قرار داد. اين تهديد سبب استعفاي مشيرالدوله در ماه آبان و به قدرت رسيدن دولت سپهدار رشتي و تسليم اين دولت در برابر فشار انگليسي‌ها و سپس اخراج استاروسلسكي فرمانده روسي قزاق‌ها و بسياري ديگر از صاحب‌منصبان روسي از ايران شد.در همين ماه بود كه آيرونسايد در بازديد از اردوگاه قزاق‌ها در قزوين، جسارت و توانائي رضاخان پهلوي را مورد تمجيد قرار داد. در ماه آذر دولت انگليس در يادداشت شديد اللحني به دولت ايران خواستار واگذاري مسئوليت فرماندهي قزاق‌ها به افسران انگليسي شد. در ماه دي شاهد مرگ آيت‌الله سيد محمد طباطبايي از رهبران روحاني قيام مشروطه و همچنين استعفاي سپهدار اعظم رشتي از مقام رئيس‌الوزرائي كشور بوديم. در پي اين استعفا ميرزا حسين‌خان مستوفي‌الممالك و سلطان عبدالمجيد ميرزا عين‌الدوله نيز دعوت احمد‌شاه قاجار براي تشكيل كابينه را به علت مشكلات سياسي كشور رد كردند. در نتيجه در ماه بهمن سپهدار اعظم رشتي به درخواست عده زيادي از نمايندگان مجلس مجدداً به رئيس‌الوزرائي منصوب شد. در اين ماه ژنرال آيرونسايد انگليسي حمايت خود را از قدرت گرفتن رضاخان در كشور اعلام كرد. اين حمايت در اسفندماه سبب حركت قواي قزاق از قزوين به سمت كرج و تهران و وقوع كودتاي نظامي رضاخان شد. رضاخان با تصرف كلانتريها، وزارتخانه‌ها و اماكن دولتي، دولت سپهدار اعظم را برانداخت و حكم رئيس‌الوزرائي سيد ضياءالدين طباطبايي مدير روزنامه رعد را از احمد شاه قاجار گرفت. او با برقراري حكومت نظامي در سراسر كشور و براه انداختن موج بي‌سابقه‌اي از بازداشتها و سركوب مخالفين و در غياب مجلس آخرين تير را بر پيكر نيمه‌جان مشروطيتي كه جز نامي از آ‌ن باقي نمانده بود، شليك كرد. آغاز حكومت رضاخان مرگ قطعي مشروطيت بود.

Facebook
Telegram
Twitter
Email

از کتاب: انقلاب ایران سالهای 1978-1979 .آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار انستیتوی شرق شناسی/ ترجمه- رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی بخشی از فصل چهارده/سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مناسبات اقتصادی خارجی جمهوری اسلامی ایران

ادامه مطلب