دکتر محمد حسین یحیایی
سال ها است که منطقه خاورمیانه دستخوش تغییر و تحول است، با پایان دوران استعمار و فروپاشی امپراتوری ها، در برخی از مناطق خاورمیانه که سرشار از معادن انرژی ( بیشتر فسیلی ) بود خاندان ها با همکاری نیرو های امپریالیستی بر قدرت سیاسی و اداری تکیه کرده، نظام موروثی خود را برپا کردند، همسو با آن جغرافیای سیاسی و مرز ها هم بگونه ای شکل گرفت ( نقشه سایکس/ پیکو ) که هر موقع اراده کردند و شرایط را به سود خود تشخیص دادند، در دو سوی مرز آشوب برپا کنند و جنگ برپا سازند، همزمان رژیم های شکل گرفته در منطقه برای پایداری خود با ارتجاع ریشه دار درهم آمیختند نا موقعیت و موضع خود را تقویت کنند.
درآمد های هنگفت نفتی از اوایل دهه هفتاد میلادی تغییرات مهمی در ساختار اقتصادی و در پی آن اجتماعی و فرهنگی منطقه بوجود آورد، ده ها هزار تحصیل کرده در کشور های اروپایی و آمریکای شمالی به منطقه برگشته در کادرهای بوروکراسی، مدیریتی و دانشگاهی قرار گرفتند که دیگر خواهان استمرار نظام کهن، فرسوده، ارتجاعی و استبدادی نبودند در نتیجه بحران ساختاری و مقاومت جان سخت سنت در مقابل تجدد خود را نشان داد و استبداد و ارتجاع در پیوند با یکدیگر با هرگونه تحول خواهی و تغییر به مبارزه بر خواستند، ولی تغییر، تحول اجتماعی و ساختاری اجتناب ناپذیر است و نمی توان برای مدت طولانی مانع از پویایی یک جامعه شد.
ایالات متحده به بهانه مبارزه با تروریسم بعد از 11 سپتامبر همراه با برخی از کشور های ناتو و دیگران وارد افغانستان شد که گویا برای استقرار دراز مدت آمده بود و در پی آن به عراق حمله کرد و صدام حسین را سرنگون کرد، بعد از آن جنبش بهار عربی با رویای آزادی و رهایی از استبداد و ارتجاع آغاز شد که به شدت ایالات متحده را نگران کرد، از آن رو همکاری پنهانی برای انحراف جنبش آزادی خواهی در منطقه بین نیرو های ارتجاعی و نیرو های دیگر به رهبری ایالات متحده آغاز شد که بخش اندکی از آن در نوشته های هیلاری کلینتون خود را نشان داد که در خاطرات خود نوشت : ما نیرو های ارتجاعی منطقه را ( القاعده، داعش و… ) سازماندهی کردیم که در فرصت مناسب از آنان استفاده کنیم، از آن رو بهار عربی به سرعت خزان شد و ارتجاع در کمین نشسته در منطقه بویژه در بخشی از عراق و سوریه دولت اسلامی خود را (دولت اسلامی عراق و شام ) تشکیل دادند تا جنایت بیافرینند، منطقه از سوی آنان و مخالفین آنان شخم زده شد، میلیون ها انسان مجبور به مهاجرت و یا جابجایی شدند، این بار ایالات متحده خود به اعتلاف ضد داعش پیوست و جنگ و گریز مدت ها ادامه یافت و هنوز هم نیرو های مخوف داعش در منطقه پراکنده اند.
جنگ بیشترین ویرانی را در سوریه بوجود آورد، میلیون ها انسان از خانه و کاشانه خود آواره شدند، بخشی به کشور های پیرامونی و تعداد زیادی از آنان به ترکیه سرازیر شدند که در میان آنان افرادی با سرمایه در ترکیه به فعالیت های اقتصادی پرداختند ولی جوانتر ها گاهی کودکان جذب کارگاه های تولیدی در استانبول شدند که با حداقل مزد روزگار بگذرانند، در این میان افرادی هم که از ارتش سوریه جدا شده بودند « ارتش رهایی بخش سوریه » را تشکیل داده به دفعات دولت در تبعید را در استانبول اعلام کردند ولی موفقیتی بدست نیآوردند، ولی به گردآوری نیرو های رزمنده و اسلامی از نقاط دیگر ادامه دادند تا زمینه سقوط رژیم بشار اسد را فراهم آورند و یک رژیم اسلامی سنی را برقرار سازند تا موازنه با رژیم عراق که شیعی است فراهم شود، از آن رو همه رژیم ها بویژه آنهایی که خود را قدرت منطقه ای می پندارند ( عربستان، امارات متحده، قطر و… ) به مداخله در امور سوریه پرداختند و سوریه را بین خود تقسیم کردند ولی همزمان به حذف یکدیگر هم پرداختند.بشار اسد تنها بخش کوچکی از سوریه را در دست و کنترل خود داشت که با شکست داعش و مداخله مستقیم جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه به نفع اسد تعادل به نفع رژیم چرخید و با حمایت نیروی هوایی روسیه مناطق بیشتری به کنترل بشار اسد درآمد.
مداخله ایران و روسیه در سوریه و حمایت از رژیم اسد خوشآیند ترکیه نبود، از آن رو رابطه ترکیه با این دو کشور که ایران خود را قدرت منطقه ای و تاثیر گذار و فدراسیون روسیه قدرت جهانی می پنداشت، به شدت تیره شد تا جائیکه ترکیه یک هواپیمای روسیه را سرنگون کرد و روسیه هم تحریم اقتصادی و خرید مواد غذایی را از ترکیه به حالت تعلیق درآورد، ترکیه بویژه اردوغان رئیس جمهور همواره می گفت که باید رژیم اسد در سوریه پایان پذیرد و میلیون ها سوری که در ترکیه زندگی می کنند به سوریه برگردند، در این میان قدرت گیری کرد ها در شمال سوریه هم که هم مرز ترکیه بود مقامات سیاسی و نظامی ترکیه را مضطرب می کرد زیرا قدرت گیری کرد ها در سوریه و ادامه آن تا کردستان عراق زمینه ساز کریدوری می شد که منابع گازی و نفتی کردستان را به دریای مدیترانه متصل می کرد و ترکیه را متضرر می کرد از آن گذشته جنبش کردی را در ترکیه تحریک می کرد، از آن رو ترکیه با عناوین « سپر فرات و چشمه صلح » مداخلات نظامی خود را در مناطق شمالی سوریه( در غرب و شرق ) رودخانه فرات ادامه داد و برخی از شهر ها و شهرک ها را به تصرف خود درآورد تا تعدادی از پناهندگان سوری را به آنجا منتقل کند و دولت وابسته بخود را در شمال سوریه و در مخالفت با کرد ها برقرار سازد.
کودتای 15 ژوئیه 2016 در ترکیه سیاست های نظامی و راهبردی ترکیه را تغییر داد، اینبار رژیم اسلامگرای ترکیه از سوی ژنرال های کمالیست و سکولار ترکیه تهدید نمی شد که از ابتدای سال های 90 مورد پاکسازی و گاهی دادگاهی ( پتک آهنین ) قرار گرفته، بازنشست و یا تصفیه می شدند بلکه از سوی اسلام گراهایی مورد تهدید قرار گرفتند که خود ابزار ورود آنان را به دانشکده افسری فراهم آورده، به سرعت به آنان درجه و رتبه نظامی داده بودند که جایگزین افسران بلند پایه پیشین ( کمالیست ) شوند، آنان وابستگان به فتح اله گولن بودند که می خواستند اردوغان را از اریکه قدرت ساقط سازند، دستگیری 150 ژنرال از این گروه ضربه مهلکی به دومین قدرت نظامی ناتو وارد کرد و مسیر سیاسی اردوغان را تغییر داد.، اردوغان به روسیه و ایران نزدیک شد و قرارداد خرید موشک های اس 400 را از روسیه امضا کرد که مورد انتقاد آمریکا قرار گرفت.، همسو با آن راه مذاکره را پیرامون سوریه با روسیه و ایران در پیش گرفت و از برکناری بشار اسد هم در شرایط کنونی منصرف شد.
مذاکرات سه جانبه نخست در آلماتا و سپس در سوچی ادامه یافت و در 17 سپتامبر 2018 با نام پایان زدوخورد به نتیجه رسید، بر اساس ماده 2 از قرارداد سوچی فدراسیون روسیه متهد می شود در شهرستان ادلیب عملیات نظامی را پایان دهد، شرایط موجود را حفظ کند و تدابیر لازم را برای پیشگیری از عملیات نظامی انجام دهد ( روسیه گروه های تروریستی را خارج از این قرار داد می شمارد و ماده 10 از قرارداد هم آن را به رسمیت می شناسد. ماده 8 اذعان می دارد که شاهراه ام 5 و ام 4 برای حمل خواربار تا پایان 2018 باز خواهد شد برای حفظ شرایط ترکیه 12 برج دیدبانی، فدراسیون روسیه 10 و ایران 7 برج دیدبانی برپا خواهند داشت.
ارتش سوریه با کمک و یاری نیروی هوایی روسیه و کمک های زمینی سپاه قدس ( فاطمیون، زینبیون که با نام مدافعان حرم در حرکت های نظامی شرکت می کنند ) پاکسازی را از جنوب آغاز و بعد از حلب متوجه ادلب خواهند شد که این روند ترکیه را به شدت نگران کرده است. در ادلب گروه های نظامی زیادی مانند « هیئت التحربر شام » موضع گرفتند که از القاعده منشعب شده و از سوی سازمان ملل یک گروه تروریستی شناخته می شود، همراه با آن احرار الشام، ارتش ملی سوریه مورد حمایت ترکیه، جیش الاحرار، جبهه النصر و… گروه های دیگری فعالیت نظامی می کنند ترکیه در سوچی متهد شده بود برخی از این گروه ها را خلع سلاح کند ولی برخی از آنها از حمایت مالی عربستان، امارات متحده عربی برخوردارند و خود سرانه عمل می کنند.
ترکیه نگران از پیشروی ارتش سوریه به سوی ادلب است زیرا نزدیک به 4 میلیون سوری در این منطقه که مدت ها ساکت و دور از جنگ بوده گرد آمده اند و منطقه در آن سوی مرز ترکیه قرار دارد که بر اساس گزارش کمیساریای عالی پناهندگی سازمان ملل هم اکنون بیش از 900 هزار نفر به مرز ترکیه نزدیک شده و در شرایط بسیار ناگواری در این فصل سرما به سر می برند، ترکیه در تلاش است مرز های خود را بسته نگهدارد زیرا به دفعات تکرار کرده که توانایی بیشتر برای پذیرش ندارد و اگر ضرورت احساس کند به اقدامات نظامی در ادلب دست خواهد زد که در آن صورت بار دیگر رابطه خوب تجاری و نظامی با جمهوری اسلامی و فدراسیون روسیه بهم خواهد خورد، ترکیه در شرایط کنونی که با کاهش رشد اقتصادی روبروست تمایلی به آن ندارد در نتیجه مذاکرات خود را با روسیه ادامه می دهد و از سوی دیگر هم آمادگی نظامی خود را با سلاح های سنگین در چند نقطه مرزی مانند هاتای، ریحانلی و…گسترش می دهد. در سوی دیگر منطقه ایالات متحده با همکاری نیرو های کرد منابع نفتی را در کنترل خود دارد و همزمان از عملیات نظامی ترکیه حمایت می کند و مایک پمپئو وزیر امورخارجه آمریکا می گوید: ایالات متحده در کنار متحد خود در ناتو خواهد ایستاد و همین گفتار را ترامپ بر زبان می آورد.
آنچه مسلم است، منطقه بار دیگر با چالش بزرگی روبرو شده است، سرزمین محنت کشیده از ظلم استبداد و ارتجاع در رویای تغییر و آزادی به سر می برد، جنگ ابزاری برای سرکوب و گسست است، راه برون رفت اتحاد همه مردم ستمدیده منطقه برای پایداری صلح و مبارزه پیگیر با ارتجاع و تاریک اندیشی است که با کار برد حیله و نیرنگ به حاکمیت خود ادامه می دهد و با همکاری شرکای خود جنگ و ویرانی را به جامعه محروم منطقه تحمیل می کند….